15- شهامت و شجاعت

در هر نقطه عطفى از زندگى ، آلام و ناراحتى وجود دارد. هرگونه اصلاح و تحول با رنج و زحمت تواءم است ، ولى در پرتو شهامت و شجاعت مى توان برتمام اين مشكلات پيروز آمد.
شهامت و شجاعت نشانه مردانگى است و در بسيارى از كارها پل پيروزى بشمار مى رود اصطلاحات و انقلابات اجتماعى و فكرى نيز بدون شهامت و شجاعت صورت نمى گيرد. افراد زبون و ترسو كه بسان مرغان كز كرده در گوشه اى خزيده اند و از ترس مردم ، ملت و يا دشمن دست به سفيد سياه نمى زنند، هرگز مبداء آثار و تحولات نمى شوند. اگر خيلى هنر كنند، مى كوشند وضع موجود را حفظ كنند.
افراد با شهامت و شجاعت با در نظر گرفتن ارزش هدف ، پس از طرح نقشه و بررسى جوانب كار و زيان و سود اقدام ، بدون پروا دست به كار مى شوند. اينجاست كه تهور و كارهاى جنون آميز از شهامت و شجاعت فاصله مى گيرند. افراد متهور نسنجيده وارد كار مى شوند و زيان و سود اقدام را در نظر نمى گيرند و اگر نقشه اى داشته باشند، نقشه آنها مورد پسند خردمندان نمى باشد. آنها فريب زور بازو را خورده و مغرور قدرت خود مى شوند.
اكنون تعريف فوق را با بيان اين قطعه تاريخى روشنتر مى سازيم .
پس از رحلت پيامبر اسلام ، مردى به نام مسيلمه در يمن ادعاى نبوت نمود. سربازان اسلام از مدينه براى سركوبى وى عازم يمن گرديدند. سپاه مسيلمه تار و مار شد ولى او با گروهى از يارانش در باغ بزرگى كه در ميان قطعه اى قرار گرفته بود پناهنده شد. در اين قلعه ، وسائل زندگى از هر نظر تا چند ماه فراهم بود؛ مسلمانان چند روز در اطراف قطعه ماندند لكن نتوانستند كارى از پيش ببرند. شوراى جنگى به رياست ابودجانه كه افسر نامور اسلام بود تشكيل گرديد؛ در مرحله نخست ، اهميت هدف مورد بررسى قرار گرفت : اگر مسيلمه دستگير نشود، پس از رفع محاصره ، باز با نقشه هاى فريبنده گروهى را گرد آورده به گمراهى مردم خواهد پرداخت و زبانهاى بيشمارى ببار خواهد آورد؛ پس اگر در راه دستگيرى وى چند نفر كشته شوند، ارزش خواهد داشت .