سوره سبأ [34] - صفحه 3
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33

موضوع: سوره سبأ [34]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 30)- ولى قرآن همواره از پاسخ صريح به اين مطلب و تعيين زمان وقوع رستاخيز خوددارى مى‏كند و تأكيد مى‏كند اين از امورى است كه علم آن مخصوص خداست، و احدى جز او از آن آگاه نيست.

    اين آيه همين معنى را با عبارت ديگرى بازگو كرده، مى‏فرمايد: «بگو: وعده شما روزى خواهد بود كه نه ساعتى از آن تأخير خواهيد كرد، و نه ساعتى بر آن پيشى خواهيد گرفت» (قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ).

    اين مخفى ماندن تاريخ قيام قيامت- حتى بر شخص پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله- به خاطر آن است كه خداوند مى‏خواهد مردم يك نوع آزادى عمل توأم با حالت آماده باش دائمى داشته باشند، چرا كه اگر تاريخ قيامت تعيين مى‏شد هرگاه زمانش دور بود همه در غفلت و غرور و بى‏خبرى فرو مى‏رفتند، و هرگاه زمانش نزديك بود ممكن بود آزادى عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبه اضطرارى پيدا كند، و در هر دو صورت هدفهاى تربيتى انسان عقيم مى‏ماند.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 31)- به تناسب بحثى كه در آيات گذشته پيرامون موضعگيرى مشركان در برابر مسأله معاد بود در اينجا بعضى از صحنه‏هاى دردناك معاد را براى آنها مجسم مى‏سازد تا به سر انجام كار خويش واقف گردند.

    نخست مى‏گويد: «كافران گفتند: ما هرگز به اين قرآن و كتابهاى آسمانى ديگرى كه قبل از آن بوده ايمان نخواهيم آورد» (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).

    انكار ايمان نسبت به كتب انبياى پيشين شايد به اين منظور بوده كه قرآن روى اين مطلب تكيه مى‏كند كه نشانه‏هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله در تورات و انجيل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوّت پيامبر اسلام كتب آسمانى ديگر را نيز نفى مى‏كنند.

    سپس به وضع آنها در قيامت پرداخته روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، مى‏گويد: «اگر ببينى هنگامى كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براى حساب و دادرسى) نگه داشته شده‏اند در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن ديگرى مى‏اندازد» از وضع آنها تعجّب مى‏كنى (وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ الْقَوْلَ).

    در اين حال «مستضعفان به مستكبران مى‏گويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم» (يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ).

    آنها مى‏خواهند به اين وسيله تمام گناهان خويش را بر گردن اين «مستكبران» بى‏رحم بيندازند، هر چند در دنيا حاضر نبودند چنين برخورد قاطعى با آنها داشته باشند.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 32)- ولى مستكبران خاموش نمى‏مانند و «در پاسخ به مستضعفين مى‏گويند: آيا ما شما را از طريق هدايت باز داشتيم بعد از آن كه هدايت به سراغ شما آمد» و به قدر كافى اتمام حجت شد و پيامبران گفتنى‏ها را گفتند (قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ).

    نه ما مسؤول نيستيم، «بلكه خود شما گنهكار بوديد» (بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ).

    كه با داشتن آزادى اراده تسليم سخنان بى‏اساس ما شديد، به كفر و الحاد روى آورديد و سخنان منطقى انبيا را به دست فراموشى سپرديد.

    (آيه 33)- «و مستضعفان به مستكبران مى‏گويند: وسوسه‏هاى فريبكارانه شما در شب و روز (مايه گمراهى ما شد) هنگامى كه به ما دستور مى‏داديد كه به خداوند كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم»! (وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً).

    درست است كه ما در پذيرش آزاد بوديم و مقصر و گنهكار، ولى شما هم به عنوان عامل فساد مسؤوليد و گنهكار، بلكه سنگ اول به دست ناپاك شما گذاشته شد، بخصوص اين كه همواره از موضع قدرت با ما سخن مى‏گفتيد.

    لذا هر دو گروه از كرده خود پشيمان مى‏شوند، مستكبران از گمراه ساختن ديگران و مستضعفان از پذيرش بى‏قيد و شرط اين وسوسه‏هاى شوم، «اما هنگامى كه عذاب الهى را مى‏بينند ندامت خود را كتمان مى‏كنند (مبادا بيشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجير بر گردن كافران مى‏نهيم» (وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا).

    آرى! آنها هر وقت در دنيا به اشتباه خود پى مى‏بردند و نادم مى‏شدند شجاعت اظهار ندامت را نداشتند، و همين خصيصه اخلاقى خود را در قيامت نيز به كار مى‏گيرند اما چه سود؟
    به هر حال اينها نتيجه اعمال خودشان است كه از پيش فراهم ساخته‏اند «آيا آنها جزايى جز اعمالى كه انجام مى‏دادند دارند»؟! (هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

    آرى! اين اعمال و كردار كفار و مجرمين است كه به صورت زنجيرهاى اسارت بر گردن و دست و پاى آنها گذارده مى‏شود.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 34)- از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اغواگرى مستكبران بود در اينجا گوشه‏اى از اين اغواگرى را منعكس مى‏سازد، مى‏گويد: «و ما هرگز در هيچ شهر و ديارى پيامبر انذار كننده‏اى نفرستاديم مگر اين كه مترفين (همان متنعمان مغرور و مست نعمت) مى‏گفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‏ايد كافريم» و آنچه را نامش پيام الهى مى‏نهيد قبول نداريم (وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ).

    نه تنها در برابر انبيا كه در برابر هر قدم اصلاحى از ناحيه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدى برداشته شود اين گروه سر به مخالفت بر مى‏دارند.

    (آيه 35)- مال و فرزند دليل قرب به خدا نيست! اين آيه به منطق پوشالى آنها كه در هر زمانى براى اثبات برترى خود به آن متوسل مى‏شدند و به اغفال عوام مى‏پرداختند اشاره كرده، مى‏گويد: «و آنها گفتند: ما از همه ثروتمندتر و پر اولادتريم» (وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً).

    خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختيار ما نهاده، و هم نيروى انسانى بسيار، و اين دليل بر لطف او در حق ما و نشانه مقام و موقعيت ما در نزد اوست «و ما (نور چشمى‏ها) هرگز مجازات نخواهيم شد»! (وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ).

    اگر ما مطرود درگاه او بوديم اين همه نعمت چرا به ما مى‏داد؟ خلاصه آبادى دنياى ما دليل روشنى بر آبادى آخرت ماست!

    (آيه 36)- اين آيه اين منطق پوشالى و عوام فريبانه را به عاليترين وجهى پاسخ مى‏دهد و درهم مى‏كوبد، روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، مى‏فرمايد: «به آنها بگو: پروردگار من روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مى‏دهد، و (براى هر كس بخواهد) سخت مى‏گيرد» (قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ).

    و اينها همه طبق مصالحى است كه براى آزمون خلق و نظام زندگى انسان لازم مى‏داند و ربطى به قدر و مقام در درگاه خدا ندارد.

    بنابر اين هرگز نبايد وسعت روزى را دليل بر سعادت، و تنگى روزى را دليل بر شقاوت شمرد «اما اكثر مردم از اين واقعيت بى‏خبرند» (وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ). البته اكثريت ناآگاه و بى‏خبر چنين هستند.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 37)- سپس با صراحت بيشترى همين معنى را تعقيب كرده، مى‏گويد:
    «هرگز چنان نيست كه اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرّب سازد» (وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏).

    اين سخن بدان معنى نيست كه انسان دست از تلاش و كوشش لازم براى زندگى بردارد، بلكه هدف اين است كه داشتن امكانات اقتصادى و نيروى انسانى فراوان هرگز معيار ارزش معنوى انسانها در پيشگاه خدا نمى‏شود.

    سپس به معيار اصلى ارزشهاى انسانها و آنچه مايه تقرب به درگاه خدا مى‏شود پرداخته و به صورت يك استثنا مى‏گويد: «مگر كسانى كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه براى آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف است، و در غرفه‏هاى بهشتى در نهايت امنيت به سر مى‏برند» (إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ).

