انسان ولو به لحظه‌ای در مقابل امر مولا احساس منیّت کند و احساس کند کسی شده است؛ شیطان از همین استفاده می‌کند که به انسان بگوید تو کسی شده‌ای. منیّت، انانیّت، این بحث من بودن. که جالب این است گاهی انسان در مباحث علمی به جایی برسد احساس کند من هستم. گاهی در مباحث خدمت رسانی کاری کند و فکر کند من هستم. خدمت به خلق خدا می‌کند، بیش از همه خدمت می‌کند امّا احساس کند من هستم اگر من نبودم نمی‌شد. همین منیّت پدر انسان را در می‌آورد و شیطان از او استفاده می‌کند.

اَعداء عَدُوّ نفس است، نفس چیست؟ منیّت است. از این باید بترسیم، باید بترسیم که گناه بزرگ، همان نفس امّاره و من بودن است. لذا اولیای الهی (این را به عنوان کد در ذهن خود بسپارید) که به اوج‌هایی رسیدند که جز چهره ذوالجلال و الاکرام (وجه الله بودن که نمی‌فهمیم یعنی چه؟ چون خدا که نعوذٌ بالله نستجیرٌ بالله، جسم نیست.) ندیدند برای این بود که هیچ‌گاه خود ندیدند، لذا به آن مقام رسیدند و موفّق در این مطلب بودند. از منیّت بریدند . هر که ولو به لحظه‌ای احساس منیّت کرد تمام است. بیچاره می‌شود.