« اَللَّهُمَّ وَأَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ »

« خدايا ! و از تو درخواست مى كنم درخواست كسى كه نيازمندى و احتياجش شدّت يافته و به نهايت رسيده است » .

خدايى كه هستى همه ى موجودات ، رشحه ى فيضى از فيوضات ربّانى اوست و هيچ موجودى را قدرت مقابله با او نيست و همه و همه ذاتاً ، تسليم قدرت مطلقه اويند و اوست كه با يك كلمه ى « كُن » باش ، كائنات را در ظلمت كده ى نيستى مانند چراغى برافروخته و با يك كلمه ى « لا تكُن » مباش ، مى تواند همه ى آنها را رهسپار ديار نيستى كند ، و با احتياج و نيازى كه كلّ موجودات به رحمت واسعه ى او دارند ، چرا و به چه سبب به آنان رحمت نورزد ؟ و چرا رحمتش فراگير جهانيان نباشد ؟ و بر اساس چه علّتى كسى بتواند نااميدى و يأس از رحمت او را به خود راه دهد ؟!

احتياج همه ى كائنات به لطف و رحمت او از يك طرف ، و اتصاف آن مقام اقدس به لطف و رحمت و محبت بى نهايت از طرف ديگر ، دليلى روشن بر نيازمندى موجودات به او و بى نيازى او از همه ى موجودات است .

او خالق و رازق و مصوّر و ودود و رحيم و كريم و غفور و زنده كننده و ميراننده است ، و در هيچ زمينه اى شريك و كفوى ندارد و همه ى موجودات هستى مخلوق و مملوك و مرزوق اويند و نمى توانند لحظه اى از حضرت او بى نياز باشند .
او مالك همه ى جهانيان و مدبّر امور همه ى موجودات و كارگردان كارگاه آفرينش است .

آنان كه با دلگرمى به مال و منال و جاه و مقام ، از نيازمندى و احتياج خود به آن منبع فيض بى خبرند ، احساس استغناء و بى نيازى مى كنند ، در حالى كه اين احساس يك حالت شيطانى ، و ميوه اى بسيار تلخ از درخت غفلت و بى خبرى است ; به همين خاطر اين كوردلان بى بصيرت ، و افتادگان در چاه خسارت ، از رفتن به پيشگاه او و ناليدن به درگاه وى و اظهار حاجت كردن به حضرت ربّ الارباب و اعلام تهى دستى و نيازمندى محروم اند و از اين راه به زيان و ضرر غير قابل جبرانى دچارند و زندگى و حياتشان هم چون وحوش صحرا و حيوانات جنگلى آلوده به ظلمت مادى گرى و خالى از فيوضات خاصّ ملكوتى است .

( وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاواتِ وَالأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشآءُ . . . )(فتح : 14)
« مالكيت آسمان ها و زمين فقط در سيطره ى خداست ، هركه را بخواهد مى آمرزد و هركه را بخواهد عذاب مى كند » .