-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مجلس سيزدهم ، مجلسى در مسجد اموى در شام كه مرثيه سرا حضرت سيد الساجدين عليه السلام بود. در اين مجلس كه يزيد و همه سران بنى اميه و اهل شام حضور داشتند، امام سجاد عليه السلام اجازه گرفت و بر بالاى منبر رفت و طى سخنانى ابتدا حمد و سپاس خدا را گفت ، سپس از پيامبر صلى الله عليه و آله ياد كرد و آن حضرت را توصيف نمود و بر او حمد و ثنا فرستاد. بعد به ذكر فضايل جدش على بن ابى طالب عليه السلام پرداخت ، آنگاه شروع كرد به مرثيه سرايى براى پدر مظلومش و بيان آنچه بر آن حضرت گذشت ، و وقتى امام سجاد گفت كه من فرزند كسى هستم كه سرش را از قفا بريدند و عمامه و رداء را از تنش بيرون آوردند، همه اهل شام و بنى اميه ضجه زدند، تا اينكه به دستور يزيد مؤ ذن با اذان آنها را از گريه بازداشت .
وقتى اهل شام مى شنوند كه حسين عليه السلام را از قفا سر بريدند و عمامه را از سرش و رداء را از پيكرش ربودند، ضجه مى زنند، بنابراين شايسته است شيعيان آن حضرت هر گاه اين مصائب را شنيدند و يا تصور نمودند كه چگونه عمامه را از سر آن حضرت ربودند، در هر حالت و در هر زمانى ضجه بزنند و فرياد و ناله سر كنند.
مجلس چهاردهم ، مجلس زنان در خانه يزيد؛ بعد از آنكه يزيد اجازه داد؛ مرثيه سرايان و نوحه خوانان اين مجلس ، زينب ، ام كلثوم و دختران امام حسين عليه السلام و گريه و زارى كنندگان ، همسر يزيد، دختران او و دختران بنى اميه بودند. چنين مجلس سوگوارى مدت هفت روز برپا بود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مجلس پانزدهم ، مجلسى در بيابان نزديك مدينه در چادرى كه براى امام سجاد عليه السلام برپا شده بود. امام سجاد عليه السلام بر روى صندلى نشسته و اشك هايشان جارى بود و با پارچه اى كه در دست داشت آنها را پاك مى كرد، ايشان جلودار اشك هايشان نبود. اهالى مدينه از زن و مرد كه براى استقبال به بيرون از مدينه آمده بودند، وقتى امام را ديدند، به يكباره ضجه كشيدند، گويى كه نگاه به امام ، خودش مرثيه بود. مردم در هر جايى به هم تعزيت مى گفتند.
تمام مردم در آن نقطه بشدت گريه مى كردند. امام عليه السلام اشاره كرد كه ساكت بشوند. فورا ساكت شدند. امام گفت : الحمد لله رب العالمين مالك يوم الدين خدايى كه خالق همه مخلوقات است ، خدايى كه مقامش در آسمان ها رفيع است ، اما در عين حال چنان نزديك است كه شاهد و گواه سرى ترين سخنان و نجواهاست . خدا را بر امور عظيم و فجايع زمانه و بزرگى مصيبت حمد و سپاس مى گوييم . اى مردم ! خداوند - كه حمد و سپاس مخصوص اوست - ما را به مصيبت هاى بزرگى امتحان كرد. شهادت ابا عبدالله و عترت او و اسارت زنان و دخترانش و چرخاندن سر او در شهرها، در حالى كه بر بالاى نيزه هاست ، شكاف بزرگى در اسلام است و مصيبتى است كه نمونه اى ندارد.
اى مردم ! بعد از شهادت آن حضرت كدام يك از شما خوشحال هستيد، يا كدام چشم از گريه كردن خوددارى مى كند، در حالى كه آسمان ها با اركانشان ، درياها با امواجشان ، زمين با اطراف خود و درختان با شاخه هايشان ، ماهيان و عمق درياها، ملائكه مقرب و اهل آسمان ها و همه و همه بر اين مصيبت گريانند.
اى مردم ! كدام قلب به خاطر شهادت او شكافته نمى شود و كدام دل است كه براى او نمى سوزد، و يا كدام گوش است كه صداى اين شكاف را كه در اسلام ايجاد شد، نشنود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اى مردم ! ما را بدون اينكه جرمى مرتكب شده باشيم يا كار ناپسندى از ما سر زده باشد يا نقصى به اسلام وارد كرده باشيم ، از شهرها و بلاد راندند و آواره و در به در نمودند. ما نشنيديم كه با پدرانمان چنين كرده باشند. چنين رفتارى ساختگى و جعلى است . به خدا سوگند كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله - همچنان كه سفارش ما را به آنها فرمود - به آنها توصيه مى كرد كه با ما بجنگند، بيش از اين ، اين كارى نمى كردند. ((انا لله و انا اليه راجعون )) از مصيبتى كه چه بزرگ ، دردناك ، فجيع ، شاق ، تلخ و جانكاه است !!
ما اين مصيبت را و آنچه بر سر ما آمد پيش خدا مى بريم ، همانا كه او عزيز و صاحب انتقام است .
مجلس شانزدهم ، مجلسى نزديك مدينه ، وقتى سياهى شهر از دور براى ام كلثوم پيدا شد. در اين مجلس ام كلثوم به نظم مرثيه خواند و شنونده اين مجلس ، امام سجاد سلام الله عليه و بقيه اهل بيت و كودكان بودند. ام كلثوم در اين مرثيه ابتدا اهل مدينه ، بعد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، سپس زهراء سلام الله عليها و بعد امام حسن مجتبى عليه السلام را مخاطب قرار داد؛ كه شرح آن بعدا خواهد آمد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مجلس هفدهم ، مجلس ملائكه در كنار قبر آن حضرت كه هر روز تا قيامت برپا مى شود. كيفيت اين مجالس در عنوان مربوط به ملائكه خواهد آمد.
مجلس هيجدهم ، مجلس فاطمه زهراء سلام الله عليها در آسمان ها كه هر روز تا قيامت برپاست . در اين مجلس ، مرثيه سرايى ، گريه ، ناله و فرياد برپاست . از اين مجلس استنباط مى شود كه هر روز ايام سال براى برپايى مجلس عزاى حسين عليه السلام مناسب است و در اين ميان عيد و مناسبت هاى ديگر مطرح نيست .
كيفيت اين مجلس اجمالا اين گونه است ، كه آن حضرت هر روز به قتلگاه حسين عليه السلام مى نگرد و آنچنان فريادى مى كشد كه اركان موجودات آسمان ها و زمين و درياها و ملائكه مضطرب مى شوند، تا اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله مى آيند و ايشان را ساكت مى كنند، و بعد از آن زائران فرزندش را دعا مى كند.
مجلس نوزدهم ، مجالس ائمه عليهم السلام كه تعداد آنها بسيار است . از جمله اين مجالس ، مجلسى است كه امام صادق عليه السلام برپا مى كرد. در يكى از اين مجالس ، مرثيه سرا جعفر بن عفان بود كه به نظم مرثيه خواند و طى ابياتى گفت : بر آن كسى كه براى اسلام گريان است لبيك ، احكام آن را ضايع كردند و حرامش را حلال نمودند. سر حسين بر نيزه ها مصيبت بزرگى است ، شمشيرها از خون او سيراب شدند. در مجلس ديگرى كه امام صادق عليه السلام برپا نمود، نوحه سراى آن عبدالله بن غالب بود كه در قسمتى از ابياتش گفت : باد بر جسد مبارك آن حضرت گرد و غبار مى پاشد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در مجلس ديگرى ابو هارون مكفوف مرثيه سرا بود. امام صادق عليه السلام به او فرمود: مرثيه بخوان . او ابياتى خواند. امام به گريه افتاد و ابو هارون ساكت شد. امام فرمود: تكرار كن . دوباره خواند. امام فرمود: بيشتر بخوان . آنگاه ابو هارون طى قصيده اى گفت : يا مريم برخيز و براى مولايت گريه و زارى كن ؛ با گريه بر حسين توفيق يار تو باشد. آنگاه امام صادق عليه السلام گريه كرد و حرم آن حضرت مضطرب شد و فرياد يا ابتا سر دادند.
مجلس ديگر، مجلس امام رضا عليه السلام مى باشد كه مرثيه سرا و قصيده گوى او دعبل خزاعى است . امام رضا عليه السلام اين مجلس را خودشان ترتيب دادند. ايشان از جايشان برخاستند و پرده اى كشيدند و به زنان فرمودند، پشت پرده بنشينند و به دعبل فرمود كه مرثيه بخواند. امام رضا عليه السلام خودشان فضيلت اين كار را تبيين فرمودند و گفتند: هر كس بر مصيبت هاى جدم گريه كند، خداوند او را در روز قيامت با ما و در زمره ما محشور مى كند. وقتى دعبل در رثاى حسين قصيده اش را مى خواند امام رضا عليه السلام گريه مى كرد و صداى زنان به گريه و زارى بلند بود.
