عصر برخورد مکتبها و ایدئولوژیها

از دیگر سو عصر آن حضرت، عصر برخورد مکتبها و ایدئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود؛ عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام، امام صادق(ع)، موجب نابودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیات بخش اسلام، هم از درون و هم از بیرون می شد.

اینجا بود که امام (ع) دشواری فراوان در پیش و مسئولیت عظیم بر دوش داشت. پیشوای ششم شیعیان، درگیر و دار چنین بحرانی می بایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد، بی دینی وکفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین بوده و از توجیهات غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفای وقت جلوگیری می کرد؛ علاوه بر این، با نقشه ای دقیق و ماهرانه، شیعه را از اضمحلال و نابودی می رهاند.

آری، شیعه می رفت که نابود شود، یعنی اسلام راستین به رنگ خلفا درآید و به صورت اسلام بنی امیه ای یا بنی عباسی خودنمایی کند.