آیت الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف) خودش را عبد ذلیل در مقابل رهبر میدانست. برای همین هفته گذشته عرض کردم که میدانید گناه کبیرهی قتل ،از کجا پیش میآید؟ آن جایی که امر مولا در زمان پیامبر به عنوان ارشادی و مولوی تعبیر شد، کم کم قتل ابیعبدالله (صلوات اللّه و سلامه علیه) هم به وجود آمد، ضربه زدن و لگد به خانه هم به وجود آمد. همهی اینها به خاطر این است، اشتباه نکنید، اگر نفس امّاره را اطاعت کردید، باختهاید. آن کنز خفی الهی ،آیت الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف) خودش را عبد ذلیل در مقابل رهبر میدانست ، من میدیدم؛ حاج آقای خسروی هست، سردار وفایی هست، سردار آقا خانی هست، دیگران هستند و میدانند. چرا؟ چون آن کنز خفی الهی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) خودش متخلّق به اخلاق الله بود.
هرکس ولو به لحظهای «من» گفت، یک موقعی بیچاره میشود، مراقب باشیم آقا، خراب نکنیم. الآن موقع حسّاسی است. کاش میفهمیدیم، کاش جلوتر راجع به اخلاق این قدر حرص و جوش خورده بودیم. کاش جامعه را به این سمت میبردیم؛ دیگر احساس نمیشد من که فلان؛ بنی صدرش گفت من فلان؛ یک موقع میبینی یک حزب اللّهی هم میگوید من فلان. ای داد بی داد، این «من» است که بیچاره کرده. بنی صدر را «من» بیچاره کرد. یک موقع میبینی زید و امر را هم "من" بیچاره میکند.
اخلاق به ما میگوید که «من» نباش، خدا باش، بترسید، بترسید. آن وقت گناهان کبیره به وجود میآید؛دیگر برای ما مهم نیست.