[محبوب] داستانهای جالب و کوتاه
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 50

موضوع: داستانهای جالب و کوتاه

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر کانون
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    17
    می پسندم
    13
    مورد پسند : 34 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    27
    ----- اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست




    سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت.
    وزیر همواره میگفت:
    هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست.

    روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !
    پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد
    چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیلهای رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند،
    زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
    آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند،
    اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !!!
    به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد.
    پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!

    وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،
    بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود !!!
    ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است
    تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد.

    پائولوکوئیلو


















  2. #2
    کاربر کانون
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    17
    می پسندم
    13
    مورد پسند : 34 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    27

    خاطره آقای محمد جواد شریعت با مرحوم آیتالله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی دررابطه باراز عربی بودن نماز:
    سال یكهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من وعده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پسازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیدهبودیم كه چه دلیلی دارد نمازرا بهعربی بخوانیم؟
    چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت
    تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسیبخوانیم و همین كار را هم كردیم.والدین كم كم از این موضوع آگاهی یافتند وبه فكر چاره افتادند، آن ها پس ازتبادل نظربا یكدیگر، تصمیم گرفتند بانصیحت ما را از این كار باز دارند و اگرمؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پنددادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكیاز روحانیان آن زمان بردند. آن روحانیوقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز میخوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس وكافرمان خواند.این عمل او ما را در كارمان راسخ تر ومصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدیندیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما رابه محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیمارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرارگرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند وموضوع را با وی در میان نهادند، او دستورداد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمونشوند .

    درروز موعود ما راكه تقریباً پانزدهنفربودیم،به محضرمبارك ایشان بردند، درهمان لحظهاول، چهره نورانی وخندان وی ما را مجذوبساخت؛ آن بزرگمرد را غیرازدیگران یافتیمو دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبروهستیم.آقا در آغازدستورپذیرایی ازهمه ماراصادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شماكه به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریفببرید و ما را با فرزندانتان تنهابگذارید. وقتی آن ها رفتند،به ما فرمود: بهتر است شما یكی یكی خودتانرا معرفی كنید و بگویید در چه سطحتحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاهبه تناسب رشته و كلاس ما، پرسش هایعلمی مطرح كرد و از درس هایی مانند جبر ومثلثات و فیزیك و شیمی و علوم طبیعیمسائلی پرسید كه پاسخ اغلب آن ها از توانما بیرون بود.هركس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهارلطف وی وپاسخ درست پرسش روبرو می شد.پساز آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود:والدین شما نگران شده اند كه شما نمازتانرا به فارسی می خوانید، آن ها نمیدانند من كسانی را می شناسم كه _ نعوذبالله_ اصلاً نماز نمی خوانند، شماجوانان پاك اعتقادی هستید كه هم اهل دینهستید و هم اهل همت، من در جوانی میخواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ولی مشكلاتی پیش آمد كه نتوانستم.اكنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامهعمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما،در آن روزگار، نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّكرده اید. اكنون یكی از شما كه از دیگرانمسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمنالرحیم را چگونه ترجمه كرده است.یكی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالاگرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد،آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایك نفر است؛ زیرا من ازعهده پانزدهجوان نیرومند برنمی آمدم.بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسمالله را چگونه ترجمه كردید؟آن جوان گفت:طبق عادت جاری به نام خداوندبخشنده مهربان.حضرت ارباب لبخند زد و فرمود:گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد.


  3. #3
    کاربر کانون
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    17
    می پسندم
    13
    مورد پسند : 34 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    27

    درمورد«بسم» ترجمه«به نام»عیبی ندارد.
    اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم(خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توانترجمه كرد؛مثلاً اگراسم كسی«حسن»باشد،نمی توان به آن گفت«زیبا».ترجمه «حسن»زیباست؛ اما اگربه آقای حسن بگوییم آقایزیبا،خوششنمی آید.كلمه الله اسم خاصی است كه مسلمانان برذات خداوند متعال اطلاق می كنند. نمیتوان «الله» را ترجمه كرد، باید همان رابه كار برد.خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟ رفیقما پاسخ داد: بخشنده. حضرت اربابفرمود: این ترجمه بد نیست، ولی كامل نیست؛زیرا «رحمن» یكی از صفات خداست كهشمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و اینشمول دركلمه بخشنده نیست؛ «رحمن»یعنی خدای كه در این دنیا هم برمؤمن و همبر كافر رحم می كند و همه را در كنفلطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزقو سلامت جسم و مانند آن اعطا میفرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای«رحمن» درحد كمال ترجمه نیست.خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیقما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت اللهارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد«مهربان» ترجمه كنید؛ امّا چون رحیم كلمهای قرآنی و نام پروردگار است، بایددرست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه كرده بودید، راهی به دهی می برد؛زیرا رحیم یعنی خدای كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می كند. پس آنچه درترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی كامل نیست و اشتباهاتی دارد. من همدر دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به
    همین مشكلات برخوردم و از خواندن نماز
    فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیاتبپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر اینامراصرار دارید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندننمازبهطوركلی بهتر است.در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شكستخورده از وی عذر خواهی كردیم و قولدادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای
    گذشته را اعاده كنیم.
    ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نمازبخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید.منفقط مشكلات این كار را برای شما شرح دادم.ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازكار خود اظهار پشیمانی كردیم. حضرت آیتالله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مباركشرا بوسیدیم و در حالی كه ما را بدرقه می كرد، خداحافظی كردیم. بعد نمازهارااعاده كردیم و ازكار جاهلانه خود دست
    برداشتیم.
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 07-03-2012 در ساعت 08:07 AM

  4. 2 کاربر پست زهرا عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (02-02-2013), امیرحسین (07-01-2012)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •