(آيه 36)- «و نه طعامى جز از چرك و خون» (و لا طعام الا من غسلين).
قابل توجه اين كه كيفر و عمل آنها كاملا با هم متناسبند، به خاطر قطع پيوند با خالق، در آنجا دوست گرم و صميمى ندارند، و به خاطر ترك اطعام مستمندان، غذائى جز چرك و خون از گلوى آنها پايين نمىرود، چرا كه آنها سالها لذيذترين طعامها را مىخوردند در حالى كه بينوايان جز خون دل طعامى نداشتند.
(آيه 37)- در اين آيه، براى تأكيد مىافزايد: «غذائى كه جز خطاكاران آن را نمىخورند» (لا يأكله الا الخاطؤن).
كسانى كه با تعمد و آگاهى و به عنوان طغيان و سركشى راه شرك و كفر و بخل را مىپويند.
(آيه 38)- اين قرآن قطعا كلام خداست به دنبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون قيامت و سرنوشت مؤمنان و كافران بود، در اينجا بحث گويائى پيرامون قرآن مجيد و نبوت بيان مىكند، تا بحث «نبوت» و «معاد» مكمل يكديگر باشند.
نخست مىفرمايد: «سوگند به آنچه مىبينيد»! (فلا اقسم بما تبصرون).
(آيه 39)- «و آنچه نمىبينيد» (و ما لا تبصرون).
اين دو تعبير سراسر عالم «شهود» و «غيب» را شامل مىشود.
(آيه 40)- سپس در اين آيه به ذكر نتيجه و جواب اين سوگند بزرگ و بىنظير پرداخته، مىفرمايد: «كه اين قرآن گفتار رسول بزرگوارى است» (انه لقول رسول كريم).
منظور از «رسول» در اينجا بدون شك پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله است نه جبرئيل و مىدانيم آنچه را رسول مىآورد گفتار فرستنده اوست.
(آيه 41)- سپس مىافزايد: «و گفته شاعرى نيست، اما كمتر ايمان مىآوريد» (و ما هو بقول شاعر قليلا ما تؤمنون).