درود بر جوانانی که اولاً برای قبول یا رد هر اصلی، در پی حجت‌های عقلی هستند و نه امواج روزگار و ثانیاً سعی دارند که «عقل» را بر «نفس» حاکم کنند. و درود بر آن دسته از جوانانی که در جستجوی فلسفه‌ی حجاب هستند، آن هم در عصری که دیگر حجاب از یک مسئله‌ی فردی خارج شده و حتی نقش سیاسی خود را در جبهه‌ی دوست و دشمن به عرصه‌ی ظهور گذاشته است. و البته لابد انتظار نمی‌رود که در یک فرصت کوتاه، به کلیه‌ی دلایل عقلی «حجاب» و آن هم به صورت مبسوط و تفصیلی اشاره گردد. لذا با توجه به این که مهم‌ترین دلیل همان است که خداوند متعال بیان نمود و در آخر بحث بدان می‌پردازیم، ذیلاً فقط به چند محور به صورت اختصار اشاره می‌گردد:

الف – حجاب مفهومی عام دارد، لذا آن چه در قرآن یا احادیث در این مورد بیان شده است، تحت واژه‌ی «سَتر» می‌باشد و بسیار فرق است بین «حجاب» با «سَتر». حجاب یعنی پرده و ستر یعنی پوشش. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید هیچ پیامبر و احدی با خدا تکلم نمی‌نماید، مگر از پس حجاب. و شاید چون حجاب پرده‌ای برای پوشاندن بدن می‌شود، اصطلاحاً به جای واژه‌ی «سَتر» متداول شده است، اما اصل همان «سَتر» است. لذا وقتی از امام خمینی (ره) در مورد چادر سؤال می‌شود، به همین معنا اشاره نموده و می‌فرمایند: «اصل پوشش است و چادر از ادب زن ایرانی است».