مجلس بيستم ، مجلس ملائكه ، كه هر روز به شيوه خاصى برپا مى شود و در عنوان مربوط به ملائكه خواهد آمد.
مجلس بيست و يكم ، مجالس شيعيان آن حضرت كه براى عزادارى او برپا مى شود. چنين مجالسى تا روز قيامت هميشه برپاست و از خصوصيات اين مجالس آن است كه خستگى و ملال در آنها نيست و هر سال بر تعداد اين گونه مجالس افزوده مى شود و عزت و ارزش آنها بيشتر مى شود و اين از عجايب است كه حتى هيچ سرزمينى از سرزمين هاى نفاق ، كفر و مخالفين اسلام يافت نمى شود، مگر اينكه در آنها مجلس عزاى حسين عليه السلام برپا مى شود. حتى در طى سال هاى اخير برپايى اين گونه مجالس در بغداد، قسطنطنيه ، مصر و شام به طور آشكار، رواج پيدا كرده است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
11-نوع پنجم
مجلس اهل محشر در روز قيامت ، كه حضرت زهراء سلام الله عليها پيراهن حسين عليه السلام را در دست دارند و مرثيه سرايى مى كنند و پيامبر خدا و همه ملائكه ، پيامبران ، و همه مؤ منان از اول تا آخر، گريه و زارى مى كنند. تفصيل اين مطلب بعدا خواهد آمد.
12-مقصد پنجم
اين مقصد درباره صحيفه هاى رثاء و كتاب هايى است كه در آنها رثاى حسين عليه السلام ، قبل از شهادت و هنگام شهادت آن حضرت ، به رشته تحرير در آمده است و تعداد آنها ده عدد مى باشد كه عبارتند از:
1 - لوح محفوظ. هنگامى كه قلم به حكم خداوند جبار بر آن رفت و آنچه براى حسين عليه السلام مقدر بود، بر اين لوح ثبت شد - آن طور كه در روايت آمده - قلم قبل از آنكه اذن پيدا كند، به لعن قاتلان آن حضرت جارى شد.
2 - قرآن مجيد. در قرآن در اين باره آياتى است كه در عنوان قرآن ذكر خواهد شد.
3 - تورات . در يكى از اسفار آن مطالبى در اين باره وجود دارد.
4 - كتاب ارميا. در اين كتاب آمده است ((كى ذبح لدوناى الوهيم صواووث بارض صافون ال نهر پرات )) يعنى در قسمت شمال زمين ، در كنار شط فرات شخص جليل القدرى براى خداى رب العالمين قربانى مى شود.
5 - كتاب لخمان .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
6 - مصحف شيث ؛ در اين دو كتاب اشاراتى به واقعه كربلا شده است .
7 - صحيفه اى كه مخصوص او نوشته شده است و در آن آمده : اى حسين ! جان خود را براى خدا بفروش و با گروهى كه تنها در كنار تو شهادت نصيبشان مى شود، خارج شو، و بجنگ تا كشته شوى .
8 - كنيسه نصارى ، در اين كنيسه نوشته اى وجود دارد كه تاريخ آن به سيصد سال قبل از بعثت بر مى گردد و در آن آمده است : آيا امتى كه حسين را كشتند، اميد به شفاعت جدش در روز حساب دارند؟ هرگز، به خدا سوگند كه آنها شفيعى ندارند و در روز قيامت معذب هستند. همچنين ، بر ديوار ديرى در راه شام هنگامى كه راءس را نصب كردند و دور آن جمع شدند، چنان نوشته شد.
9- در النثار، كه در مسجد كوفه پيدا شد و در آن نوشته شده است : من درى از آسمان هستم كه در روز ازدواج پدر سبطين مرا نثار كردند. از نظر سفيدى ، سفيدتر و مصفى تر از كف دهن شتر بودم ، خون گلوى حسين مرا رنگين كرد. همچنين ريگ هايى در نقاط مختلف وجود دارد كه در آنها، در رثاى حسين عليه السلام رنگ قرمز، چون خون يافت شده است .
10 - قلب عاشقان آن حضرت و شيعيان خالص او؛ زيرا همان طور كه در قلب هاى آنها ايمان ثبت شده است ، غم و اندوه نيز ثبت شده و گويى كه عمق قلب آنها لوحى است كه در آن مصائب و قضاياى حسين عليه السلام نقش بسته شده است ، به همين خاطر است كه به محض ذكر نام آن حضرت و يا شنيدن نام او دل ها غمگين مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
13-مقصد ششم
خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم - 111
اين مقصد درباره خواص مجالس مرثيه خوانى و گريه بر حسين عليه السلام است كه در اين باره هشت مطلب وجود دارد:
آن حضرت فرموده است هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن امر ما احياء مى شود، در روزى كه قلب ها مى ميرند، قلب او نمى ميرد.
چنين مجلسى محل صعود حمد و ثناى خداست ، چرا كه نفس هاى كسى كه براى او مغموم است ، تسبيح است .
چنين مجالسى مورد علاقه و عنايت امام صادق عليه السلام است . آن حضرت فرموده است كه چنين مجالسى را دوست دارم و اين مجالس مورد علاقه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و بالاتر از اينها مورد پسند خداوند است .
چنين مجلسى مورد عنايت حسين عليه السلام است ، چرا كه آن حضرت از يمين عرش به سه چيز مى نگرد، اردوگاهش و كسانى كه در آنجا به شهادت رسيدند، زائرانش و آنان كه بر او گريه مى كنند.
چنين مجالسى مشهد ملائكه مقرب درگاه خداست . چنانچه روايت شده است كه جعفر بن عفان بر امام صادق عليه السلام وارد شد، امام او را به خود نزديك گردانيد و نزد خود نشاند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
سپس گفت : اى جعفر! جعفر گفت : بله ، خدا مرا فداى تو گرداند. امام فرمود: تو درباره حسين عليه السلام به زيبايى قصيده مى سرايى . جعفر گفت : بله ؛ خدا مرا فداى شما گرداند. امام فرمود: بگو، آنگاه جعفر اشعارش را خواند. امام صادق عليه السلام و اطرافيانش گريه كردند، به نحوى كه اشك بر چهره آن حضرت جارى شد. سپس امام فرمود: اى جعفر! به خدا سوگند، ملائكه مقرب درگاه خداوند در اينجا حاضر شدند، آنها هم سخنان تو درباره حسين عليه السلام را مى شنيدند و همانند ما يا بيشتر از ما گريه كردند. جعفر گفت : آنگاه امام فرمود: هر كس درباره حسين عليه السلام مطلبى بگويد و گريه كند يا بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب مى كند و او را مى آمرزد.
مجلس عزاى حسين ، بارگاه حسين است . زيرا كه بارگاه حسين عليه السلام ، مختص به بناى خاصى نيست ، بلكه بارگاه او همان خضوع و خشوع است . بنابراين هر مجلس خضوعى ، بويژه كه براى ذكر حسين عليه السلام باشد، بارگاه آن حضرت است . لذا يكى از عرفا گفته است : در هر سرزمينى قبر او ديده مى شود و كربلا در هر مكانى است كه ديده شود، پس در آن تاءثير بارگاه حسين عليه السلام در اجابت دعا وجود دارد.
مجلس حسين معراج گريه كننده است . چنين مجلسى محل نزول صلوات و رحمت خاص خداوند است و موجب بخشش گناهان و ارتقاى درجات است . حتى اگر اين مساءله براى يك نفر از اهل مجلس كه به گريه مى اندازد، يا گريه مى كند يا تباكى مى كند، محقق شود، اميد سرايت آن را به ديگران هم داريم ، از آنجا كه با اهل مجلس به يك نوع معامله مى شود.
فرمود: اين نوع مجالس ، مجالس شريفى است كه هيچ مجلسى مقدم تر، پرافتخارتر و عزيزتر، عظيم تر و اخص از آن وجود ندارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
14-مقصد هفتم
اين مقصد درباره خواص گريه از باب صفات است كه در اين باره هشت نكته وجود دارد:
1 - گريه بر حسين عليه السلام ، صله رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.
2 - گريه بر آن حضرت موجب خرسندى زهراء سلام الله عليها مى شود، چرا كه آن حضرت ، هر روز بر حسين عليه السلام گريان است . امام صادق عليه السلام فرمود: آيا دوست ندارى از كسانى باشى كه فاطمه عليها السلام را خرسند مى سازند.
3 - اين كار اداى حق پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است . زيرا در روايت آمده است كه گريه كننده حق ما را ادا كرده است .
4 - اين عمل ، يارى و نصرت حسين عليه السلام است ، چرا كه يارى كردن در هر زمانى بر حسب آن زمان مى باشد.
5 - گريه بر حسين عليه السلام پيروى از اسوه حسنه اى است كه از پيامبران عليهم السلام ، ملائكه و همه بندگان مخلص خداوند بر جاى مانده است .
6 - اين كار اجر و مزد رسالت است و از جمله مودت درباره نزديكان است .
7 - ترك اين كار جفا به حسين عليه السلام است .
8 - گريه بر حسين ، تسلى بخش گريه بر هر نوع مصيبتى است كه بر هر كسى وارد شده باشد. امام رضا عليه السلام فرمود: اى پسر شبيب اگر به خاطر چيزى گريان شدى ، براى حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام گريه كن ، چرا كه او را از قفا سر بريدند و به همراهش 18 تن از اهل بيتش را كه در روى زمين مانندى ندارند، كشتند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در اين حديث آنجا كه حضرت ، از امام به ذبح و از اهل بيتش به قتل تعبير كرده است نكته اى وجود دارد و آن نكته اين است كه آنها به واسطه زخمى شدن و وارد آمدن ضربات به شهادت رسيدند و پس از افتادن بر زمين به سبب زخم هايى كه برداشتند، جان سپردند. امام حسين عليه السلام نيز زخم هايى برداشت و بر زمين افتاد و همين زخم ها به اندازه اى كارى بود كه آن حضرت جانش را فدا كند، اما دشمن به اين مقدار بسنده نكرد، بلكه او را از قفا سر بريد.
15-مقصد هشتم
اين مقصد درباره فضايل گريه بر حسين عليه السلام است كه در آن پنج نكته وجود دارد:
1 - مى توان به كسى كه بر حسين عليه السلام گريه مى كند؛ گفت : صلوات و سلام خداوند بر تو. چون در روايت نبوى آمده است كه فرمود: درود و سلام خداوند بر كسانى باد كه از روى ترحم و شفقت بر حسين گريانند. اين عبارت مى تواند هم مفهوم دعا داشته باشد و هم خبر باشد، كه در هر صورت ، مطلوب ثابت است .
2 - فضيلت اين كار ممكن است در حد فضيلت دشوارترين و تلخ ترين اعمال باشد كه همان ذبح كردن فرزند به عنوان قربانى خداوند تعالى مى باشد. اين نكته از روايت منقول از امام رضا عليه السلام استنباط مى شود. از آن حضرت نقل شده است : وقتى ابراهيم عليه السلام گوسفند را به عنوان هديه قربانى كرد، آرزو نمود كه اى كاش فرزدش را ذبح مى كرد تا به عالى ترين درجات نايل شود. آنگاه واقعه حسين در كربلا به او وحى شد و ابراهيم عليه السلام شروع به گريه و زارى كرد. سپس خداوند تعالى به ابراهيم وحى كرد كه گريه و زارى تو بر حسين و قتل او را فداى گريه و زارى تو بر فرزندت اسماعيل - در صورتى كه آن را ذبح مى كردى - نموديم و براى تو عالى ترين درجات اهل ثواب بر مصيبت ها را مقرر نموديم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مفهوم اين عبارت كه ((ممكن است در حد فضيلت ... برسد)) به خاطر اين است كه هر كسى به اين طريق ، به اين مقام و مرتبه عظيم نمى رسد، بلكه كسى به اين منزلت مى رسد كه حسين عليه السلام آنچنان برايش عزيز باشد كه براى ابراهيم عليه السلام عزيز بود.
علت وجود اين قيد آن است كه در همين روايت آمده است : بعد از آنكه ابراهيم عليه السلام آن آرزو را مطرح كرد، خداوند به او وحى نمود كه اى ابراهيم ! كدام مخلوق نزد تو محبوب تر است ؟ گفت : اى خدا! مخلوقى محبوب تر براى من از حبيب محمد صلى الله عليه و آله نيافريدى . خداوند وحى فرمود: اى ابراهيم ! او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟ عرض كرد: او را از خودم بيشتر دوست دارم . خداوند فرمود: فرزند او را بيشتر دوست دارى يا فرزند خودت را؟ عرض كرد: فرزند او را. خداوند گفت : بريدن سر فرزند او به طور ظالمانه به دست دشمنانش قلب تو را بيشتر به درد مى آورد يا ذبح فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من ؟ ابراهيم گفت : ذبح مظلومانه فرزند او به دست دشمنانش قلب مرا بيشتر به درد مى آورد. آنگاه خداوند واقعه كربلا را به او وحى نمود و ابراهيم به اين خاطر گريه و زارى كرد. بعد از آن كه ميزان عزيز بودن حسين عليه السلام در نزد ابراهيم مشخص شد خداوند به او وحى فرمود كه گريه و زارى تو بر حسين و قتل او را، فداى گريه و زارى تو بر فرزندت اسماعيل نمودم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
پس ، اى كسانى كه حسين عليه السلام برايتان عزيزتر از فرزندانتان است و بريدن سر او دردآورتر ذبح عزيزترين فرزندانتان در راه خدا مى باشد!، بشارت باد شما را كه هر گاه براى حسين عليه السلام گريه و زارى مى كنيد، در هر نوبت ، ثواب ذبح فرزندى در راه خدا را براى شما مى نويسند.
3 - گريه بر امام حسين عليه السلام از نظر اندك بودن ، محدوديت ندارد، در حالى كه هر عملى حداقلى دارد كه بدون آن ، عمل تحقق پيدا نمى كند و همچنين گريه بر امام از نظر كثرت حدى براى ثوابش متصور نيست .
4 - اين از شگفتى هاست كه گريه بر حسين عليه السلام اگر صورت ظاهر پيدا نكند و تشبه به آن حاصل شود، ثواب آن نصيب شخص مى گردد. يعنى اگر گريه تحقق پيدا نكند و تباكى صورت گيرد، يعنى شخص حالت خود را شبيه كسى كند كه گريه مى نمايد و سرش را پائين اندازد و صداى گريه در آورد و علايم رقت و تاءثر در او ظاهر شود، ثواب گريه براى او مقدر مى گردد؛ به اين معنا كه براى خدا تباكى كند، نه براى تظاهر به مردم ؛ زيرا تباكى عملى است كه اخلاص شرط آن مى باشد.
5 - گريه بر حسين عليه السلام بر همه اقسام ايمان و اعمال نيكو، بنا به دلايل عديده اى ، برترى دارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
16-مقصد نهم
اين مقصد درباره خواص گريه از نظر اجر و ثواب است كه انواعى دارد:
نوع اول ؛ مربوط به نجات از عقاب و اهوال است . تفصيل اين مطلب در چند نكته نهفته است كه عبارتند از:
الف : خروج روح از بدن گرفتارى بزرگ ، هول شديد و عذاب دردناكى است . على عليه السلام در اين باره فرموده است : مرگ ، جان كندن سختى دارد كه وحشت انگيزتر از آن است كه توصيف شود و يا در انديشه هاى اهل اين دنيا درك بشود. در حالى كه گريه بر حسين عليه السلام ، انسان را از آن نجات مى دهد. امام صادق عليه السلام به مسمع بن عبدالملك فرمود: اى مسمع ! تو از اهالى عراق هستى ، آيا قبر حسين عليه السلام را زيارت مى كنى ؟ گفت : نه ؛ زيرا دشمنان ناصبى زيادى دارم ، مى ترسم نزد والى سعايت مرا كنند و مجازات شوم . امام فرمود: آيا به گريه و زارى مى افتى ؟ گفت : بله ، به خدا گريه مى كنم و خانواده ام اثر آن را در من مى بينند و حتى از طعام امتناع مى كنم . امام صادق فرمود: هنگام مرگ خواهى ديد كه پدران من بر بالين تو حاضر مى شوند و به ملك الموت سفارش تو را مى كنند، به نحوى كه چشمت روشن مى شود.
ب : مشاهده ملك الموت ، بخصوص براى اهل معصيت ، هول شديد و گرفتارى عظيم و وحشت انگيز است ؛ اما گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از اين امر مى شود. امام صادق عليه السلام پس از آن فرمايش ، به مسمع گفت : ملك الموت به تو مهربان تر از مادر مهربان به فرزندش است . آيا ديدن مادر مهربان وحشتناك است ؟
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
ج : فرود آمدن در قبر، عذاب دردناك و مصيبت بزرگ و گرفتارى هولناكى است ، به همين خاطر مستحب است كه ميت در سه مرحله به قبر منتقل شود تا ترسش ريخته شود؛ اما گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از اين گرفتارى است . در روايت هاى زيادى وارد شده است ، سرورى كه خداوند آن را در قبر مؤ من وارد مى كند، از آن صورت نيكويى را خلق مى نمايد: تا قبل از شخص وارد قبر شود و شخص مؤ من را ملاقات كند و به او مى گويد: اى دوستدار خداوند! تو را بشارت به كرامت خداوند و رضوان او باد، و با او انس مى گيرد و به او اطمينان مى دهد تا وقتى كه حساب به پايان مى رسد. وقتى كه ما قلب پيامبر صلى الله عليه و آله ، اميرالمؤ منين عليه السلام ، قلب فاطمه زهراء سلام الله عليها و قلب حسن مجتبى و سيدالشهداء عليهما السلام را با گريه بر حسين شاد كنيم ، و به اين ترتيب آن بزرگواران را مسرور نماييم ، آنها مى فرمايند كه آن كار صله و احسانى از طرف شما براى ما است . پس چگونه خواهد بود زيبايى صورت مثالى كه از سرور آنها خلق مى شود و چگونه خواهد بود جمال صورتى كه از صفات آنها خلق شده است و هنگام ورود به قبر با ما ملاقات مى كند و با ما انس مى گيرد!!
4 - باقى ماندن در قبر و برزخ عذابى دردناك و مصيبت بزرگ و گرفتارى هولناكى است . آيا فرمايش اميرالمؤ منين عليه السلام را كه به زبان حال اهل قبور است شنيده اى ؟ ((آنها هر آن پيام مى دهند كه تنگى قبر براى ما سخت و دشوار است ،... و اقامتمان در منازل وحشت طولانى گرديد.)) در حالى كه گريه بر حسين عليه السلام در اين باره سودمند است ؛ چرا كه درباره گريه كننده بر حسين آمده است كه اين شخص به هنگام مرگ چنان شاد مى شود كه تا روز قيامت اين شادى در قلب او باقى مى ماند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
5 - خروج از قبر مصيبتى بزرگ و وحشتى عظيم و گرفتارى هولناكى است كه حضرت سجاد عليه السلام را به گريه واداشت . آن حضرت گريه مى كرد و مى فرمود: گريه من براى خارج شدنم از قبرم در حالى است كه عريان و ذليل هستم و بر پشت خود بارم را حمل مى كنم ، يك بار به طرف راست و بار ديگر به سمت چپم مى نگرم و مى بينم كه خلايق هر يك به كارى غير از كار من مشغول هستند. در آن روز، چهره هايى فروزان و خندان و شادمان است و رخسارهايى غبارآلود است كه دود تاريكى آن را فرا گرفته است . اما گريه بر حسين عليه السلام موجب عزت و پوشيده شدن گناهان و سبك شدن بارى است كه بر پشت انسان است . بنابراين اگر اين خوف و ترس وجود دارد كه در آن روز چهره غبارآلود باشد و بر آن غبار تيرگى و ذلت نشسته باشد، اما درباره گريه كننده بر حسين عليه السلام آمده است كه او در حالى از قبرش بيرون مى آيد كه شادى بر چهره دارد و ملائكه با او ملاقات مى كنند و به او بشارت مى دهند كه خداوند براى او چه چيزهايى را تدارك ديده است .
6 - زلزله قيامت قضيه بزرگى است كه همان مصيبت عظمى باشد، اين زلزله داراى مواطن و مواقفى است و حالت ها و سختى هايى دارد؛ و بر حسب حالت هايى كه در آن وجود دارد، داراى اسامى متعددى است . مثلا به اعتبار حالتى ، قيامت و به اعتبار حالت هاى ديگر غاشيه ، ساعت ، زلزله ، حاقه ، قارعة ، يوم الفصل ، يوم الدين ، يوم الفزع الاكبر، يوم العرض الاكبر، يوم الحساب ، الطامة الكبرى ، الصاخة ، الواقعة ، يوم الفرار، يوم البكاء، يوم التناد، يوم التغابن ، يوم الازفة ، يوم يكون الناس كالفراش المبثوث و يوم لا يسئل حميم حميما، ناميده شده است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
نجات يافتن از هر موطن و موقف اين زلزله ، نياز به اعمال ، صفات ، احوال ، اخلاق ، مجاهدت هاى دشوار، بذل جان و اموال ، شب زنده دارى ها، عبادت ها، ترك راحتى ها و دورى جستن از دنيا دارد؛ اما گريه بر حسين عليه السلام به جاى همه اينها مى آيد، چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به فاطمه سلام الله عليها - وقتى از پدرش سؤ ال كرد كه چه كسى عزاى فرزندم حسين را برپا مى دارد - فرمود: وقتى روز قيامت برپا شود، هر كس بر مصيبت هاى حسين گريه كرده باشد، ما دست او را مى گيريم و وارد بهشت مى گردانيم .
رسول خدا صلى الله عليه و آله دست هر كس را بگيرد، القارعة او را در هم نمى كوبد و مصيبت عظيمى او را در بر نمى گيرد و هيچ يك از آن صفات بر او جارى نمى شود، بلكه خندان است و روز قيامت برايش روز گريه نيست . همچنين روز قيامت روز غم و اندوه او نيست ، چون او راحت است . روز تغابن هم براى او نيست ، چرا كه او در مجمع حسين عليه السلام است و حسين از حال او مى پرسد و اين حامى مهربان است كه احوال گريه كنندگان بر خود را جويا مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
7 - موقع حسابرسى و خواندن نامه عمل ، انسان هول عظيمى دارد؛ چرا كه امام متقيان و سرور صديقان ، هنگام تصور چنين حالتى گريه مى كرد. آن حضرت نيمه هاى شب به بيابان مى رفت و به اين خاطر نوحه سر مى داد و مى گفت : ((آه از آن زمانى كه در نامه اعمالم گناهانى را مى بينم كه من آنها را فراموش كرده بودم ، اما تو آنها را نوشته بودى ، پس مى گويى بگيريد او را. واى بر حال اين گرفتار كه عشيره اش نمى تواند او را نجات دهد.)) آنگاه آن حضرت گريه مى كرد و مانند مار گزيده بر خود مى پيچيد تا اينكه غش مى كرد و مانند چوب خشك مى شد. اما گريه بر حسين عليه السلام به هنگام خواندن نامه اعمال و آن زمان كه پيام مى رسد كه نامه ات را بخوان ، سودمند است . چرا كه گريه كنندگان بر آن حضرت ، در سايه عرش به سخنان حسين عليه السلام گوش فرا مى دهند، در حالى كه باقى مردم در حال پس دادن حساب هستند.
8 - عبور از صراط وحشتناك است و حتما هم بايد از آن گذشت و از امور حتمى است كه خداوند آن را مقرر فرموده است ، اما مردم به طور متفاوت از آن عبور مى كنند، برخى چون برق مى گذرند، تعدادى مانند كودكان چهار دست و پا مى روند؛ تعدادى هنگام عبور از آن مانند ساس به داخل آتش مى افتند؛ و اين در حالى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده اند و به درگاه خداوند استغاثه مى كنند و مى گويند: اى خدا! تو خودت حفظ كن ؛ اما آن طور كه در روايت هاى معتبر آمده است : پيامبر دست گريه كننده بر حسين عليه السلام را مى گيرد و او را از صراط عبور مى دهد.
9- بردن به سوى جهنم اعظم اهوال و شديدترين نوع مجازات است كه همان فزع اكبر باشد؛ اما گريه بر حسين عليه السلام اثراتى دارد كه اين عذاب را دفع مى كند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
10 - افتادن در آتش ، از اعظم بليات است و عذابى است كه زمين و آسمان ها طاقت تحمل آن را ندارند، ولى گريه بر حسين عليه السلام موجب نجات از آن مى شود و آن طور كه در روايت آمده است قطره هايى از آن اشك ، آتش جهنم را خاموش مى گرداند، و اين كنايه از آن است كه گريه كننده بر حسين عليه السلام - در صورتى كه مجازاتش وقوع در آتش جهنم باشد - از آن به واسطه اين گريه خارج مى شود.
نوع دوم ؛ مربوط به پوشاندن گناهان و خطاهاست ؛ در روايت ها آمده است كه يك قطره اشك چشم براى امام حسين عليه السلام خطاها و گناهان را - اگر چه به اندازه درياها و ستارگان باشد - مى پوشاند.
نوع سوم ؛ مربوط به حسن حالت ها مى باشد؛ و حالتى نيكوتر از آن نيست كه دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤ منين و زهراء و حسن عليهم السلام شامل حال تو گردد؛ و اين امر با درخواست حسين عليه السلام از آن بزرگواران براى دعاى بر تو صورت مى پذيرد و اين حالت با گريه بر حسين عليه السلام حاصل مى شود.
نوع چهارم ؛ مربوط به كسب ثواب و رسيدن به جنات است . در روايت آمده است كه اجر هر قطره اشكى كه براى حسين عليه السلام ريخته مى شود آن است كه خداوند صاحب آن اشك را براى مدتى در بهشت جاى مى دهد. كه منظور از اين روايت دوام و جاودانگى گريه كننده در بهشت است .
نوع پنجم ؛ مربوط به ارتقاى درجات است ؛ و هيچ درجه اى عالى تر از درجه افضل مخلوقات صلى الله عليه و آله و اهل بيت ايشان ، ائمه هدى عليهم السلام نيست . در حالى كه در روايت وارد شده است كه گريه كننده بر حسين عليه السلام ، درجاتى مانند آن بزرگواران دارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
17-مقصد دهم - خواص چشم گريان
اين مقصد درباره خواص چشم گريان است كه اشك از آن جارى مى شود؛ و در اين باره چند نكته وجود دارد:
1 - چنين چشمى ، محبوب ترين چشم در پيشگاه خداوند تعالى است .
2 - در روز قيامت هر چشمى به خاطر عذاب و شدايد گريان است ، بجز آن چشمى كه بر حسين عليه السلام گريان بوده است . صاحب چنين چشمى خندان مى باشد و او را به نعمت هاى بهشت بشارت مى دهند.
3 - چنين چشمى با نگاه بر كوثر متنعم مى شود؛ يعنى نگاه او به كوثر، نگاه تنعم و بهره مند شدن از آن است ، وگرنه همه به كوثر نگاه مى كنند.
4 - ملائكه چنين چشمى را مس مى كنند، چرا كه آنها اشك را از آن چشم ها پاك مى نمايند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
18-مقصد يازدهم- خواص اشكى كه در عزاى حسين عليه السلام جارى مى شود
از روايت هايى كه در اين باره وارد شده است ، پنج نكته دريافت مى شود:
1 - آن اشك ، محبوب ترين قطرات در نزد خداوند است .
2 - اگر قطره اى از اين اشك در جهنم افتد او را سرد و خاموش مى گرداند.
3 - ملائكه اين اشك ها را مى گيرند و در شيشه اى نگهدارى مى كنند.
4 - چنين اشكى به خزانه داران بهشت داده مى شود تا آنها، آن را با آب حيوان كه در بهشت وجود دارد، در هم آميزند و در نتيجه هزار برابر به گوارايى آن افزوده مى شود.
5 - قدر و ارزش ثواب چنين اشكى را نمى توان سنجيد؛ هر چيزى ارزش مشخصى دارد، جز اجر و پاداش گريه بر حسين عليه السلام .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
19-مقصد دوازدهم
خاتمه مقاصد است .
هر گاه اين كيفيت ها و خواص عجيب را شنيدى و علاوه بر آنها، شنيدى كه در روايت آمده است كه هر چيزى ثواب مشخصى دارد، بجز اشكى كه به خاطر ما ريخته مى شود؛ يعنى ميزان ثواب آن معلوم نيست و حدود قابل ذكرى ندارد، تعجب نكن و آن را به خاطر اين عمل اندك ، زياد به حساب نياور؛ زيرا در واقع اين اجر و ثواب و عطاى بر گريه كننده ، به خاطر ارزش آن قطره اشك نيست ، بلكه عطا و بخششى از جانب حسين عليه السلام در ازاى آن چيزى است كه شخص گريه كننده بذل كرده است ؛ و اين مقدار از جانب آن حضرت زياد نيست ، چرا كه در اخبار مربوط به احوال پادشاهان و ملوك با سخاوت آمده است كه آنها در قبال يك خدمت جزئى يا در ازاى قصيده اى كه در مدح آنها سروده شده ، آنچنان بذل و بخشش كرده اند كه به عنوان موضوعى تعجب برانگيز در طول زمان باقى مانده است . به عنوان مثال ، معن بن زائد صد هزار درهم به كسى كه در مدح او يك بيت شعر گفت ، عطا كرد. آنگاه روز بعد اين عطا را دو برابر نمود و روز سوم نيز به مقدار آن افزود. سپس روز چهارم در پى آن شاعر فرستاد. آمدند و گفتند: از ترس اينكه مبادا آن عطايا را از او باز پس بگيرى فرار كرده است . معن گفت : اگر مى ماند تمام خزائنم را در عطاى به او هزينه مى كردم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در صورتى كه معن بن زائد تمام خزائن خود را - كه جز آن چيزى نداشت و به آن محتاج بود - به كسى مى بخشد كه او را با يك بيت شعر، آن هم زبانى نه قلبى ، مدح كرده است ، آيا ممكن است خدايى كه خزائنش پايان ناپذير است و جود و كرم جز بر كثرت عطايش نيفزايد، به كسى كه جان ، سر، و دست و تمام اعضا و جوارح ، فرزند، عيال ، راحتى و حيات خود را در راه او بذل كرده است ، مانند آن را عطا نكند؟! علاوه بر اينها، آن حضرت ، غمگين ، تشنه لب و در امور مربوط به اهل و عيال و كودكانش متحير بود و زخم هاى شمشير و زخم زبان ، نيزه و سنان ، سرزنش و دشنام و سنگ هر لحظه هم بر ايشان مى باريد.
همچنين حكايت شده است كه معشوقه هشام ، زنى به نام خالصه ، تمام زيور و جواهرات خود را به شاعرى داد تا يك حرف از حروف الف باء را در يك بيت شعر خود تغيير دهد و به اين ترتيب آن بيت شعر را از هجو او به مدح و ستايش او تبديل كند.
وقتى زنى تمام مايملك خود را كه برايش بسيار عزيز است ، مى بخشد تا يك حرف از حروف الف باء را به خاطر خود تغيير دهد، عطاى خالق آسمان ها و زمين و آنكه بخشنده ترين است ، به كسى كه تمام وجودش را در راه او داده است ، چگونه خواهد بود؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
پس اگر خداوند هر آنچه را كه قابل تصور است و مى توان به كسى بخشيد، به حسين عليه السلام عطا كرده باشد، جاى تعجب و شگفتى ندارد و نبايد منكر چنين عطايى از جانب خداوند شد؛ زيرا در غير اين صورت ، به خداوند جواد و بخشنده نسبت بخل داده مى شود و آن طور كه سيد على حسينى در خواب ديده و مرحوم مجلسى و ديگران آن را نقل كرده اند، باعث شكستن دل زهراى بتول سلام الله عليها مى شود و همچنين موجب كاستن از قدر حسين عليه السلام و تقليل اجر آن حضرت مى گردد.
پس همه آن ثواب ها ناشى از اجر حسين عليه السلام است . بنابراين اگر به اين خاطر كه حسين عليه السلام از شهر و ديارش رانده شد، قلبت متاءثر شد و اشك از ديده ات جارى گرديد، اجر و پاداش تو با آن ويژگى هايى كه ذكر كرديم ، به خاطر اشك تو نيست تا آن را زياد بپندارى ، بلكه اجر و پاداشى است براى چگونگى رانده شدن و در به درى آن حضرت ، به نحوى كه ايشان از هر نقطه اى بر روى زمين رانده و آواره شدند، تا جايى كه حتى دشمنانش اجازه نمى دادند كه سر بريده و پيكر بر زمين افتاده آن حضرت در جايى استقرار يابد.
بنابراين ، آن اجر و پاداشى كه توصيف آن گفته شد، در اصل اجر و پاداش چنين حالتى براى آن حضرت است . آيا چنان اجرى نسبت به آن حضرت زياد است ؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
و اگر به خاطر تشنگى حسين عليه السلام متاءثر شدى و به اين خاطر اشك از ديدگانت جارى شد، اجر و پاداشى كه به تو داده مى شود، اجر جارى شدن اشك نيست ، حتى تنها اجر عطش آن حضرت نيست ، بلكه اجر سوزش كبد آن حضرت و اجر زخمى شدن زبان ايشان است كه از شدت تشنگى از بس آن را دور دهانش چرخاند زخمى گرديد و همچنين اجر خشك شدن لبان آن حضرت و تيره و تار شدن آسمان در مقابل چشمانشان از شدت تشنگى مى باشد و بالاتر از اينها، اجر قلب سوخته آن حضرت به خاطر زخم زبانى است كه دشمن به ايشان زد و گفت به تو آب نمى دهيم تا وارد جهنم شوى و از حميم آن بياشامى .
و اگر به خاطر زخمى شدن اعضاى بدن آن حضرت متاءثر شدى و اشك در چشمانت جمع شد، اجرى كه به تو داده مى شود، اجر تحمل زخم هاى وارده بر آن حضرت است كه هر زخمى بر روى زخم ديگر وارد مى شد. وقتى تصور شود بدنى كه 7 وجب طول آن است ، چهار هزار تير، هفتاد و اندى ضربت شمشير و به همين تعداد ضربت نيزه بر او وارد شده است ، به جاى اشك ، از ديده خون جارى مى شود.
و اگر به خاطر نحوه شهادت آن حضرت متاءثر شوى و اشك از چشمانت جارى شود، اجر و پاداش تو به خاطر اين كار، همان اجرى است كه به آن حضرت داده مى شود، آن هم اجر و پاداشى كه نه تنها به خاطر شهادت آن حضرت ، بلكه به خاطر اينكه او را از قفا سر بريدند. چه مصيبت بزرگى ! اين مصيبت در آسمان ها و زمين ها چه بزرگ است
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***عنوان هفتم - خصوصيات زيارت حسين عليه السلام
اين عنوان درباره ويژگى هاى زيارت آن حضرت است كه از عظيم ترين وسايل حسينى است و در چند باب بيان مى شود.
1-باب اول
اين باب درباره فضائل خاص زيارت حسين عليه السلام است كه داراى يازده ويژگى به شرح زير است :
1 - جامع بودن ؛ حكمت بالغه خداوند سبحان چنين اقتضا مى كند كه بندگانش مكلف به اعمالى ، بويژه واجبات و مستحبات بشوند كه هر يك در رسيدن به تقرب به او داراى آثار خاصى هستند. مانند خواص غذاها براى بدن ها، به گونه اى كه يكى از آنها، ما را از ديگرى بى نياز نمى كند و لذا يكى از محققين يادآور شده است كه شايسته نيست انسان افضل عبادات مستحب را طلب كند و به آن اكتفا نمايد، چرا كه ديگر خصوصيات از دست مى رود.
