وقتى انسان شناختى پيدا مىكند كه عنايت روى همين جهت باشد، خوب اين دو تا در جلسه گذشته گفتيم اما بحثى كه الان بايد عنايت بيشترى بكنيم و توضيح بدهم اين است كه عدهاى كه بى توجه هستند، بى اعتنا به مذهب هستند، شايد به خاطر اين باشد كه از مسئوليت فرار كنند، گريز از مسئوليت. قرآن مىگويد: انسان مىداند كه ما مىتوانيم او را بعد از مرگ زنده كنيم حتى خطهاى سر انگشتش را هم مىتوانيم دوباره بسازيم «بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ» قيامت/4 اما مىدانيد چرا منكر معاد است؟ «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قيامت/5 اراده كرده است انسان «لِيَفْجُرَ» فجر يعنى شكافتن، مىخواهد بشكافد «أَمامَهُ» جلوى خودش را، مىخواهد جلوى خودش را بشكافد كه انكار قيامت مىكند يعنى مىخواهد راه جلوى خودش باز بكند.
شما گاهى وقتها مىخواهى غيبت بكنى، بدگويى يك نفر را بكنى، از طرفى مىبينى دوستت به تو مىگويد داداش غيبت نكن گناه است از ابتدا براى اينكه براى خودت راه باز كنى مىگويى فلانى غيبت ندارد يك كلمه مىگويى فلانى غيبت ندارد تا راه جلوى غيبت كردنت باز بشود. من اگر بگويم معاد هست پس مسئول هستم، اگر بگويم جهنم هست پس مسئول هستم. اگر بگويم خدا هست پس مسئول هستم، از اول مىگويم خدايى نيست تا از مسئوليتم، از اول مىگويم غيبت ندارد تا راه جلوى زبانم باز شود. يادم آمد حالا به مناسبت البته چون كلمه غيبت را بردم اين جمله را بگويم شخصى پرسيد شما چه مىگوييد هر كس غيبت بكند كارهاى خوبش از بين مىرود، بنده سى سال كار خير كردهام با يك غيبت از بين برود؟ جوابش داده شد، بله فلانى هم سى سال زحمت كشيده بود اين آبرو را درست كرده بود و شما با يك جمله آبروى سى ساله او را از بين بردى، خدا هم چه بسا با يك غيبت كار خوب شما را از بين برده است.