    بنابر اين تمام معيارها به اين دو امر باز مى‏گردد «ايمان» و عمل «صالح».

    اينجاست كه قرآن با صراحت بى‏نظيرش قلم بطلان بر تمام پندارهاى انحرافى و خرافى در زمينه عوامل قرب به پروردگار كشيده.

    (آيه 38)- در اين آيه گروه مقابل آنها را توصيف كرده، مى‏گويد: «اما آنها كه براى انكار و ابطال آيات ما تلاش و كوشش مى‏كنند (نه خود ايمان دارند و نه اجازه مى‏دهند ديگران در راه حق گام نهند) در حالى كه چنين مى‏پندارند كه مى‏توانند از چنگال قدرت ما فرار كنند، آنها در عذاب دردناك روز قيامت احضار مى‏شوند» (وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ).

    آنها همان كسانى هستند كه با استفاده از اموال و اولاد و نفرات خود به تكذيب انبيا پرداخته و به وسوسه خلق خدا مشغول شدند.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 39)- بيزارى معبودان از عابدان: بار ديگر در اينجا به پاسخ گفتار آنها كه اموال و اولاد خود را دليل بر قرب خويش در درگاه خداوند مى‏پنداشتند باز مى‏گردد، و به عنوان تأكيد مى‏گويد: «بگو: پروردگار من روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترده يا محدود مى‏كند» (قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ).

    سپس مى‏افزايد: «آنچه را در راه خدا انفاق كنيد خداوند جاى آن را پر مى‏كند و او بهترين روزى دهندگان است» (وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ).

    در روايتى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله مى‏خوانيم: «كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود».

    اما مسأله مهم اين است كه انفاق از اموال حلال و مشروع باشد كه خدا غير آن را قبول نمى‏كند و بركت نمى‏دهد.

    گر چه محتواى اين آيه تأكيد بر مطلب گذشته است ولى از دو جهت تازگى دارد:
    نخست اين كه آيه 37 كه مفهومش همين مفهوم بود بيشتر ناظر به اموال و اولاد كفار بود در حالى كه اين آيه ناظر به مؤمنان است.

    ديگر اين كه آيه قبل وسعت و تنگى معيشت را در باره دو گروه مختلف بيان مى‏كرد در حالى كه اين آيه ممكن است اشاره به دو حالت مختلف از يك انسان باشد كه گاه روزيش گسترده و گاه تنگ و محدود است.

    (آيه 40)- و از آنجا كه اين گروه از ثروتمندان ظالم و طاغى در زمره مشركان بودند و ادعا مى‏كردند كه ما فرشتگان را مى‏پرستيم و آنها شفيعان ما در قيامت هستند، قرآن به پاسخ اين ادعاى بى‏اساس نيز پرداخته چنين مى‏گويد: «و به خاطر بياور روزى را كه خداوند همه آنها (چه عبادت كنندگان و چه عبادت شوندگان) را محشور مى‏كند، سپس فرشتگان را مخاطب ساخته مى‏گويد: آيا اينها شما را عبادت مى‏كردند»؟! (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ).

    هدف از سؤال فوق اين است كه از بيان فرشتگان حقايق گفته شود، تا اين گروه عبادت كننده سر افكنده و شرمنده شوند، و بدانند آنها از عمل اينها كاملا بيزارند.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 41)- اكنون ببينيم «فرشتگان» در پاسخ سؤال پروردگار چه مى‏گويند؟
    آنها جامعترين و مؤدبانه‏ترين پاسخ را انتخاب كرده چنين «عرض مى‏كنند: منزهى تو اى پروردگار!» از اين نسبتهاى ناروا كه به ساحت مقدست داده‏اند (قالُوا سُبْحانَكَ).

    ما به هيچ وجه با اين گروه ارتباط نداشته‏ايم «تنها تو ولىّ ما هستى نه آنها» (أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ).
    آنها ما را پرستش نمى‏كردند «بلكه جن را مى‏پرستيدند و اكثرشان به جنيان ايمان داشتند» (بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ).

    منظور از «جن» شيطان و ساير موجودات خبيثى است كه بت‏پرستان را به اين عمل تشويق مى‏كردند، بنابر اين مراد از عبادت جن همان اطاعت و پيروى از فرمان و پذيرش وسوسه‏هاى آنهاست.

    (آيه 42)- به اين ترتيب اميد مشركان در آن روز به نوميدى كامل تبديل مى‏شود و به وضوح اين حقيقت براى آنها روشن مى‏گردد كه معبودان آنها كوچكترين گرهى از كارشان نخواهند گشود، بلكه از آنان متنفر و بيزارند.

    لذا در اين آيه به عنوان يك نتيجه‏گيرى پر معنى مى‏گويد: «پس امروز هيچ يك از شما نسبت به ديگرى مالك سود و زيانى نيست» (فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا).

    بنابر اين نه فرشتگان كه ظاهرا معبود آنها بودند مى‏توانند شفاعتى كنند، و نه آنها نسبت به يكديگر مى‏توانند كمكى انجام دهند.

    اينجاست كه «به اين ظالمان مى‏گوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را تكذيب مى‏كرديد» (وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ).

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 43)- با كدام منطق آيات ما را انكار مى‏كنند؟
    آيات گذشته از وضع مشركان و افراد بى‏ايمان در قيامت سخن مى‏گفت، در اينجا بار ديگر به وضع آنها در اين دنيا پرداخته عكس العمل آنان را در برابر شنيدن قرآن بازگو مى‏كند، تا روشن شود آن سرنوشت شوم در قيامت معلول اين موضعگيرى غلط در مقابل آيات الهى در دنياست.

    نخست مى‏گويد: «هنگامى كه آيات روشنگر ما بر آنها خوانده مى‏شود مى‏گويند: اين مرد فقط مى‏خواهد شما را از آنچه نياكانتان پرستش مى‏كردند باز دارد» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ).

    اين نخستين عكس العمل آنها در برابر اين «آيات بينات» است كه به منظور تحريك حس عصبيت در اين قوم متعصب مطرح مى‏كردند.

    سپس دومين گفتارى را كه براى ابطال دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مطرح مى‏ساختند بيان مى‏كند، مى‏فرمايد: «و آنها مى‏گويند: اين (قرآن) جز دروغ بزرگى كه به خدا بسته شده چيز ديگرى نيست»! (قالُوا ما هذا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرىً).

    و بالأخره سومين اتهامى را كه به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بستند تهمت «سحر» بود، چنانكه در پايان آيه مى‏خوانيم: «كسانى كه كافر شدند هنگامى كه حق به سراغشان آمد گفتند: اين چيزى جز سحر آشكار نيست»! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).

    (آيه 44)- قرآن در اين آيه بر تمام ادعاهاى آنها خط بطلان مى‏كشد، هر چند ناگفته بطلانش روشن است، تمام ادعاهاى واهى آنها را با يك جمله پاسخ مى‏دهد، مى‏گويد: «ما قبلا چيزى از كتابهاى آسمانى را به آنها نداده‏ايم كه آن را بخوانند (و بر اساس آن به انكار دعوت تو بپردازند) و قبل از تو هيچ پيامبرى براى آنها نيز نفرستاديم» (وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ).

    اشاره به اين كه اين ادعاها از كسى قابل طرح است كه قبلا پيامبرى به سراغ او آمده و كتاب آسمانى براى او آورده و محتواى دعوت تازه را با آن مخالف مى‏بيند و به تكذيب بر مى‏خيزد.

    اما كسى كه تنها به اتكا فكر خود- بدون هيچ گونه وحى آسمانى- و با نداشتن بهره‏اى از علم، خرافاتى به هم بافته حق ندارد چنين قضاوت كند.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 45)- در اين آيه اين گروه سركش را با بيانى مؤثر و گويا مورد تهديد قرار داده، چنين مى‏گويد: «كسانى كه قبل از اينها بودند نيز آيات الهى را تكذيب كردند» (وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

    «در حالى كه اينها (از نظر قوت و قدرت حتى) به يك دهم آنچه به اقوام پيشين داديم نمى‏رسند» (وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ).

