ب – اما پوشش، برای انسان یک «حسن ذاتی» و عریانی یک «قبح ذاتی» است. حال ممکن است برخی مدعی شوند که اصلاً «خسن و قبح ذاتی» نداریم، که با ادعای آنها یک حقیقت در هستی تبدیل به نیستی نمی‌شود. انسان دارای حسن و قبح‌های ذاتی است. یعنی ذاتاً و فطرتاً چیزها یا کارهایی را مفید و در راه کمال و خوب می‌داند و متقابلاً بسیاری از چیزها یا کارها را مانع کمال، موجب سقوط و قبیح می‌داند. چنان چه آدمی ذاتاً از علم، صداقت، وفاداری و … خوشش می‌آید و بدان احترام می‌گذارد و از جهل، دروغ و خیانت بدش می‌آید و آنها را قبیح می‌داند. هر چند که خود مرتکب آنها گردد.

ج – دلیل «حسن ذاتی» پوشش [که امروزه تحت عنوان حجاب] از آن یاد می‌کنیم این است که بشر از همان آغاز خلقت تا کنون، رعایت پوشش بدن را نه تنها یک امر خوب و قابل تمجید و تکریم، بلکه یک امر واجب و ضروری قلمداد ‌نموده است. چنان چه در عصر قدیم و پارینه سنگی نیز آن انسان بربری خود را با برگ درخت یا پوست حیوان می‌پوشاند و امروزه و حتی در همین جهان غرب که به ظاهر [به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی] با حجاب مخالفت می‌کند نیز عریان شدن در مجامع عمومی جرم محسوب می‌گردد. لذا حتی اگر مردی با پیراهن زیر و شورت یا زنی با لباسی به مدل مایو یا بیکینی در خیابان ظاهر شود بازداشت می‌گردد، چه رسد به عریان. و به همین دلیل مکان‌های خاصی را در برخی از سواحل بعضی از کشورها، جهت عریان گشتن قرار داده‌اند. اما متقابلاً برای ورود به هر مکانی که قداستی دارد، حدودی قائل شده‌اند، چنان چه مقابل ورودی پله‌های واتیکان تابلویی نصبت شده که روی عکس زن با شلوارک و تیشرت حلقه‌ای و … (که پوشش متداول اروپا می‌باشد) نیز خط قرمز کشیده شده است. این رفتارهای فطری بشری از آغاز خلقت تا عصر تکنولوژی، دمکراسی، بی‌دینی و ارتباطات امروزی، همه حاکی از «حسن ذاتی و فطری و عقلی» پوشش یا همان حجاب است.