انسان مى خواهد امام را بشناسد تا در مقام عمل، از او تبعيّت كند; زيرا انسان است و مكلّف و مانند بهائم يله و رها نيست و چون امامت، نيابت از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله است، پس امام است كه مى تواند براى انسان در مقام انجام وظايف فردى و اجتماعى و انجام وظايف بندگى نسبت به خداى متعال، تعيين تكليف نمايد.
از اين رو انسان بايد امام را بشناسد و از حقّانيّت مدّعى اين مقام تحقيق كند تا از او پيروى نمايد و در مقام بندگى، بارى كه بر دوش دارد به سرمنزل مقصود برساند.
حال مى توان قائل شد كه بحث در پيرامون چنين موضوع مهمّى يك بحث تاريخى صرف و فاقد ارزش است؟
آرى، بى خبران از هدف غايى خلقت و عوامل تأمين كننده وصول به آن هدف، جا دارد اين بحث را فاقد ارزش و يا غير ضرورى قلمداد نمايند; ولى نزد فراگيرندگان ارشادهاى قرآنى و رهنمودهاى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله درباره طريق وصول به هدف آفرينش، از بحث امامت و شئون و مقامات امام ارزشمندتر يافت نمى شود.

*****

1 . مستدرك الوسائل: 12 / 227.