شيعه از پيدايش تا شهادت اميرالمومنين(علیه السلام)
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: شيعه از پيدايش تا شهادت اميرالمومنين(علیه السلام)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #3
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    158




    سبب جدا شدن اقليت‏ شيعه از اكثريت‏ سنى و بروز اختلاف

    هواخواهان و پيروان على عليه السلام نظر به مقام و منزلتى كه آن حضرت پيش پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و صحابه و مسلمانان داشت مسلم مى‏ داشتند كه خلافت و مرجعيت پس از رحلت پيغمبر اكرم از آن على عليه السلام مى ‏باشد و ظواهر اوضاع و احوال نيز جزء حوادثى كه درروزهاى بيمارى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ظهور پيوست (12) نظر آنان را تاييد مى ‏كرد.


    ولى بر خلاف انتظار آنان درست در حالى كه پيغمبر اكرم رحلت فرمود و هنوز جسد مطهرش دفن نشده بود و اهل بيت و عده‏ اى از صحابه سرگرم لوازم سوگوارى و تجهيزاتى بودند كه خبر يافتند عده‏ اى ديگر-كه بعدا اكثريت را بردند-با كمال عجله و بى آنكه با اهل بيت و خويشاوندان پيغمبر اكرم و هوادارانشان مشورت كنند و حتى كمترين اطلاعى بدهند،از پيش خود در قيافه خيرخواهى،براى مسلمانان خليفه معين نموده‏ اند و على و يارانش را در برابر كارى انجام يافته قرار داده‏ اند (13) .على عليه السلام و هواداران او مانند عباس و زبير و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار پس از فراغ از دفن پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و اطلاع از جريان امر در مقام انتقاد بر آمده به خلافت انتخابى و كارگردانان آن اعتراض نموده اجتماعاتى نيز كرده‏اند ولى پاسخ شنيدند كه صلاح مسلمانان در همين بود (14) .


    اين انتقاد و اعتراف بود كه اقليتى را از اكثريت جدا كرد و پيروان على عليه السلام را به همين نام‏«شيعه على‏»به جامعه شناسانيد و دستگاه خلافت نيز به مقتضاى سياست وقت،مراقب بود كه اقليت نامبرده به اين نام معروف نشوند و جامعه به دو دسته اقليت و اكثريت منقسم نگردد بلكه خلافت را اجماعى مى ‏شمردند و معترض را متخلف از بيعت و متخلف از جماعت مسلمانان مى‏ ناميدند و گاهى با تعبيرات زشت ديگر ياد مى ‏كردند (15) .

    پی نوشت:


    12-محمد (صلی الله علیه وآله) در مرض وفاتش لشكرى را به سردارى اسامة بن زيد مجهز كرده اصرار داشت كه همه در اين جنگ شركت كنند و از مدينه بيرون روند،عده‏ اى از دستور پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) تخلف كردند كه از آن جمله‏«ابو بكر و عمر»بودند و اين قضيه پيغمبر را بشدت ناراحت كرد (شرح ابن ابى الحديد،ط مصر،ج 1،ص 53) پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) هنگام وفاتش فرمود:«دوات و قلم حاضر كنيد تا نامه‏ایى براى شما بنويسم كه سبب هدايت‏ شما شده گمراه نشويد»،عمر از اين كار مانع شده گفت:مرضش طغيان كرده هذيان مى ‏گويد!!! (تاريخ طبرى،ج 2،ص 436.صحيح بخارى،ج 3.صحيح مسلم،ج 5.البداية و النهايه،ج 5،ص 227.ابن ابى الحديد،ج 1،ص 133)

    همين قضيه در مرض موت خليفه اول تكرار يافت و خليفه اول به خلافت عمر وصيت كرد و حتى در اثناى وصيت‏ بيهوش شد،ولى عمر چيزى نگفت و خليفه اول را به هذيان نسبت نداد در حالى كه هنگام نوشتن وصيت،بيهوش شده بود،ولى پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) معصوم و مشاعرش بجا بود (روضة الصفا،ج 2 ص 260)

    13-شرح ابن ابى الحديد،ج 1،ص 58 و ص 123-135.يعقوبى،ج 2،ص 102.تاريخ طبرى،ج 2،ص 445-460.
    14-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 103-106.تاريخ ابى الفداء ج 1،ص 156 و 166.مروج الذهب،ج 2،ص 307 و 352.شرح ابن ابى الحديد،ج 1،ص 17 و 134.
    15-عمرو بن حريث‏به سعيد بن زيد گفت:آيا كسى با بيعت ابى بكر مخالفت كرد؟پاسخ داد:هيچ كس مخالف نبود جز كسانى كه مرتد شده بودند يا نزديك بود مرتد شوند! (تاريخ طبرى،ج 2، ص 447)
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 02-19-2012 در ساعت 01:44 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    محمد حسین (02-19-2012)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •