-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
16-عبادات قلبيه و صفات حميده
يقين امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در روز عاشورا عالى ترين مكارم اخلاق را ابراز فرمود. در روايات آمده است كه خداوند دوازده خصلت را به پيامبرانش اختصاص داده كه از جمله آنها يقين است . براى امام حسين عليه السلام عالى ترين مقام يقين حاصل شد، چرا كه از آثار حقيقت يقين آن است كه نفس ، از دنيا دورى و چشم پوشى كند، اين معنا به تمام و كمال در امام وجود داشت ، آن حضرت روزى كه از مدينه خارج شد و به كربلا رسيد به برادرش محمد حنفيه و ساير بنى هاشم نوشت ((اما بعد، دنيا فانى و آخرت باقى است ، پس دنيا را كان لم يكن بپندار و قلب خود را از آلوده شدن به آن نگه دار.))
17-مقام تسليم و رضاى امام حسين (ع)
امام حسين عليه السلام در عالى ترين درجات رضا و تسليم قرار داشتند. وقتى از مكه خارج مى شدند فرمودند: ((گويا مى بينم كه گرگ هاى گرسنه در سرزمينى ميان نواويس و كربلا بدن مرا قطعه قطعه مى كنند. همانا رضاى خدا، رضاى ما اهل بيت است .)) آرى مقام صبر و رضاى آن حضرت تا به آنجا رسيد كه حاضر شد به بزرگترين مصيبت ها تن دهد و بدن مباركش زير سم اسبان قرار گيرد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
18-سخاوت امام حسين (ع)
چه سخاوتى بالاتر از اين كه امام در راه رضاى خدا هر آنچه داشت از مال و فرزند و اهل بيت ، در طبق اخلاص گذاشت و در راه خدا ايثار كرد؛ سخاوتى كه تنها در مال خلاصه نمى شد.
19-شجاعت امام حسين (ع)
امام حسين عليه السلام شجاعت را از جدش پيامبر (ص ) به ارث برده بود. در روز عاشورا آنچنان شجاعتى از امام بروز كرد كه ضرب المثل شد؛ چنان كه عبدالله بن عمار گفته است : ((من هرگز كسى را نديدم كه مانند حسين فرزندان و اهل بيت و يارانش همه كشته شده باشند، اما با هيبت و شجاعتى بى نظير بر سپاه دشمن كه بالغ بر سى هزار نفر بود، حمله كند و آنها چون فوج ملخ در مقابلش پراكنده شوند.)) امام حسين عليه السلام اين گونه بود. حمله بر سى هزار نفر ناشى از قوت قلب و دلالت بر شجاعت بى نظير آن حضرت دارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
20-وقار و طماءنينه بى نظير
طماءنينه و آرامش كامل امام حسين عليه السلام در روز عاشورا منحصر به فرد و بى نظير بود. هر چه در آن روز بر شدت مصائب ايشان افزوده مى شد، وقار و طماءنينه حضرت نيز افزون تر مى شد و چهره نورانيش برافروخته تر مى گشت .
21-رقت قلب امام
امام حسين عليه السلام نسبت به همه همراهان ، مهربان بود. به همين خاطر گرفتارى هاى آنان براى امام سنگين بود و در رفع مصائب آنها مى كوشيد، كه به تناسب همين رقت قلب مصيبت هاى امام بيشتر بود. لذا وقتى فرزند برادرش تقاضاى رفتن به ميدان مبارزه مى كند، آن هم در چنان جنگ نابرابرى ، امام آنچنان گريه مى كنند كه از هوش مى روند. پس امام با اين رقت قلب و عاطفه ، آن هنگام كه بدن آن نوجوان را در زير سم اسبان دشمن در هم شكسته مى بيند و فرياد قاسم به گوش مى رسد، چه حالتى دارند؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
22-حلم امام حسين (ع)
درباره بردبارى و حلم آن حضرت اشاره به اين نكته كافى است كه با همه اين مصيبت ها و تحمل ضرب و جراحات ، بر دشمن نفرين نكرد، اما وقتى زخم زبان به امام زدند، آن را تحمل نكرد. حتى درباره برخى مانند مالك بن يسر كه هم حضرت را مضروب كرد و هم ناسزا گفت ، امام به خاطر ناسزايى كه او گفت ، او را نفرين نمود. البته اين مساءله با حلم منافات ندارد، زيرا تحمل تحقير، خوار كردن خويش است نه حلم و بردبارى ، و به همين خاطر امام فرمودند: مرگ بهتر است از زندگى همراه با خفت و خوارى .
23-حسن خلق امام
با اينكه امام در تمام طول عمر شريفشان از اخلاق نيكو برخوردار بودند، اما در شب عاشورا حالت هاى عجيبى از حضرت بروز كرد كه با دقت در رفتار آن حضرت با اصحاب و اهل و عيال آشكار مى شود كه چنين حالاتى فقط منحصر به ايشان است ، شگفتى آنجا بيشتر مى شود كه بدانيم اين حالت در زمانى بروز مى كند كه موجبات تفرقه حواس از هر سو فراهم بوده است !
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
24-مروت امام حسين (ع)
مروت امام تا به آنجا بود كه به دشمن آب داد و راضى به يارى و كمك جنيان نشد و عجيب تر اينكه وقتى شمر قبل از وقوع درگيرى ، براى گفتگو آمده بود و يكى از اصحاب خواست او را با تير بزند، امام فرمود هرگز اين كار را نكن ، من جنگ را آغاز نمى كنم .
25-غيرت امام
امام عليه السلام هم نسبت به خويش و هم نسبت به اهل و عيالش داراى غيرت بود. از سخنان آن حضرت و اشعار و سخنان او هنگام حمله ، غيرت بر نفس خويش آشكار مى شود و اعمال او نيز نمايانگر آن است ؛ اما آنچه قلب را جريحه دار مى كند اين است كه وقتى آن حضرت بر اثر ضربه صالح بن وهب نتوانست بر روى اسب بماند و از اسب با صورت بر زمين افتاد، براى اينكه مورد سرزنش دشمن واقع نشود و به واسطه غيرتى كه نسبت به اهل و عيال خود داشت ، نمى خواست افتاده بر روى زمين بماند، به همين خاطر برخاست ، اما ضربات ديگرى بر ايشان وارد شد كه نتوانست بايستد، از اين رو نشست . سپس ضربات ديگرى بر پيكرشان وارد شد كه نشستن هم برايشان مشكل گرديد، لذا گاهى بلند مى شد و گاهى نقش بر زمين مى شد. همه اين تلاش ها براى اين بود كه دشمن او را بر زمين افتاده نبيند و زبان به شماتت نگشايد. اما غيرت آن حضرت نسبت به اهل بيت و حرم شريف تا به آنجا بود كه نهايت سعى و كوشش خود را براى حفظ حريم آنها به كار برد و براى همين منظور بر دور خيام خندق كند و در آن آتش افروخت و بارها خطاب به دشمن گفت : متعرض اهل بيتم نشويد، به طرف من بياييد. و همچنين وقتى آب در كف دست داشت و آن را به نزديك دهان آورد، با اينكه شديدا تشنه بود، همين كه شنيد دشمن به خيمه ها حمله كرده است آب را بر زمين ريخت .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
26-قناعت امام
امام براى اتمام حجت بر آنها از دنيا به اين قناعت كرد كه به يكى از سرحدات برود و سپس به قناعت خود تا به آن حد افزود كه از تمام دنيا و اموال آن ، به كهنه پيراهن پاره اى كه ارزشى نداشت قناعت نمود.
27-صبر و شكيبايى امام
بنا به گفته خداوند كه مى فرمايد و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا(10) صبر، ملاك و محور امامت ائمه عليهم السلام و سبب پاداش آنهاست .
در كتاب مهيج الاحزان به سند معروف از امام صادق عليه السلام حديثى به اين مضمون نقل است كه ((در شب معراج خداوند به پيامبرش وحى فرستاد كه من تو را با سه مسئله آزمايش مى كنم تا معلوم شود صبر تو چگونه است . پيامبر عرضه داشت : من تسليم فرمان تو هستم و توان تحمل صبر را جز با عنايت تو ندارم . آنگاه وحى آمد كه :
1 - بايد فقراى امت را بر خود ترجيح دهى ؛ گفت تسليم هستم و صبر مى كنم .
2 - بايد آزارها و تكذيب ها را تحمل كنى ، پيامبر عرضه داشت ، تسليم هستم و صبر مى كنم .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
3 - بايد نسبت به مصيبت هايى كه براى اهل بيتت پيش مى آيد، تسليم باشى و صبر كنى ؛ حق برادرت على عليه السلام را غصب مى كنند و به او ستم نمايند و مقهور مى شود. دخترت (فاطمه ) را مى زنند در حالى كه حامله است و بدون اجازه وارد خانه اش مى شوند. دو فرزندت (حسن و حسين ) را مى كشند. اولى را از راه حيله و نيرنگ به قتل مى رسانند و جنازه اش را تيرباران مى كنند و دومى را امت ، دعوت مى كنند، سپس او و همه فرزندان و همراهانش را مى كشند و اهل بيتش را به اسارت مى برند. آنگاه پيامبر گفت ((انا لله و انا اليه راجعون )) امر خود را به خدا وامى گذارم و از او طلب صبر و شكيبايى مى كنم .
پيامبر اسلام در تمام مراحل صبر كرد، بجز درباره حسين عليه السلام كه گريه سر داد. البته گريه با صبر منافات ندارد، بلكه لازمه مهربانى و رقت قلب است .
هيچگاه شنيده نشد كه پيامبر اسلام مصيبت خود يا يكى از اهل بيتش را يادآورى كند و گريه نمايد، اما هر گاه نام حسين عليه السلام برده مى شد و يا او را مى ديد، گريه بر او غلبه مى كرد.
