« اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْب أَذْنَبْتُهُ وَكُلَّ خَطِيئَة أَخْطَأْتُهَا »

« خدايا ! براى من بيامرز هر گناهى كه انجام دادم و هر خطايى كه مرتكب شدم » .

جاذبه ى گناه و كشش معصيت ، هنگامى كه در قلب انسان نقش ثابت و استوارى نبسته ، بلكه گاهى آدمى را دچار عمل خلاف مى كند ، در اصطلاح اهل تحقيق « ذنب » است ، و زمانى كه در قلب جاى پايش ثابت و استوار مى شود و به تعبير اهل فن براى قلب ملكه مى شود ، تا جايى كه انسان در هر زمان و در هر كجا و در هر موقعيت و شرايطى دست به گناه و معصيت مى زند ، در اصطلاح اهل لغت به « خطيئه » تعبير مى شود .

گداى درگاه حضرت رب و سائل پيشگاه خداى مهربان ، پس از آمرزش خواهى از گناهانى كه پرده ى حرمت بين عبد و خدا را پاره مى كند و سبب نزول نقمت و عذاب مى شود و نعمت ها را تغيير مى دهد و مانع اجابت دعا مى شود و بلاهاى سنگين بر انسان فرود مى آورد ، به پروردگارش مى گويد : همه ى گناهان و خطاهايى كه در مدت عمرم از من سر زده بيامرز ، چه گناه صغيره چه كبيره ، چه آنچه به عمد از من سر زده يا به سهو ، چه در زمان كودكى چه هنگام نوجوانى ، چه اول بلوغ و چه در اوج بلوغ ، چه در پنهان و چه در آشكار ; زيرا كسى جز تو نيست كه همه ى گناهان و خطاها را بيامرزد . تويى كه در قرآن مجيد در كمال لطف و مهربانى و آقايى و بزرگوارى ، اعلام كرده اى :

( . . . لاتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحيمُ )(زمر : 53)
« از رحمت خدا نااميد مشويد ، يقيناً خدا همه ى گناهان را مى آمرزد ، مسلماً او بسيار آمرزنده و مهربانيش هميشگى است ».

بار خدايا من بدنام را *** رند غزل خوان مى آشام را

كز ظُلَم دمبدم روزگار *** تار شده هم چو شبم روزگار

نام شده شهره به بدناميم *** كام به دل گشته به ناكاميم

غنچه ى دل چون گل افسردگى *** روى نهادست به پژمردگى

از شرر افروزى نار بلا *** وز قدر اندوزى شست قضا

خشك شده گلبن انديشه ام *** پنجه فرو برده به خون ريشه ام

كار من ارچه همه جرم و خطاست *** ليك اميدم زتو عفو و عطاست

رحمتى آور به گنه كاريم *** درگذر از جرم و تبه كاريم

در حرم وصل خودت راه ده *** طبع سليم و دل آگاه ده

معتكف ميكده ى خاص كن *** جرعه كش باده ى اخلاص كن

باده ى توفيق به جامم بريز *** ساغر تحقيق به كامم بريز