وقتی از نعمت الله در مورد نحوه شیمیایی شدنش سوال شد، او نوشت:
*12 هواپیما ساعت 5 غروب زمانی که هوا وجوب ندارد، آمدند بمباران و شیمیایی کردند که یکی در 10 متری من افتاد.
وقتی از نعمت الله در مورد نحوه شیمیایی شدنش سوال شد، او نوشت:
*12 هواپیما ساعت 5 غروب زمانی که هوا وجوب ندارد، آمدند بمباران و شیمیایی کردند که یکی در 10 متری من افتاد.
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
م.ا
به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند ولی او از شدت تشنگی زجر می کشید و می نوشت:
*جگرم سوخت، آب نیست؟
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
م.ا
آخرین جمله ای که نعمت الله بر صفحه کاغذ بیمارستان می نگارد بدین شرح است:
*اگر غرق به خون گردد تن من
شود پیراهن من کفن من
اگر لب تشنه در صحرا بمیرم
دل از عشق خمینی برنگیرم
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
م.ا
فرازی وصیتنامه آسمانی شهید
خدایا اگر الطاف تو نبود، زمین مرا می بلعید و خورشید مرا می سوزاند.
امام را قلب خویش خوانم و بدانید که جسم فانی من بدون دیدگانم قادر به زندگی است و لیکن بدون قلب همچون مردار می ماند.
ای کسانی که خون شهیدان را در انبارهای احتکار، انبار می سازید و اشک یتیمان را در بازارهای سیاه به فروش می رسانید! نفرین ابدی بر شما که اینچنین بر این امت روا می دارید.
من امید دارم به هنگامی که جسدم بر روی دستان شما راهی خانه ابدی همه ما روانه می گردد. بجای اشک ریختن دعا بجان امام کنید و بجای خواندن فاتحه، سلاح در خون رنگینم را بدست گیرید و عازم بسوی جبهه ها شوید.
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
م.ا