علی(علیه‌السلام) نیز در این پاکسازی و بت‌زدایی، همدوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.
در این وقت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تصمیم گرفت بزرگترین بتی را که بر سقف کعبه آویخته شده بود از سقف کعبه به پایین اندازد و سرنگون نماید، لذا به علی(علیه‌السلام) فرمود: بنشین و شانه‌ات را بگیر تا بتوانم بالا روم. علی(علیه‌السلام) نشست و آن‌گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر شانه علی(علیه‌السلام) ایستاد و فرمود: برخیز. علی(علیه‌السلام) با همه نیرو و توانایی که داشت با سختی‌ از جای خود حرکت کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) پایین آمد وعلی(علیه‌السلام) را بر شانه خود گذاشت.
علی(علیه‌السلام) در این باره می‌گوید:«وقتی که بر شانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایستاده بودم، احساس کردم اگر بخواهم می‌توانم بر افق آسمان دست یابم و دستم را به ستاره ثریا برسانم...».
علی(علیه‌السلام) با دست پرتوان خود، آن بت بزرگ را که بر سطح کعبه میخکوب شده بود بگرفت و بر زمین افکند و شکست. آن‌گاه علی(علیه‌السلام) از دوش پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین آمد که در این زمینه شاعر معروف، خطاب به علی(علیه‌السلام) می‌گوید:
تو زنی به دوش نبی قدم فکنی بتان همه از حرم
حرم از وجود تو محترم تو ای آن‌که نماز بپا کنی
کم کم آن شب تاریخی به صبح نزدیک می‌شد و بلال بالای مأذنه اذان صبح را گفت و مسلمانان برای اقامه نماز از خواب برخاستند و به سوی کعبه و مسجد سرازیر شدند، دیدند که کعبه به طور کلی از بت‌های مشرکان پاک شده است.[۴۱] بدین ترتیب پایگاه توحیدی که یک روز مرکز یکتاپرستی بود و مشرکان آن را به بت و بت‌ پرستی آلوده کرده بودند، به وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه‌السلام) پاکسازی گردید و دوباره هدف ابراهیم خلیل از ساختن کعبه، تحقق یافت و کعبه کانون خداپرستان موحد گردید.

پی نوشت:
[۴۱] - العلویه المبارکه: ص ۱۵۰ – الغدیر: ج ۷، ص ۱۰ – ۱۳.