*****
10- سوره سجده ، آيه 24.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
28-سفارش به صبر از سوى امام
امام حسين عليه السلام ، هنگام خداحافظى ، اهل بيتش را به صبر سفارش كرد و آنها را موعظه نمود و از خدشه دار كردن صورت و گريبان چاك كردن و زارى سر دادن ، نهى فرمود؛ اما گفت من شما را از گريه گردن باز نمى دارم ، فقط دخترش (سكينه ) را از گريه كردن منع كرد و فرمود: ((دخترم با اشك ديدگانت دل مرا نسوزان آنگاه كه مرا كشتند تو از همه براى گريه كردن سزاوارتر هستى ، اى بهترين زنان .))
29-تعجب فرشتگان از صبر امام
آن طور كه نقل كرده اند، صبر امام فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت . كمى در اين احوال تدبر كن و تصور بنما كه حضرت با بدن پاره پاره روى ريگ هاى داغ و سوزان افتاده ، سر مباركش شكافته ، پيشانى اش شكسته ، تير سه شعبه قلبش را سوراخ نموده ، جگرش از شدت تشنگى آتش گرفته ، پيكر تكه تكه شده شهيدان و عزيزانش در جلوى ديدگانش افتاده و فرياد استغاثه اهل حرم او را متاءثر نموده ، دشمن هم زبان به شماتت گشوده ؛ اما با اين همه مصيبت ، امام خم به ابرو نمى آورند و آه نمى كشند و قطره اشكى نمى ريزند، بلكه خطاب به محبوب خود مى گويد ((خدايا! من نسبت به حكم تو صابرم ، معبودى جز تو نيست ، اى فريادرس فريادخواهان .)) همچنين در زيارت امام حسين عليه السلام آمده است كه ((صبر تو فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت .))
از امام سجاد عليه السلام روايت شده است كه ((هر چه مصيبت ها بيشتر مى شد رنگ چهره امام حسين عليه السلام نورانى تر مى گشت و اعضا و جوارحش آرام مى گرفت .)) برخى گفتند، ببينيد چگونه امام نسبت به مرگ بى اعتنا است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
30-گريه امام حسين (ع)
امام حسين عليه السلام در كربلا در چند مورد گريه كرد:
اول : به حال اهل بيت خود گريه كرد، چرا كه اصل گريه بر اهل بيت از طاعات محسوب مى شود.
آخر امام چگونه مى توانست گريه نكند، در حالى كه ياران و برادران و فرزندان خود را از دست داده و تنها و بى كس مانده ، زمين با همه بزرگى اش برايش تنگ شده و خود و اهل بيتش لب تشنه در خيمه ها در محاصره دشمن قرار دارد، مى خواهد به ميدان برود و به آنها مى گويد كه خود را براى اسارت آماده كنيد و آنها را به صبر فرا مى خواند و براى آرام كردن آنها به زحمت مى افتد. مى خواهد به ميدان برود كه دختر كوچكش شيون كنان و سربرهنه مى آيد و دامن پدر را مى گيرد و مى گويد پدر آهسته تر، بايست تا از ديدار تو توشه برگيرم و تو را سير ببينم كه اين وداع آخر است . آنگاه دست و پاى پدر را مى بوسد. امام مى نشيند و دختر را در دامن خود مى گيرد و شديدا گريه مى كند و اشك ديدگانش را با آستين پاك مى كند و مى گويد: ((سكينه جان ! بعد از من گريه تو طولانى خواهد شد. بايد بعد از مرگ من تو گريه كنى .)) آيا مى توان تصور كرد در چنين حالتى ، كسى طاقت بياورد و متاءثر نشود؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
يكى ديگر از مواردى كه امام حسين گريه كرد هنگامى بود كه بر بالين برادرش عباس حاضر شد و او را ديد كه با مشك پاره بر زمين افتاده و هر دو دستانش قطع شده و به طرفى پرت شده اند. در اين حال بود كه امام سخت گريه كرد. آنگاه كه قاسم عزم ميدان كرد نيز امام را در آغوش گرفت و آنچنان گريه كرد كه از هوش رفت و زمانى هم كه بر بالين جسد قاسم آمد و ديد كه پايمال اسبان شده ، شديدا گريه كرد. زمانى هم كه فرزندش على اكبر راهى ميدان شد اشك ديدگانش جارى گرديد و دست به محاسن شريف برد و سر را بلند كرد و به درگاه پروردگارش دعا نمود. هنگامى كه خواهرش زينب سلام الله عليها را دلدارى مى داد نيز امام حسين عليه السلام گريه كردند. اگر در هر يك از اين موارد تاءمل كنى متوجه مى شوى كه براى صاحب قلب سليم و مهربان غير ممكن است در چنين حالاتى گريه نكند و در مى يابى كه در هر كدام از اين حالت ها حكمت و خصوصيتى نهفته است .
دوم : يكى ديگر از دلايل گريه امام حسين براى اين بود كه ملاحظه مى كردند، دين اسلام در حال اضمحلال و نابودى است .