    اما ببينيد سرنوشت آنها به كجا رسيد؟ آرى «آنها رسولان مرا تكذيب كردند، پس بنگريد مجازات من نسبت به آنها چگونه بود»؟! (فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ).

    شهرهاى ويران شده آنها در زير ضربات كوبنده مجازات الهى در نزديكى شما و در مسيرتان به سوى شام قرار دارد، آنها را آيينه عبرت بگيريد، كه نه سنّت الهى تغيير پذير است و نه شما از آنها برتريد!

    (آيه 46)- انقلاب فكرى ريشه هر انقلاب اصيل: در اين آيه و آيات آينده كه بحثهاى اواخر اين سوره را تشكيل مى‏دهد بار ديگر به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله دستور مى‏دهد كه آنها را با دلائل مختلف به سوى حق دعوت كند، و از گمراهى باز دارد.

    نخست به خمير مايه همه تحولات و دگرگونيهاى اجتماعى و اخلاقى و سياسى و اقتصادى و فرهنگى اشاره كرده، و در جمله‏هايى بسيار كوتاه و پرمحتوا مى‏گويد: «به آنها بگو: من تنها شما را به يك چيز اندرز مى‏دهم، و آن اين كه براى خدا قيام كنيد دو نفر، دو نفر، با يك نفر، يك نفر، سپس انديشه كنيد» (قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا).

    يعنى در همه چيز، در زندگى معنوى، در زندگى مادى، در مسائل مهم، در مسائل كوچك، و خلاصه در هر كار بايد نخست انديشه كرد، ولى از همه مهمتر، انديشه براى پيدا كردن پاسخ اين چهار سؤال است:
    از كجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مى‏روم؟ و اكنون در كجا هستم؟

    «اين دوست و همنشين شما (محمّد) هيچ گونه انحراف فكرى و جنون ندارد» (ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ).

    بلكه «او فقط بيم دهنده شماست در برابر عذاب شديد الهى» (إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ).

    آيه فوق عصاره دين و خمير مايه تكامل و پيشرفت انسان را همين انديشه و تفكر مى‏داند.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره سبأ [34]

    (آيه 47)- در آيه قبل سخن از دعوت به تفكر، و نفى هر گونه عدم تعادل روحى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. در اين آيه سخن از عدم مطالبه اجر و مزد در برابر رسالت است.

    مى‏گويد: «بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستم براى شماست» (قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ).

    «اجر و پاداش من تنها بر خداوند است» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).

    من شما را دعوت به تفكر كردم، اكنون بينديشيد، چه چيز سبب شده كه من شما را از عذاب شديد الهى انذار كنم؟ چه سود مادّى از اين كار عائد من مى‏شود؟

    من اصولا از شما اجر و پاداشى نخواسته‏ام، و اگر مى‏بينيد من در بعضى از سخنانم كه از سوى پروردگار آورده‏ام به شما گفته‏ام: «من از شما پاداشى نمى‏طلبم جز دوستى خويشاوندانم» (شورى/ 23). اين نيز سودش به خود شما بازگشت مى‏كند چرا كه مودّت ذى القربى بازگشت به مسأله «امامت و ولايت» و «تداوم خط نبوّت» است كه آن نيز براى ادامه هدايت شما ضرورى است.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «و او بر هر چيز شاهد و گواه است» (وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ).

    اگر من پاداشم را از او مى‏خواهم به خاطر آن است كه او از همه اعمال و نيات من آگاه است.
    (آيه 48)- با توجه به آنچه پيرامون حقانيت دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گفته شد، در اين آيه مى‏گويد: قرآن واقعيتى است انكار ناپذير كه از ناحيه خدا بر قلب پيامبر القا شده است «بگو: پروردگار من حق را مى‏افكند كه او علّام الغيوب است و از تمام اسرار نهان آگاه است» (قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ).

    منظور افكندن «حق» يعنى كتب آسمانى و وحى الهى بر قلوب انبيا و فرستادگان پروردگار است. و اين بى‏شباهت به حديث معروف (العلم نور يقذفه اللّه فى قلب من يشاء) علم نورى است كه خداوند به دلهاى كسانى كه بخواهد و شايسته ببيند مى‏افكند» نيست.

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •