«ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش (بر
غضبش) پیشی گرفته است. سخن (و حکم) اوتمامیّت یافته (و قطعی است)؛ خواست
او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.
ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی
اوست. و از گناه خویش (بریده و) کنده شده و به توحید او اقرار می نماید.
و از وعید (و بیم) عذابش (به خود او) پناه می برد. و از درگاه پروردگارش
امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که (انسان را به
گرفتاری خویش مشغول و) از بستگان و فرزندانش غافل می سازد.
از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم.
از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او (به توحید) گواهی می دهم و او را به
یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار (در یقین). و او را
یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی
دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد
و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. (بر کردارها) آگاهی یافت و پوشیده
داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی
دارد. نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری
نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و
(آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او) عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه
زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی.
پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه (و مقتدر). و به برتری
شأنش پاک (و منزّه) است. و به علوّ مقامش (به حق) خود را بزرگ می شمارد. دیده
ای او را نمی بیند و نگرشی (در معرفت) بر او احاطه پیدا نمی کند. قوی و مقتدر و
بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست.