سوره حجرات [49] - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27

موضوع: سوره حجرات [49]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    در روايات اسلامى نيز روى اين مسأله تأكيد فراوان شده، به عنوان نمونه از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله در باره حقوق سى گانه مؤمن بر برادر مؤمنش نقل شده كه فرمود:

    «مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد كه برائت ذمه از آن حاصل نمى‏كند مگر به اداى اين حقوق يا عفو كردن برادر مسلمان او:

    لغزشهاى او را ببخشد، در ناراحتيها نسبت به او مهربان باشد، اسرار او را پنهان دارد، اشتباهات او را جبران كند، عذر او را بپذيرد، در برابر بدگويان از او دفاع كند، همواره خير خواه او باشد، دوستى او را پاسدارى كند، پيمان او را رعايت كند، در حال مرض از او عبادت كند، در حال مرگ به تشييع او حاضر شود.

    دعوت او را اجابت كند، هديه او را بپذيرد، عطاى او را جزا دهد، نعمت او را شكر گويد، در يارى او بكوشد، ناموس او را حفظ كند، حاجت او را برآورد، براى خواسته‏اش شفاعت كند، و عطسه‏اش را تحيت گويد.

    گمشده‏اش را راهنمائى كند، سلامش را جواب دهد، گفته او را نيكو شمرد انعام او را خوب قرار دهد، سوگندهايش را تصديق كند، دوستش را دوست دارد و با او دشمنى نكند، در يارى او بكوشد خواه ظالم باشد يا مظلوم: اما يارى او در حالى كه ظالم باشد به اين است كه او را از ظلمش باز دارد، و در حالى كه مظلوم است به اين است كه او را در گرفتن حقش كمك كند.

    او را در برابر حوادث تنها نگذارد، آنچه را از نيكيها براى خود دوست دارد براى او دوست بدارد، و آنچه از بديها براى خود نمى‏خواهد براى او نخواهد».

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 11)-
    شأن نزول:
    مفسران نقل كرده‏اند: جمله «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» در باره «ثابت بن قيس» (خطيب پيامبر صلّى اللّه عليه و اله) نازل شده است كه گوشهايش سنگين بود، و هنگامى كه وارد مسجد مى‏شد كنار دست پيامبر صلّى اللّه عليه و اله براى او جائى باز مى‏كردند، تا سخن حضرت را بشنود روزى وارد مسجد شد در حالى كه مردم از نماز فراغت پيدا كرده، و جاى خود نشسته بودند، او جمعيت را مى‏شكافت و مى‏گفت: جا بدهيد! جا بدهيد! تا به يكى از مسلمانان رسيد، و او گفت همين جا بنشين! او پشت سرش نشست، اما خشمگين شد، هنگامى كه هوا روشن گشت «ثابت» به آن مرد گفت: كيستى؟ او نام خود را برد و گفت فلان كس هستم.

    «ثابت» گفت: فرزند فلان زن؟! و در اينجا نام مادرش را با لقب زشتى كه در جاهليت مى‏بردند ياد كرد.

    آن مرد شرمگين شد و سر خود را به زير انداخت.
    آيه نازل شد و مسلمانان را از اين گونه كارهاى زشت نهى كرد.
    و گفته‏اند: جمله «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» در باره «امّ سلمه» نازل گرديد كه بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و اله او را به خاطر لباس مخصوصى كه پوشيده بود، يا به خاطر كوتاهى قدش مسخره كردند، آيه نازل شد و آنها را از اين عمل بازداشت.
    تفسير:
    استهزا، عيبجوئى و القاب زشت ممنوع! از آنجا كه قرآن مجيد در اين سوره به ساختن جامعه اسلامى بر اساس معيارهاى اخلاقى پرداخته، پس از بحث در باره وظائف مسلمانان در مورد نزاع و مخاصمه گروههاى مختلف اسلامى در اينجا به شرح قسمتى از ريشه‏هاى اين اختلافات پرداخته تا با قطع آنها اختلافات نيز برچيده شود، و درگيرى و نزاع پايان گيرد.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    در اين آيه در زمينه مسائل اخلاق اجتماعى به سه حكم اسلامى به ترتيب عدم سخريه، ترك عيبجوئى و تنابز به القاب اشاره كرده، مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كند» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ).
    چه اين كه «شايد آنها (كه مورد سخريه قرار گرفته‏اند) از اينها بهتر باشند» (عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ).

    همچنين «و نه زنانى زنان ديگر را (نبايد مسخره كنند) شايد آنان بهتر از اينان باشند» (وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ).

    در اينجا مخاطب مؤمنانند، اعم از مردان و زنان، قرآن به همه هشدار مى‏دهد كه از اين عمل زشت بپرهيزند، چرا كه سر چشمه استهزا و سخريه همان حسن خود برتر بينى و كبر و غرور است كه عامل بسيارى از جنگهاى خونين در طول تاريخ بوده.

    سپس در دومين مرحله مى‏فرمايد: «و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئى قرار ندهيد» (وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ).

    و بالاخره در مرحله سوم مى‏افزايد: «و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد» (وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ).

    بسيارى از افراد بى‏بند و بار در گذشته و حال اصرار داشته و دارند كه بر ديگران القاب زشتى بگذارند و از اين طريق آنها را تحقير كنند، شخصيتشان را بكوبند، و يا احيانا از آنان انتقام گيرند، و يا اگر كسى در سابق كار بدى داشته سپس توبه كرده و كاملا پاك شده باز هم لقبى كه بازگو كننده وضع سابق باشد بر او بگذارند.

    اسلام صريحا از اين عمل زشت نهى مى‏كند، و هر اسم و لقبى را كه كوچكترين مفهوم نامطلوبى دارد و مايه تحقير مسلمانى است ممنوع شمرده.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    در حديثى آمده است كه روزى «صفيّه» دختر «حى بن اخطب» (همان زن يهودى كه بعد از ماجراى فتح خيبر مسلمان شد و به همسرى پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله در آمد) روزى خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله آمد در حالى كه اشك مى‏ريخت، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله از ماجرا پرسيد، گفت: عايشه مرا سرزنش مى‏كند و مى‏گويد: «اى يهودى زاده»! پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود: «چرا نگفتى پدرم هارون است، و عمويم موسى، و همسرم محمد!» در اينجا بود كه اين آيه نازل شد.

    به همين جهت در پايان آيه مى‏افزايد: «بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفر آميز بگذاريد» (بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ).

    و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى‏فرمايد: «و آنها كه توبه نكنند (و از اين اعمال دست بر ندارند) ظالم و ستمگرند» (وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).

    چه ظلمى از اين بدتر كه انسان با سخنان نيش‏دار، و تحقير و عيبجوئى، قلب مردم با ايمان را كه مركز عشق خداست بيازارد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 12)-
    شأن نزول:
    مفسران نقل كرده‏اند: جمله «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» در باره دو نفر از اصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله است كه رفيقشان «سلمان» را غيبت كردند، زيرا او را خدمت پيامبر فرستاده بودند تا غذائى براى آنها بياورد، پيامبر سلمان را سراغ «اسامة بن زيد» كه مسؤول «بيت المال» بود فرستاد.

    «اسامه» گفت: الآن چيزى ندارم، آن دو نفر از «اسامه» غيبت كردند و گفتند:
    او بخل ورزيده و در باره «سلمان» گفتند: اگر او را به سراغ چاه سميحه (كه چاه پر آبى بود) بفرستيم آب آن فروكش خواهد كرد! سپس خودشان به راه افتادند تا نزد «اسامه» بيايند، و در باره موضوع كار خود تجسس كنند.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود: من آثار خوردن گوشت را در دهان شما مى‏بينم.
    عرض كردند: اى رسول خدا ما امروز مطلقا گوشت نخورده‏ايم! فرمود: آرى گوشت «سلمان» و «اسامه» را مى‏خورديد.

    آيه نازل شد و مسلمانان را از غيبت نهى كرد.

    تفسير:
    در اين آيه نيز در زمينه مسائل اخلاقى اجتماعى سه حكم اسلامى به ترتيب: اجتناب از گمان بد، تجسس و غيبت، بيان شده است.

    نخست مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است»! (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    منظور از اين نهى، نهى از ترتيب آثار است. يعنى هر گاه گمان بدى نسبت به مسلمانى در ذهن شما پيدا شد، در عمل كوچكترين اعتنايى به آن نكنيد، طرز رفتار خود را دگرگون نسازيد و مناسبات خود را با طرف تغيير ندهيد.

    لذا در روايات دستور داده شده كه اعمال برادرت را بر نيكوترين وجه ممكن حمل كن، تا دليلى بر خلاف آن قائم شود، و هرگز نسبت به سخنى كه از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر، مادام كه مى‏توانى محمل نيكى براى آن بيابى! سپس در دستور بعد مسأله «نهى از تجسس» را مطرح كرده، مى‏فرمايد:

    «و (هرگز در كار ديگران) تجسس نكنيد» (وَ لا تَجَسَّسُوا).

    و بالاخره در سومين و آخرين دستور- كه در حقيقت معلول و نتيجه دو برنامه قبل است- مى‏فرمايد: «و هيچ يكى از شما ديگرى را غيبت نكند» (وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً).

    و به اين ترتيب گمان بد سر چشمه تجسس، و تجسس موجب افشاى عيوب و اسرار پنهانى، و آگاهى بر اين امور سبب غيبت مى‏شود كه اسلام از معلول و علت همگى نهى كرده است.

    سپس براى اين كه قبح و زشتى اين عمل را كاملا مجسم كند آن را در ضمن يك مثال گويا ريخته، مى‏گويد: «آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد»؟! (أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً).

    به يقين «همه شما از اين امر كراهت داريد» (فَكَرِهْتُمُوهُ).

    آرى آبروى برادر مسلمان همچون گوشت تن اوست، و ريختن اين آبرو به وسيله غيبت و افشاى اسرار پنهانى همچون خوردن گوشت تن اوست، و تعبير به «ميتا» به خاطر آن است كه «غيبت» در غياب افراد صورت مى‏گيرد، كه همچون مردگان قادر بر دفاع از خويشتن نيستند.
    و اين ناجوانمردانه‏ترين ستمى است كه ممكن است انسان در باره برادر خود روا دارد.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    و از آنجا كه ممكن است افرادى آلوده به بعضى از اين گناهان سه گانه باشند و با شنيدن اين آيات متنبه شوند، و در صدد جبران برآيند در پايان آيه راه را به روى آنها گشوده، مى‏فرمايد: «و تقواى الهى، پيشه كنيد (و از خدا بترسيد) كه خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ).

    نخست بايد روح تقوا و خدا ترسى زنده شود، و به دنبال آن توبه از گناه صورت گيرد، تا لطف و رحمت الهى شامل حال انسان شود.

    نكته‏ها:

    1- امنيت كامل و همه جانبه اجتماعى:
    دستورهاى ششگانه‏اى كه در دو آيه فوق مطرح شده هر گاه بطور كامل در يك جامعه پياده شود آبرو و حيثيت افراد جامعه را از هر نظر بيمه مى‏كند.

    انسان چهار سرمايه دارد كه همه آنها بايد در دژهاى اين قانون قرار گيرد و محفوظ باشد: جان، مال، ناموس و آبرو.

    تعبيرات آيات فوق و روايات اسلامى نشان مى‏دهد كه آبرو و حيثيت افراد همچون مال و جان آنهاست، بلكه از بعضى جهات مهمتر است! اسلام مى‏خواهد در جامعه اسلامى امنيت كامل حكمفرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به يكديگر هجوم نكنند، بلكه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر انديشه و فكر آنان نيز در امان باشند، و هر كس احساس كند كه ديگرى حتى در منطقه افكار خود تيرهاى تهمت را به سوى او نشانه گيرى نمى‏كند، و اين امنيتى است در بالاترين سطح كه جز در يك جامعه مذهبى و مؤمن امكان پذير نيست.

    پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و اله در حديثى مى‏فرمايد: «خداوند خون و مال و آبروى مسلمان را بر ديگران حرام كرده، و همچنين گمان بد در باره او بردن».

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    2- تجسس نكنيد!

    ديديم قرآن با صراحت تمام تجسس را در آيه فوق منع نموده، و از آنجا كه هيچ گونه قيد و شرطى براى آن قائل نشده نشان مى‏دهد كه جستجوگرى در كار ديگران و تلاش براى افشاگرى اسرار آنها گناه است، ولى قرائنى كه در داخل و خارج آيه است نشان مى‏دهد كه اين حكم مربوط به زندگى شخصى و خصوصى افراد است، و در زندگى اجتماعى تا آنجا كه تأثيرى در سرنوشت جامعه نداشته باشد نيز اين حكم صادق است.

    اما روشن است آنجا كه ارتباطى با سرنوشت ديگران و كيان جامعه پيدا مى‏كند مسأله شكل ديگرى به خود مى‏گيرد، لذا شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله مأمورانى براى جمع آورى اطلاعات قرار داده بود كه از آنها به عنوان «عيون» تعبير مى‏شود، تا آنچه را ارتباط با سرنوشت جامعه اسلامى در داخل و خارج داشت براى او گرد آورى كنند.

    و نيز به همين دليل حكومت اسلامى مى‏تواند مأموران اطلاعاتى داشته باشد، يا سازمان گسترده‏اى براى گرد آورى اطلاعات تأسيس كند، و آنجا كه بيم توطئه بر ضد جامعه، و يا به خطر انداختن امنيت و حكومت اسلامى مى‏رود به تجسس برخيزند، و حتى در داخل زندگى خصوصى افراد جستجوگرى كنند.

    ولى اين امر هرگز نبايد بهانه‏اى براى شكستن حرمت اين قانون اصيل اسلامى شود، و افرادى به بهانه مسأله «توطئه» و «اخلال به امنيت» به خود اجازه دهند كه به زندگى خصوصى مردم يورش برند، نامه‏هاى آنها را باز كنند، تلفنها را كنترل نمايند و وقت و بى‏وقت به خانه آنها هجوم آورند.

    خلاصه اين كه مرز ميان «تجسس» و «به دست آوردن اطلاعات لازم براى حفظ امنيت جامعه» بسيار دقيق و ظريف است، و مسؤولين اداره امور اجتماع بايد دقيقا مراقب اين مرز باشند، تا حرمت اسرار انسانها حفظ شود، و هم امنيت جامعه و حكومت اسلامى به خطر نيفتد.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    3- غيبت از بزرگترين گناهان است:

    گفتيم سرمايه بزرگ انسان در زندگى حيثيت و آبرو و شخصيت اوست، و هر چيز آن را به خطر بيندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته باشد، بلكه گاه ترور شخصيت از ترور شخص مهمتر محسوب مى‏شود، و اينجا است كه گاه گناه آن از قتل نفس نيز سنگين‏تر است.

    يكى از فلسفه‏هاى تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشكند.

    نكته ديگر اين كه غيبت، بد بينى مى‏آفريند، پيوندهاى اجتماعى را سست مى‏كند، سرمايه اعتماد را از بين مى‏برد، و پايه‏هاى تعاون و همكارى را متزلزل مى‏سازد.

    از اينها گذشته «غيبت» بذر كينه و عداوت را در دلها مى‏پاشد، و گاه سر چشمه نزاعهاى خونين و قتل و كشتار مى‏گردد.

    در حديثى آمده است: روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله با صداى بلند خطبه خواند و فرياد زد: «اى گروهى كه به زبان ايمان آورده‏ايد و نه با قلب! غيبت مسلمانان نكنيد، و از عيوب پنهانى آنها جستجو ننمائيد، زيرا كسى كه در امور پنهانى برادر دينى خود جستجو كند خداوند اسرار او را فاش مى‏سازد، و درون خانه‏اش رسوايش مى‏كند»! و در حديث ديگرى آمده است كه خداوند به موسى وحى فرستاد: «كسى كه بميرد در حالى كه از غيبت توبه كرده باشد آخرين كسى است كه وارد بهشت مى‏شود و كسى كه بميرد در حالى كه اصرار بر آن داشته باشد اولين كسى است كه وارد دوزخ مى‏گردد»! و نيز در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله مى‏خوانيم: «تأثير غيبت در دين مسلمان از خوره در جسم او سريعتر است»! تمام اين تأكيدات و عبارات تكان دهنده به خاطر اهميت فوق العاده‏اى است كه اسلام براى حفظ آبرو، و حيثيت اجتماعى مؤمنان قائل است، و نيز به خاطر تأثير مخربى است كه غيبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پيوند دلها دارد.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره حجرات [49]

    (آيه 13)- تقوا بزرگترين ارزش انسانى! در آيات گذشته روى سخن به مؤمنان بود و مسائل متعدّدى كه يك «جامعه مؤمن» را با خطر رو برو مى‏سازد بازگو كرد و از آن نهى فرمود.

    در حالى كه در آيه مورد بحث مخاطب كل جامعه انسانى است و مهمترين اصلى را كه ضامن نظم و ثبات است بيان مى‏كند، و ميزان واقعى ارزشهاى انسانى را در برابر ارزشهاى كاذب و دروغين مشخص مى‏سازد.

    مى‏فرمايد: «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد» اينها ملاك امتياز نيست (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا).

    منظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به «آدم» و «حوّا» است، بنابر اين چون همه از ريشه واحدى هستند معنى ندارد كه از نظر نسب و قبيله بر يكديگر افتخار كنند و اگر خداوند براى هر قبيله و طائفه‏اى ويژگيهايى آفريده براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا كه اين تفاوتها سبب شناسائى است. و بدون شناسايى افراد نظم در جامعه انسانى حكمفرما نمى‏شود.

    به هر حال قرآن مجيد بعد از آن كه بزرگترين مايه مباهات و مفاخره عصر جاهلى يعنى نسب و قبيله را از كار مى‏اندازد، به سراغ معيار واقعى ارزشى رفته مى‏افزايد: «گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست» (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ).

    به اين ترتيب قلم سرخ بر تمام امتيازات ظاهرى و مادى كشيده، و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزكارى و خدا ترسى مى‏دهد، و مى‏گويد: براى تقرب به خدا و نزديكى به ساحت مقدس او هيچ امتيازى جز تقوا مؤثر نيست.

    و از آنجا كه تقوا يك صفت روحانى و باطنى است كه قبل از هر چيز بايد در قلب و جان انسان مستقر شود، و ممكن است مدعيان بسيار داشته باشد و متصفان كم، در آخر آيه مى‏افزايد: «خداوند دانا و آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ).

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •