انحرافات حلاجعلت اصلی این همه اختلاف در باب حلاج اتهاماتی است که گروههای مختلف از قبیل: متصوفه، امامیه و حکومتیان به او وارد کرده اند . اهم اتهامات حلاج عبارت بود از: ۱- سحر، جادو و شعبده: این اتهام توسط دختر ابوالحسن سامری یکی از شاگردان حلاج بر او وارد شد.این زن همسر پسر حلاج ،حمد است که چهار داستان برای تأیید اتهام خود نقل می کند، یکی این که حلاج به او گفته بود: من تو را به همسری پسرم درآوردم. میان زن و شوهر ممکن است سوء تفاهم هایی پیش بیاید. ممکن است تو از برخی کارهای شوهرت بی خبر باشی و بخواهی در مورد کار او اطلاعی کسب کنی؛ در چنین مواردی، آن روز روزه بگیر و چون شب فرارسد، بر پشت بام و از آنجا خاکستر برگیر و با خاکستر و نمک به غذای خود چاشنی بزن سپس حجاب از روی خود بردار و هر چه را می خواهی درباره شوهرت بدانی برای من حکایت کن، زیرا من صدای تو را می شنوم.(۱۳) غیر از این زن شیخ ابوعبدالله محمد خفیف شیرازی و خواجه عبدالله انصاری نیز بر این اتهام صحه گذاشتند و هر کدام داستانهایی در این باره نقل کرده اند.
۲- دعوی ربوبی: این اتهام توسط ابوسهل ابن اسماعیل بن علی نوبختی بر او وارد شد این اتهام نامه ای است که از یکی از اهالی دینور به دست آمد و بر بالای نامه نوشته شده بود. از رحمان رحیم به فلان بن فلان. این نامه توسط حلاج تأیید شد و وی پذیرفت او این نامه را نوشته است اما اتهام ربوبیت را نپذیرفت. اکثر فقها بر این اتهام صحه گذاشته اند و حلاج را گناهکار خوانده اند حتی ابومحمد جریری و شبلی نیز این اتهام را تأیید کرده اند.
۳-مسئله عشق الهی: این مقوله از دعاوی مانوی مبنی بر تصور وجود جزء الهی در انسان و انجذاب اجزاء نور به مرکز انوار فراگرفته شده است. بدین گونه ، قول به عشق الهی نوعی دعوت به عقاید و تعالیم مانوی بود.(۱۴)
پی نوشت:
۱۳- مصائب حلاج، ص۲۵۸-۲۶۰ و ۹۴-۹۷۱۴- همان ۱۷۶-۲۰۷