خليفه وقت[وليد بن يزيد]قرآن كريم را آماج تير قرار داد و در شعرى كه خطاب به قرآن انشاء كرد گفت:روز قيامت كه پيش خداى خود حضور مى يابى بگوى خليفه مرا پاره كرد!! (5) البته شيعه كه اساسا اختلاف نظر اساسى شان با اكثريت تسنن در سر دو مسئله خلافت اسلامى و مرجعيت دينى بود،در اين دوره تاريك،روزگارى تلخ و دشوارى مى گذرانيدند ولى شيوه بيدادگرى و بى بند و بارى حكومتهاى وقت و قيافه مظلوميت و تقوا و طهارت پيشوايات اهل بيت آنان را روز به روز در عقايدشان استوارتر مى ساخت و مخصوصا شهادت دلخراش حضرت حسين پيشواىسوم شيعه در توسعه يافتن تشيع و بويژه در مناطق دور از مركز خلافت،مانند عراق و يمن و ايران كمك بسزايى كرد.
گواه اين سخن اين است كه در زمان امامت پيشواى پنجم شيعه كه هنوز قرن اول هجرى تمام نشده و چهل سال از شهادت امام سوم گذشته بود،به مناسبت اختلال و ضعفى كه در حكومت اموى پيدا شده بود،شيعه از اطراف كشور اسلامى مانند سيل به دور پيشواى پنجم ريخته به اخذ حديث و تعلم معارف دينى پرداختند (6) .هنوز قرن اول هجرى تمام نشده بود كه چند نفر از امراى دولتشهر قم را در ايران بنياد نهاده و شيعه نشين كردند (7) ولى در عين حال شيعه به حسب دستور پيشوايان خود،در حال تقيه و بدون تظاهر به مذهب زندگى مىكردند.
پی نوشت:
-تاريخ يعقوبى،ج 3،ص 73.
5-اذا ما جئت ربك يوم حشر فقل يا رب خرقنى الوليد (مروج الذهب،ج 3،ص 216)
6-ر.ك:بحث امام شناسى همين كتاب.
7-معجم البلدان،ماده«قم»