اما اين اطاعت يعنى زيارت امام حسين اين خصوصيت را دارد كه خواص همه عبادت هاى واجب ، مستحب ، عبادت هاى قولى و فعلى ، بدنى و قلبى در آن جمع است ، هر چند كه تكليف به واجبات از انسان ساقط نمى شود، زيرا كه آن امر ديگرى است .
اما نماز
نمازى كه ستون دين و افضل اعمال است ، دستيابى به آن از دو طريق ميسر مى باشد؛ اول ؛ با زيارت آن حضرت و اقامه نماز در كنار قبر ايشان اجر و پاداش نماز بلكه چندين برابر آن تا بى نهايت ، به دست مى آيد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
دوم ؛ با زيارت قبر آن حضرت ثواب نماز هفتاد هزار ملائكه ، كه نماز هر يك از آنها معادل نماز هزار هزار از آدميان است ، به دست مى آيد. آن طور كه در روايات آمده ، ملائكه در كنار قبر حسين عليه السلام ، نماز مى خوانند و ثواب نماز آنها به زائران آن حضرت اختصاص دارد.
اما زكات
آن طور كه در روايت آمده ، هر بار زيارت قبر آن حضرت ، ثواب هزار زكات مقبول درگاه خداوند را دارد.
اما حج
حج كه افضل اعمال ، حتى برتر از نماز است - چرا كه در آن نماز هم هست - در مقايسه با زيارت حسين عليه السلام ، نقل شده كه زيارت قبر آن حضرت ، معادل يك عمره و همچنين آمده است كه معادل ، يك ، دو، ده ، بيست ، بيست و دو، هشتاد، صد و همچنين صد هزار حج است . حتى در حديث آمده است كه هر گامى كه به سوى قبر آن حضرت برداشته شود معادل يك حج و برداشتن هر قدمى معادل يك عمره است .
در روايت بشيرالدهان در زيارت عرفه است كه هر كس از شما در كنار فرات غسل كند بعد به زيارت قبر حسين عليه السلام بيايد و آگاه به حق آن حضرت باشد، هر قدمى كه برمى دارد و مى گذارد، خداوند در قبال آن ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور را به او مى بخشد. در برخى از روايت ها به اين ميزان افزوده شده و اين حج در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قلمداد شده است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
در بعضى از روايت ها هم آمده كه ثواب زيارت قبر آن حضرت معادل ثواب حج با رسول خدا صلى الله عليه و آله و حجى است كه قبول درگاه حق واقع شده و زاكيه است . در برخى از روايت ها نيز ثواب 50 حج با رسول خدا و در برخى ديگر ثواب صد حج در ركاب آن حضرت را ذكر كرده اند.
حتى بالاتر از اينها، به ميزان ثواب زيارت قبر آن حضرت تا آنجا افزوده اند كه باعث تعجب است و آن اين كه ثواب زيارت قبر آن حضرت مانند ثواب حجى است كه خود پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به جا آورده باشند، نه اينكه انسان در ركاب او حج به جا آورده باشد، و نه يك حج پيامبر، بلكه بيشتر؛ كه اين مطلب در روايت عايشه آمده است و ما قبلا آن را ذكر كرديم . در آخر آن روايت آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس حسين را زيارت كند خداوند نود حج از حج هاى من با عمره هايش را براى او مقرر مى گرداند. و اين اختلاف در پاداش مربوط به اختلاف در مراتب و درجات زائران آن حضرت ، بر حسب قدرت ايمان و درجات معرفت آنها به خداوند و به حق پيامبر و اهل بيت آن حضرت و مخصوصا به حق حسين عليه السلام و به مقدار يقين به فضيلت و خصايص آن حضرت است . كه يكى از خصوصيات آن حضرت اين فرمايش پيامبر خداست كه ((من از حسينم )) كه از آن وجوهى منشعب مى شود و از جمله ، اين مطلب كه شايد علت آنكه زيارت آن حضرت معادل حج پيامبر است اين باشد كه وقتى زائر، به شوق آن حضرت و به عشق او و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رو به سوى آن حضرت مى آورد، حج بيت حقيقى خدا را با قلبى متناسب با قلب پيامبر صلى الله عليه و آله در عشق به او، به جا مى آورد و به اين خاطر با او مرتبط مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
رفت ، او را با قلبى شكسته زيارت مى كند، گويى با قلب پيامبر صلى الله عليه و آله ، قصد آن حضرت را كرده است .
وقتى زائر آن حضرت اين مطلب را به خاطر آورد كه پيامبر خدا آنگاه كه در حال سجده بودند و حسين عليه السلام بر پشتشان سوار بود، مايل نبودند حتى با ملايمت و مهربانى او را بر زمين بگذارند، اما در عين حال تصور كند كه در كربلا چگونه بر زمين افتاد و چگونه ابن وهب زناكار او را با نيزه مورد اصابت قرار داد، آنگاه با سلام بر او قلبش را به او عطا كند و ببخشد، قصد او مانند قصد پيامبر صلى الله عليه و آله درباره حسين عليه السلام است ؛ و از آنجا كه آن حضرت ، بنابر فضيلتى ، اعظم از بيت است ، ثواب زيارت ايشان به نود حج - بسته به درجات ايمان و وقوف بر نود راز از اسرار مخصوص به پيامبر صلى الله عليه و آله - پيامبر مى رسد.
اما صدقه
بنا بر روايت صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار صدقه مقبول را دارد.
اما روزه
بنا بر حديث صحيح ، زيارت آن حضرت ، ثواب هزار روزه دار را دارد.
اما يارى رساندن در راه خدا
كسى كه آن حضرت را زيارت كند، مانند كسى است كه در راه خدا به هزار سواركار مجهز و آماده حمله كرده است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اما جنگ و جهاد
زيارت حسين عليه السلام ، اجر هزار شهيد از شهداى بدر را دارد، بلكه به واسطه آن ، ثواب به خون خود غلطيدن در راه خدا، به دست مى آيد.
اما آزاد كردن بنده
زيارت آن حضرت ، ثواب آزاد كردن هزار بنده در راه خدا را دارد. در روايت وارد شده است كه هر كس قبر حسين عليه السلام را پياده زيارت كند، خداوند براى هر قدمى كه او بر مى دارد و مى گذارد، ثواب آزاد كردن يك بنده از فرزندان اسماعيل عليه السلام را مقرر داشته است .
اما ذكر و تسبيح
در روايت آمده است كه خداوند از هر قطره عرق زائران حسين عليه السلام هفتاد هزار ملك خلق مى كند كه خداوند را حمد و ستايش و تقديس مى كنند.
همچنين به واسطه زيارت حسين عليه السلام ، زائر به ثواب ملائكه مقرب ذاكر خداوند نايل مى آيد.
اما صله رحم و احسان به اهل ايمان
زيارت حسين عليه السلام به جا آوردن صله رحم نسبت به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى باشد، چرا كه آن حضرت پدر حقيقى است و همچنين زيارت او، احسان به پيامبر، على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اما اطعام
هر گاه با اين گفته كه سلام بر آن كسى كه پيكر مطهرش در بيابان افتاد، حسين عليه السلام را زيارت كنى ، گويى كه يتيم خويشاوندى يا فقير زمينگيرى را در روز گرسنگى اطعام كرده اى . همچنين زيارت حسين عليه السلام چون سيراب كردن اهل بيت تشنه او و احسان به امامى است كه زمينگير شد.
اما زيارت مؤ من
حسين سيدالمؤ منين است و زيارت او تحفه محبتى است كه به ايشان اهداء مى شود و به منزله تعظيم و بزرگداشت ايشان است . با سلام بر حسين و اكرام آن حضرت ولو به مجلسى و تعظيمى ، اجر و ثواب زيارت مؤ من به دست مى آيد.
اما قرض الحسنه
خداوند به كسى كه به مؤ من مضطرى قرض مى دهد، آن را قرض به خود ناميده است . و چون تو به امام مؤ منين ، امام مضطر دور از وطن كه مردم آن حضرت را از همه چيز بازداشتند، تا جايى كه جسدش بر زمين باقى ماند، قرض مى دهى و قصد آن حضرت و زيارت او را كنى ، اين امر عظيم ترين قرض به خداوند است و من نمى دانم كه خداوند او را چند برابر مى كند و آن اجر كريمى كه خداوند به خاطر اين قرض نيكو وعده آن را داده است ، به چه ميزان مى رسد؟
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اما عيادت مريض
عيادت مريض به قدرى اهميت دارد كه خداوند كسى كه اين عمل را ترك كرده است ، مورد عتاب قرار مى دهد و مى گويد: اى بنده من ! من بيمار شدم ، اما تو به عيادتم نيامدى ؛ در حالى كه زيارت حسين عليه السلام اگر به كنه آن بينديشى ، عيادت از بيمارى است كه علت بيمارى آن ، تب يا سردرد نيست و براى تفقد از حال ايشان هم نيست ؛ بلكه عيادت از مجروح تشنه لب و بالاتر از آن ، عيادت از كسى است كه اعضاى او را قطعه قطعه و بدنش را در هم كوبيده اند. حضرت زهراء سلام الله عليها همين مضمون را هنگام زيارت حسين عليه السلام و بر سر قبر او در رؤ ياى صحيح ، ذكر كرده اند: اى چشم ها! اشك بريزيد و گريه كنيد، در كربلا بدنى درهم شكسته ، رها شده است . از او پرستارى نكردم در حالى كه كشته شد، او مريض و بيمار نبود.
پس تو هر گاه به كنار قبر آن حضرت رفتى ، قصد عيادت او را بنما، چرا كه گويى از شهيدى پرستارى كرده اى و كسى را كه بر زمين افتاده عيادت كرده اى . و هر گاه داخل روضه آن حضرت شدى ، اين مساءله را در تاءثيرات نگاه كردن به قبر شريف ايشان ملاحظه مى كنى .
اما تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من
تشييع جنازه و كفن و دفن مؤ من ، بويژه اگر غريب و تنها باشد، داراى فضيلتى است كه به شمار نيايد، در حالى كه زيارت امام حسين عليه السلام در كنار قبرشان ، تشييع جنازه بر زمين افتاده و غسل و كفن نمودن آن بدن عريان و دفن نمودن آن در قلب است ، بنابراين براى آن حضرت قبرى باطنى حاصل مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اما ادخال سرور در قلب مؤ من
اين مساءله از افضل اعمال است و حكمى است كه به هنگام جميع اهوال به آن بشارت داده شده . از امام صادق عليه السلام در باب زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه ؛ اگر زائر حسين بداند كه چه شادى و سرورى را بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، و اميرالمؤ منين و فاطمه و ائمه عليهم السلام و شهداى ما از اهل بيت وارد مى كند و به اين وسيله از دعاى آنها چه ثوابى در دنيا و آخرت به او باز مى گردد و چه چيزى در نزد خدا براى او ذخيره مى شود، بدون شك دوست دارد كه روح از جسدش پرواز كند. يعنى زائر به شوق رسيدن به آنچه كه خداوند از كرامت خود براى او مهيا كرده است ، روح از بدنش جدا مى شود.
و از جمله شگفتى ها اين است كه با يك بار به زيارت حسين عليه السلام نايل شدن ، ثواب زيارت هاى آن حضرت - بنا بر روايت صحيح از صفوان كه بعدا خواهد آمد - تا روز قيامت حاصل مى شود.
2 - زائر حسين عليه السلام ، در هر حالتى از حالات خود، به فضيلتى نايل مى آيد و من حاصل آنها را از احاديث صحيح معتبر، در شانزده حالت جمع آورى كرده ام :
اول ؛ وقتى شخص قصد زيارت او را كند؛ امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند در كنار قبر حسين عليه السلام ملائكه موكلى دارد، كه چون شخص قصد زيارت حسين را بنمايد، خداوند گناهان او را به آنها بدهد و چون گام بردارد، آن گناهان را محو و نابود سازد؛ و چون گام هاى بعدى را بر دارد، خداوند نيكى و حسناتش را براى او چند برابر كند و همچنان بر آن مى افزايد تا اينكه بهشت بر او واجب گردد و هنگامى كه غسل كند و به زيارت او نايل شود، محمد صلى الله عليه و آله به او پيام مى دهد كه اى وارد شونده بر خدا! تو را بشارت باد به همراهى من در بهشت ، و على عليه السلام خطاب به او مى گويد: من برآورده شدن حوايج تو را تضمين مى كنم و ملائكه از چپ و راست او را در بر دارند تا بر مى گردد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
دوم ؛ چون شروع به آماده شدن براى زيارت كند، اهل آسمان امر او را بر عهده مى گيرند.
سوم ؛ اگر براى آماده شدن هزينه كند، خداوند در مقابل هر درهمى كه او هزينه كرده است ، به اندازه كوه احد به او حسنات مى بخشد و چند برابر آنچه هزينه كرده است براى او جايگزين مى كند و بلايى را كه مى بايست بر او نازل شود، از او باز مى گرداند. در روايت ابن سنان آمده است كه به ازاى هر درهم ، براى او هزار، هزار و هزار - تا ده بار شمرد - واجب مى شود. سپس فرمود: و رضاى خداوند براى او بهتر است و همچنين دعاى محمد صلى الله عليه و آله و دعاى اميرالمؤ منين و دعاى ائمه عليهم السلام براى او بهتر است .
چهارم ؛ هر گاه زائر آن حضرت از خانه اش بيرون آيد، او را ششصد ملك در جهات شش گانه ، مشايعت مى كنند.
پنجم ؛ زائر حسين عليه السلام هر قدمى كه بر مى دارد و پايش را روى هر چيزى مى گذارد، آن شى ء براى او دعا مى كند و در هر قدم هزار حسنه براى او نوشته مى شود.
ششم ؛ آن طور كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است ؛ چون آفتاب بر زائر حسين عليه السلام بتابد، گناهان او را ذوب مى كند، همان طور كه آتش هيزم را مى بلعد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
هفتم ؛ در المزار الكبير روايت شده است كه اگر زائر حسين عليه السلام از شدت گرما و يا فرط خستگى عرق كند، از هر قطره عرق او هفتاد هزار ملك خلق مى شود كه حمد و تسبيح خدا را مى گويند و براى زائران حسين عليه السلام تا روز قيامت طلب مغفرت مى كنند.
هشتم ؛ زائر حسين عليه السلام وقتى به قصد زيارت در فرات غسل مى كند، گناهانش ريخته مى شود، سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به او مى فرمايد: اى وارد شونده بر خدا! تو را به همراهى من در بهشت بشارت باد. سپس اميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به او مى گويد: من برآوردن حاجات تو و رفع بلا در دنيا و آخرت از تو را تضمين مى كنم .
نهم ؛ بعد از آنكه غسل كرد و به راه افتاد خداوند به هر قدمى كه بر مى دارد و مى گذارد ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد غزوه در ركاب پيامبر مرسل ، با دشمن ترين دشمنان او، براى او مقرر مى گرداند.
دهم ؛ چون به كربلا نزديك شود، هزار صنف از ملائكه به استقبال او مى آيند كه از اين بين ، چهار هزار آنها فرشتگانى هستند كه در روز عاشورا براى يارى امام آمدند، سپس ماءمور شدند كه در مجاورت قبر امام بمانند و يك گروه ديگر از آنها هفتاد هزار و گروه هاى ديگر تعداد ديگرى هستند كه تفصيل آن در عنوان مربوط به ملائكه خواهد آمد.
يازدهم ؛ زائر حسين عليه السلام ، چون قبر او را زيارت كند، حسين عليه السلام به او نظر افكند و بر او دعا كند، سپس از جد و پدرش تقاضا نمايد كه براى او طلب مغفرت كنند، آنگاه ملائكه براى او دعا مى كنند و بعد تمام پيامبران و رسولان براى او دعا مى نمايند و در پى آن براى او ثواب مجموع عبادت ها نوشته مى شود و بعد ملائكه با او مصافحه مى نمايند و سپس بر چهره او مهرى از نور عرش مى زنند كه بر آن اين جمله نقش بسته است : ((اين زائر قبر فرزند خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله سيدالشهداء عليه السلام است ))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
دوازدهم ؛ وقتى به سوى خانواده اش باز گردد، گروه هايى از ملائكه ، بويژه جبرئيل ، ميكائيل و اسرافيل و همچنين 74 هزار ملك بخصوص دو فرشته او را مشايعت مى كنند و با او خداحافظى مى كنند و به او مى گويند: اى ولى خدا! تو آمرزيده شده اى ، تو از حزب الله و حزب رسول الله صلى الله عليه و آله و حزب اهل بيت او هستى . به خدا سوگند هرگز آتش جهنم را به چشمت نمى بينى و آن هم تو را نمى بيند. سپس منادى ندا مى دهد: خوشا به حالت ، پاك و پاكيزه شدى و بهشت گواراى تو باد.
سيزدهم ؛ اگر يك سال يا دو سال بعد از آن بميرد، فرشتگان بر جنازه او حاضر شده و برايش طلب مغفرت مى كنند، سپس حسين عليه السلام به ديدارش مى آيد. روايت شده است كه آن حضرت فرمود: هر كس مرا زيارت كند، بعد از مرگش به ديدار او مى آيم ؛ و ممكن است ديدار آن حضرت در همان ابتداى موت باشد يا هنگامى كه در قبر گذاشته مى شود و يا در شب وحشت باشد.
پس اى كسانى كه در قبرها تنها و غريب هستيد و اى اهل تنهايى و وحشت ، اى كسانى كه مى دانيد چون روح از بدنتان جدا شود، ديگر كسى رو در رو شما را ملاقات نمى كند، بلكه اگر به ديدارتان بيايند از شما فاصله مى گيرند، و اى كسانى كه مواجهه ميان شما و همه مردم قطع مى شود و ديگر آنها را نمى بينيد! اگر به زيارت حسين عليه السلام نايل شويد، آن حضرت در آن شرايط به سوى شما مى آيد و او را در مقابل خودتان مى بينيد و ايشان هم شما را مى بينند. بنابراين آيا احتمال مى دهى كه بعد از ملاقات آن حضرت و سلام ايشان به تو، ديگر ترس و وحشت و غمى برايت باقى بماند؟ به تعداد دفعاتى كه آن حضرت را زيارت مى كنى و به ميزان شوق و اشتياق تو به زيارت ايشان ، آن حضرت هم به ملاقات تو مى آيد و در آن حالت تنهايى و وحشت ، با تو مونس و همدم مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
چهاردهم ؛ اگر زائر در راه زيارت از دنيا برود، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه ملائكه او را تشييع مى كنند و براى او حنوط و لباسى از بهشت مى آورند و بر او نماز مى خوانند و بر روى كفنش ، كفن مى پوشانند و زير پايش ريحان فرش مى كنند و براى او درى از بهشت به قبرش مى گشايند و روح و ريحان آن بر او وارد مى شود تا قيامت برپا گردد.
پانزدهم ؛ از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه اگر زائر حسين عليه السلام در بين راه زندانى و يا مورد ضرب واقع شود، در مقابل هر روزى كه زندانى شده و بر او غم وارد گرديده ، برايش در روز قيامت خوشحالى است . از آن حضرت سؤ ال شد كه اگر در راه بازگشت ، بعد از آنكه زندانى شد، مورد ضرب هم واقع گرديد، چگونه مى شود؟ فرمود: در مقابل هر ضربه اى كه بر او وارد مى شود، به او يك حوراء مى دهند و در مقابل هر درد و رنجى كه بر او وارد شود، هزار هزار حسنه برايش مى نويسند و هزار هزار سيئه از او محو مى شود و هزار هزار مرتبه به درجه او مى افزايند و شخص به مقامى مى رسد كه با رسول خدا صلى الله عليه و آله هم صحبت مى شود. حتى از حساب فارغ مى گردد و حاملان عرش با او مصافحه مى كنند و به او مى گويند هر چه مى خواهى درخواست كن . آنگاه ضارب او را براى پس دادن حساب مى آورند، از او هيچ سؤ الى نمى شود و چيزى براى او به حساب نمى آيد، او را مى گيرند و نزد ملكى مى برند و به او آبى از حميم و آبى از غسلين مى دهند و بر كوهى از آتش مى گذارند و به او مى گويند: بچش ، اين همان چيزى است كه خودت پيش فرستادى و اين شخص همان كسى است كه تو او را زدى ، در حالى كه او وارد شونده بر خدا و پيامبرش بود. آنگاه شخص مضروب را به باب جهنم مى آورند و به او مى گويند: نگاه كن و ضارب خود را و آنچه بر سرش آمده ، ببين ، آيا دلت آرام و خنك شد، به خاطر تو او را قصاص كرديم . آنگاه مضروب مى گويد: حمد و سپاس خدايى را كه مرا در مورد فرزند فرزند رسول خدا يارى كرد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
شانزدهم ؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه چون زائر در راه او كشته شود، به واسطه اول قطره خون او، تمام خطاهايش آمرزيده مى شود و طينت او كه ملائكه از آن خلق شده اند، غسل داده مى شود تا اينكه خالص شود، آن طور كه پيامبران مخلص خالص شدند و از وجود او هر آنچه كه از جنس خاك اهل كفر مخلوط بوده ، پاك مى شود و قلبش را شست و شو مى دهند و شرح صدر پيدا مى كند و پر از ايمان مى گردد و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از هر آنچه كه بدن ها و قلب ها را ناخالص مى گرداند، خالص مى شود؛ و براى او شفاعت درباره اهل بيتش و هزار نفر از برادرانش را مقرر مى دارند و ملائكه به همراه جبرئيل و ملك الموت بر او نماز مى خوانند و كفن و حنوط او را از بهشت مى آورند و تحفه هايى از بهشت برايش مى آورند، قبرش را وسيع مى كنند و چراغ هايى در قبرش مى گذارند و برايش درى از بهشت مى گشايند و مدت 18 روز به سوى حظيرة القدس او را بالا مى برند و او همچنان در آن جايگاه در كنار اولياى خداست ، تا اينكه نفحه اى بر او بوزد كه هيچ چيز را باقى نمى گذارد و چون نفحه دوم بشود و از قبرش بيرون آيد، اولين كسانى كه با او مصافحه مى كنند، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، اميرالمؤ منين عليه السلام و اوصياء او صلوات الله عليهم مى باشند و به او بشارت مى دهند و مى گويند: ملازم ما باش و او را بر حوض مى نشانند و از آن مى نوشد و هر كس را كه دوست داشته باشد، سيراب مى كند.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
3 - زائر آن حضرت به نحو خاصى از گناهان خالص مى شود. در نزديك به چهل حديث از احاديث صحيح معتبر آمده است كه خداوند تمام گناهان زائر حسين عليه السلام را مى آمرزد. در احاديث ديگرى آمده است كه شخص به مانند روزى مى شود كه از مادر متولد شده است و در بعضى از روايت ها آمده است كه از گناهان پاك مى شود، همان طور كه لباس كثيف در آب پاك مى شود. از شگفتى ها اين است كه در روايتى آمده است همه اينها در همان قدم اول واقع مى شود و بعد در هر گامى كه بر مى دارد، مورد تقديس و تكريم قرار مى گيرد تا به مرتبه اى مى رسد كه خداوند او را مخاطب قرار داده و مى فرمايد: بنده من ! از من درخواست كن تا به تو عطا كنم . در روايت ديگرى آمده است كه پس از نماز زيارت ، فرشته اى نزد او مى آيد و به او مى گويد: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به تو سلام مى رساند و مى فرمايد گناهان تو بخشيده شد و تلاش و عمل را از سر آغاز كن .
4 - شخص زائر، به اين وسيله موجب رهايى و خلاص ديگران هم مى شود. در روايتى از سيف تمار به نقل از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمود: زائر حسين عليه السلام در روز قيامت شفيع صد نفر مى شود كه آتش جهنم بر همه آنها واجب شده است . در روايت هاى ديگر وارد شده است كه به او گفته مى شود: دست هر كس را كه دوست دارى بگير و او را وارد بهشت كن .
5 - هر عملى سرانجام منقطع مى شود، اگر چه ثوابش باقى بماند، اما زيارت حسين عليه السلام - به جهت وقوع - تا روز قيامت متصل است و از زائر منقطع نمى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
شرح مطلب : صفوان از امام صادق عليه السلام روايت كرده است : هر گاه شخص به قصد زيارت قبر حسين عليه السلام از خانه اش خارج شود، هفتصد ملك از هر جهت او را مشايعت مى كنند، تا او را به ماءوايش برسانند؛ و چون حسين عليه السلام را زيارت كند، منادى خطاب به او مى گويد تو آمرزيده شدى و كار و تلاش را از سر آغاز كن ، سپس همراه او برمى گردند و او را تا منزلش همراهى مى كنند و چون به منزلش وارد شود مى گويند، تو را به خدا مى سپاريم ، آنها همچنان تا روز وفاتش او را زيارت مى كنند و سپس هر روز قبر حسين عليه السلام را زيارت مى كنند و ثواب اين زيارت نصيب آن شخص زائر مى شود.
6 - زائر به واسطه اين كار به اجر و ثوابى نايل مى شود كه امكان وقوعش در غير اين صورت محال است ، و آن عبارت است از به جا آوردن حج با رسول خدا صلى الله عليه و آله . و اين مطلب در روايت هاى متعددى آمده است كه لطيف ترين آنها روايتى است از موسى بن قاسم خضرى ؛ او نقل كرده است كه امام صادق عليه السلام در اوايل ولايت پدر بزرگوارشان امام باقر عليه السلام تشريف آوردند و در نجف منزل گزيدند و فرمودند: اى موسى ! بر سر جاده بزرگ برو و آنجا بايست و مواظب باش ، مردى از ناحيه قادسيه به سوى تو خواهد آمد، چون به تو نزديك شد، به او بگو در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حضور دارد و تو را مى طلبد، او با تو خواهد آمد. رفتم و در راه ايستادم ، هوا بسيار گرم بود، آن قدر ايستادم كه نزديك بود از دستور سرپيچى كنم و باز گردم . ناگهان متوجه شدم كه مردى سوار بر شترى ، دارد مى آيد. او را زير نظر گرفتم تا به من نزديك شد، آنگاه به او گفتم : اى شخص ! در اينجا يكى از فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تشريف دارند و تو را به حضور مى طلبند، ايشان شما را به من معرفى كرده است . گفت : به نزد ايشان برويم . آمديم تا اينكه شترش را در ناحيه نزديك به خيمه خواباند. آن عرب باديه نشين به پيش ايشان دعوت شد و وارد گرديد.