سوره آل عمران [3] - صفحه 10
صفحه 10 از 11 نخستنخست ... 891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 108

موضوع: سوره آل عمران [3]

  1. #91
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 171)- اين آيه در حقيقت تأكيد و توضيح بيشترى در باره بشارتهايى است كه شهيدان بعد از كشته شدن دريافت مى‏كنند «آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مى‏شوند: نخست از اين جهت كه نعمتهاى خداوند را دريافت مى‏دارند، نه تنها نعمتهاى او بلكه فضل او (كه همان افزايش و تكرار نعمت است) نيز شامل حال آنها مى‏شود» (يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ).

    ديگر اين كه «آنها مى‏بينند كه خدا پاداش مؤمنان را ضايع نمى‏كند» نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهدان راستينى كه شربت شهادت ننوشيدند (وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 172)- غزوه حمراء الأسد: گفتيم در پايان جنگ احد، لشكر فاتح ابو سفيان، پس از پيروزى به سرعت راه مكه را پيش گرفتند، هنگامى كه به سرزمين «روحاء» رسيدند از كار خود سخت پشيمان شدند و تصميم به مراجعت به مدينه و نابود كردن باقيمانده مسلمانان گرفتند، اين خبر به پيامبر رسيد، فورا دستور داد لشكر احد خود را براى شركت در جنگ ديگرى آماده كنند اين خبر به لشكر قريش رسيد و از اين مقاومت عجيب به وحشت افتادند! در اين موقع جريان ديگرى روحيه آنها را ضعيفتر ساخت، و آن اين كه يكى از مشركان به نام «معبد الخزاعى» مشاهده وضع پيامبر و يارانش او را به سختى‏ تكان داد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسيار ناگوار است. اين سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمين «روحاء» به لشكر ابو سفيان رسيد، ابو سفيان از او در باره پيامبر اسلام سؤال كرد، او در جواب گفت: محمد را ديدم با لشكرى انبوه در تعقيب شما هستند! ابو سفيان و ياران او تصميم به عقب نشينى گرفتند، و از جمعى از قبيله عبد القيس كه از آنجا مى‏گذشتند خواهش كردند كه به پيامبر اسلام خبر برسانند كه ابو سفيان و بت‏پرستان قريش با لشكر انبوهى به سوى مدينه مى‏آيند تا بقيه ياران پيامبر را از پاى در آورند.

    هنگامى كه اين خبر به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ «خدا ما را كافى است و او بهترين مدافع ما است».

    اما هر چه انتظار كشيدند خبرى از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به مدينه بازگشتند. اين آيه و دو آيه بعد، اشاره به اين ماجرا مى‏كند، و مى‏گويد:
    «آنها كه دعوت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را اجابت كردند و بعد از آن همه جراحاتى كه روز احد پيدا نمودند (آماده شركت در جنگ ديگرى با دشمن شدند) از ميان اين افراد براى آنها كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند (يعنى با نيت پاك و اخلاص كامل در ميدان شركت كردند) پاداش بزرگى خواهد بود» (الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ).

  2. #92
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 173)- در اين آيه يكى از نشانه‏هاى زنده پايمردى و استقامت آنها را به اين صورت بيان مى‏كند «اينها همان كسانى بودند كه جمعى از مردم (اشاره به كاروان عبد القيس و به روايتى اشاره به نعيم بن مسعود است كه آورنده اين خبر بودند) به آنها گفتند: لشكر دشمن اجتماع كرده و آماده حمله‏اند، از آنها بترسيد اما آنها نترسيدند، بلكه بعكس بر ايمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را كافى است و او بهترين حامى است» (الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ).

    (آيه 174)- به دنبال آن ايمان و پايمردى آشكار، قرآن در اين آيه نتيجه‏ عمل آنها را بيان كرده، چنين مى‏گويد: «آنها از اين ميدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند» (فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ).

    سپس به عنوان تأكيد مى‏فرمايد: «آنها در اين جريان، كوچكترين ناراحتى نديدند» (لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ). با اين كه «خشنودى خدا را به دست آوردند و از فرمان او متابعت كردند» (وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ). «و خداوند، فضل و انعام بزرگى دارد كه در انتظار مؤمنان واقعى و مجاهدان راستين است» (وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ).

    (آيه 175)- اين آيه دنباله آياتى است كه در باره غزوه «حمراء الاسد» نازل گرديد و در آن مى‏فرمايد: «اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى‏اساس) مى‏ترساند از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد» (إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).

    تعبير از نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس به شيطان يا به خاطر اين است كه عمل آنها به راستى عمل شيطانى بود و يا منظور از شيطان، خود اين اشخاص مى‏باشند و اين از مواردى است كه شيطان بر مصداق انسانى آن گفته شده.
    بنابراين معنى آيه چنين است: عمل نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس فقط يك عمل شيطانى است كه براى ترساندن دوستان شيطان صورت گرفته.

  3. #93
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 176))- تسليت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اين آيه روى سخن به پيامبر است و به دنبال حادثه دردناك احد خداوند او را تسليت داده، مى‏گويد: «اى پيامبر! از اين كه مى‏بينى جمعى در راه كفر بر يكديگر پيشى مى‏گيرند، و گويا با هم مسابقه گذاشته‏اند، هيچ گاه غمگين مباش» (وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ).
    «زيرا، آنها هرگز هيچ گونه زيانى به خداوند نمى‏رسانند» (إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً).

    اصولا نفع و ضرر براى موجوداتى است كه وجودشان از خودشان نيست اما خداوند ازلى و ابدى كه از هر جهت بى‏نياز است كفر و ايمان مردم كوششها و تلاشهاى آنها در اين راه چه اثرى براى خداوند مى‏تواند داشته باشد؟

    و اگر مى‏بينى آنها به اراده خود راه كفر را در پيش مى‏گيرند «خدا مى‏خواهد (آنها را در اين راه، آزاد بگذارد و چنان به سرعت راه كفر را بپويند) كه كمترين بهره‏اى در آخرت نداشته باشند، بلكه عذاب عظيم در انتظار آنها باشد» (يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).

    (آيه 177))- در اين آيه مطلب را بطور وسيعتر، عنوان كرده و مى‏فرمايد: نه تنها افرادى كه به سرعت در راه كفر، پيش مى‏روند چنين هستند «بلكه تمام كسانى كه به نوعى راه كفر را پيش گرفته‏اند و ايمان را از دست داده و در مقابل آن، كفر خريدارى نموده‏اند، هرگز به خدا زيان نمى‏رسانند» و زيان آن، دامنگير خودشان مى‏شود (إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً).
    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «آنها عذاب دردناكى دارند» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    (آيه 178))- سنگين بارها! اين آيه نيز بحثهاى مربوط به حادثه احد و حوادث بعد از آن را تكميل مى‏كند زيرا، يك جا روى سخن را به پيامبر و در جاى ديگر به مؤمنان و در اينجا روى سخن به مشركان است و در باره سرنوشت شومى كه در پيش دارند سخن مى‏گويد، و مى‏فرمايد: «گمان نكنند آنهايى كه كافر شدند، مهلتى كه به ايشان مى‏دهيم براى آنها خوب است» (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ).

    سپس مى‏فرمايد: «بلكه مهلت مى‏دهيم تا به گناه و طغيان خود بيفزايند» (إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً).
    و در پايان آيه به سرنوشت آنها اشاره كرده مى‏فرمايد: «و براى آنها عذاب خوار كننده‏اى است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ).
    آيه فوق به آنها اخطار مى‏كند كه هرگز نبايد امكاناتى را كه خدا در اختيارشان گذاشته و پيروزيهايى كه گاهگاه نصيبشان مى‏شود و آزادى عملى كه دارند دليل بر اين بگيرند كه افرادى صالح و درستكار هستند و يا نشانه‏اى از خشنودى خدا نسبت به خودشان فكر كنند.

    ضمنا، آيه فوق به اين سؤال كه در ذهن بسيارى وجود دارد، پاسخ مى‏گويد كه چرا جمعى از ستمگران و افراد گنهكار و آلوده اين همه غرق نعمتند و مجازات نمى‏بينند. قرآن مى‏گويد: اينها افراد غير قابل اصلاحى هستند كه طبق سنت آفرينش و اصل آزادى اراده و اختيار به حال خود واگذار شده‏اند، تا به آخرين مرحله سقوط برسند و مستحق حد اكثر مجازات شوند.

  4. #94
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 179))- مسلمانان تصفيه مى‏شوند! قبل از حادثه احد موضوع «منافقان» زياد مطرح نبود، اما بعد از شكست احد و آماده شدن زمينه براى فعاليت منافقان، مسلمانان فهميدند دشمنانى خطرناكتر دارند و اين يكى از نتايج حادثه احد بود.

    آيه مورد بحث كه آخرين آيه‏اى است كه در اينجا از حادثه احد بحث مى‏كند اين حقيقت را به صورت يك قانون كلى بيان نموده و مى‏گويد: «چنين نبود كه خداوند مؤمنان را به همان صورت كه شما هستيد واگذارد (و آنها را تصفيه نكند) مگر آن كه ناپاك را از پاك متمايز و جدا سازد» (ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ).

    اين يك حكم عمومى است كه هر كس ادعاى ايمان كند به حال خود رها نمى‏شود بلكه با آزمايشهاى پى در پى خداوند، بالاخره اسرار درون او فاش مى‏گردد.

    در اينجا ممكن بود سؤالى مطرح شود و آن اين كه خدا كه از اسرار درون همه كس آگاه است چه مانعى دارد كه مردم را از وضع آنها آگاه كند و از طريق علم غيب، مؤمن از منافق شناخته شود.
    قسمت دوم آيه به اين سؤالات پاسخ مى‏گويد كه: «هيچ گاه خداوند اسرار پنهانى و علم غيب را در اختيار شما نخواهد گذارد» (وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ).

    زيرا آگاهى بر اسرار نهانى مشكلى را براى مردم حل نمى‏كند بلكه باعث از هم پاشيدن پيوندهاى اجتماعى و از بين رفتن تلاش و كوشش در ميان توده مردم مى‏گردد.
    و از همه مهمتر اين كه بايد ارزش اشخاص از طريق اعمال آنها روشن گردد.

    سپس پيامبران خدا را، از اين حكم استثناء كرده و مى‏فرمايد: «خداوند هر زمان بخواهد از ميان پيامبرانش، كسانى را انتخاب مى‏كند و گوشه‏اى از «علم غيب» بى‏پايان خود و اسرار درون مردم را كه شناخت آن براى تكميل رهبرى آنها لازم است در اختيار آنان قرار مى‏دهد» (وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ).
    منظور از «مشيت» و خواست خدا، همان «اراده آميخته با حكمت» است يعنى خدا هر كس را شايسته ببيند و حكمتش اقتضا كند، به اسرار غيب آگاه مى‏سازد.

    در پايان آيه، خاطر نشان مى‏سازد، اكنون كه ميدان زندگى ميدان آزمايش و جدا سازى پاك از ناپاك و مؤمن از منافق است، پس شما براى اين كه از اين بوته آزمايش، خوب به درآييد «به خدا و پيامبران او ايمان آوريد» (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ).
    اما تنها به ايمان آوردن اكتفا نمى‏كند و مى‏فرمايد «اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، اجر و پاداش بزرگ در انتظار شماست» (وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ).

  5. #95
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 180))- طوق سنگين اسارت! اين آيه سرنوشت بخيلان را در روز رستاخيز، توضيح مى‏دهد، همانها كه در جمع آورى و حفظ ثروت مى‏كوشند و از انفاق كردن در راه بندگان خدا، خود دارى مى‏كنند.
    گر چه در آيه، نامى از زكات و حقوق واجب مالى برده نشده، ولى در روايات اهل بيت عليهم السّلام و گفتار مفسران، آيه به مانعان زكات تخصيص داده شده است.

    آيه مى‏گويد: «افرادى كه بخل مى‏ورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نمى‏دهند، تصور نكنند به سود آنهاست، بلكه اين كار به زيان آنها تمام مى‏شود» (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ).
    «بلكه (بر خلاف تصور آنها) اين كار به زيان آنها تمام مى‏شود» (بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ).

    سپس سرنوشت آنها را در رستاخيز، چنين توصيف مى‏كند: «به زودى در روز قيامت آنچه (اموالى) را كه نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى در گردنشان مى‏افكنند» (سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ).

    از اين جمله استفاده مى‏شود، اموالى كه حقوق واجب آن، پرداخت نشده‏ و اجتماع از آن بهره‏اى نگرفته است و تنها در مسير هوسهاى فردى و گاهى مصارف جنون آميز به كار گرفته شده و يا بى‏دليل روى هم انباشته گرديده، همانند ساير اعمال زشت انسان، در روز رستاخيز طبق قانون «تجسم اعمال» تجسم مى‏يابد. و به صورت عذاب دردناكى در خواهد آمد.

    سپس آيه اشاره به يك نكته ديگر مى‏كند، و مى‏گويد: اين اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود يا نشود بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد «و خداوند وارث همه ميراثهاى زمين و آسمان خواهد بود» (وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    اكنون كه چنين است چه بهتر كه پيش از جدا شدن از آنها، از بركات معنوى آن بهره‏مند گردند، نه تنها از حسرت و مسؤوليت آن! و در پايان آيه مى‏فرمايد: «خدا از اعمال شما آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).

    بنابراين، اگر بخل بورزيد مى‏داند و اگر در راه كمك به جامعه انسانى از آن استفاده كنيد آن را نيز مى‏داند و به هر كس پاداش مناسبى خواهد داد.

  6. #96
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 181))-

    شأن نزول:
    اين آيه و آيه بعد در باره توبيخ و سرزنش يهود نازل شده است. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نامه‏اى به يهود «بنى قينقاع» نوشت و در طى آن، آنها را به انجام نماز و پرداخت زكات، و دادن قرض به خدا (منظور از اين جمله انفاق در راه خداست كه براى تحريك حد اكثر عواطف مردم از آن چنين تعبير شده است) دعوت نمود.

    فرستاده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خانه‏اى كه مركز تدريس مذهبى يهوديان بود و بيت المدارس نام داشت وارد شد، و نامه را به دست «فنحاص» دانشمند بزرگ يهود داد، او پس از مطالعه نامه، با لحن استهزا آميزى گفت: اگر سخنان شما راست باشد، بايد گفت: خدا فقير است و ما غنى و بى‏نياز! زيرا اگر او فقير نبود، از ما قرض نمى‏خواست! به علاوه محمد صلّى اللّه عليه و آله معتقد است، خدا شما را از رباخوارى نهى كرده، در حالى كه خود او در برابر انفاقها به شما وعده ربا و فزونى مى‏دهد! ولى بعدا «فنحاص» انكار كرد چنين سخنانى را گفته باشد در اين موقع اين دو آيه نازل گشت.

    تفسير:
    در اين آيه مى‏گويد: «خدا سخن كفرآميز آنان (يهود) را كه گفتند:
    خداوند فقير است و ما غنى هستيم شنيد» (لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ).

    بنابراين، انكار آنها بيهوده است، سپس مى‏گويد: نه تنها سخنان آنها را مى‏شنويم «بلكه همه آنها را خواهيم نوشت و (همچنين) به قتل رسانيدن پيامبران را به ناحق» مى‏نويسيم (سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ).

    ثبت و حفظ اعمال آنها براى اين است كه روز رستاخيز آن را در برابر آنها قرار مى‏دهيم «و مى‏گوييم اكنون نتيجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشيد» (وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ).

  7. #97
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 182))- در اين آيه مى‏افزايد: «اين عذاب دردناك (كه هم اكنون، تلخى آن را مى‏چشيد) نتيجه اعمال خود شماست، اين شما بوديد كه به خود ستم كرديد، خدا هرگز به كسى ستم نخواهد كرد» (ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).
    اصولا اگر امثال شما جنايتكاران، مجازات اعمال خود را نبينيد و در رديف نيكوكاران قرار گيريد، اين نهايت ظلم است و اگر خدا، چنين نكند «بِظَلَّامٍ» (بسيار ظلم‏كننده) خواهد بود.
    (آيه 183))

    شأن نزول:
    در مورد نزول اين آيه و آيه بعد نقل شده: جمعى از بزرگان يهود به حضور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و گفتند: تو ادعا مى‏كنى كه خداوند تو را به سوى ما فرستاده و كتابى هم بر تو نازل كرده است، در حالى كه خداوند در تورات از ما پيمان گرفته است به كسى كه ادعاى نبوت كند، ايمان نياوريم مگر اين كه براى ما حيوانى را قربانى كند و آتش (صاعقه‏اى) از آسمان بيايد و آن را بسوزاند اگر تو نيز چنين كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد، اين دو آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

    تفسير:
    بهانه جويى يهود- يهود، براى اين كه از قبول اسلام، سر باز زنند، بهانه‏هاى عجيبى مى‏آوردند از جمله همان است كه در شأن نزول، به آن اشاره شد، آنها مى‏گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته كه دعوت هيچ پيامبرى را نپذيريم، تا براى ما قربانى بياورد كه آتش، آن را بخورد» (الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ).

    سپس مى‏افزايد: در پاسخ اين بهانه جوييها به آنها «بگو: گروهى از پيامبران بنى اسرائيل پيش از من آمدند و نشانه‏هاى روشنى با خود آوردند و حتى چنين قربانى براى شما آوردند اگر راست مى‏گوييد چرا به آنها ايمان نياورديد و چرا آنها را كشتيد» اشاره به زكريا و يحيى و جمع ديگرى از پيامبران بنى اسرائيل است كه به دست خود آنان به قتل رسيدند (قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

  8. #98
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 184))- در اين آيه خداوند پيامبر خود را دلدارى مى‏دهد، مى‏فرمايد:
    «پس اگر (اين بهانه جويان) تو را تكذيب كنند (چيز تازه‏اى نيست) رسولان پيش از تو (نيز) تكذيب شدند» (فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ).

    «در حالى كه آن پيامبران، هم نشانه‏هاى روشن و معجزات آشكار با خود داشتند» (جاؤُ بِالْبَيِّناتِ). «و هم نوشته‏هاى متين و محكم و كتاب روشنى بخش آورده بودند» (وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ).

    (آيه 185))- قانون عمومى مرگ! اين آيه نخست اشاره به قانونى مى‏كند كه حاكم بر تمام موجودات زنده جهان است و مى‏گويد: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشيد» (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ).
    گر چه بسيارى از مردم مايلند، كه فناپذير بودن خود را فراموش كنند، ولى اين واقعيتى است كه اگر ما آن را فراموش كنيم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد كرد.

    سپس مى‏گويد: بعد از زندگى اين جهان، مرحله پاداش و كيفر اعمال شروع مى‏شود «و شما پاداش خود را بطور كامل در روز قيامت خواهيد گرفت» (وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ).

    سپس اضافه مى‏كند: «كسانى كه از تحت تأثير جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات يافته، و محبوب و مطلوب خود را پيدا كرده‏اند» (فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ).

    گويا دوزخ با تمام قدرتش انسانها را به سوى خود جذب مى‏كند، و راستى عواملى كه انسان را به سوى آن مى‏كشاند جاذبه عجيبى دارند. آيا هوسهاى زود گذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غير مباح، براى هر انسانى جاذبه ندارد؟! در جمله بعد بحث گذشته را تكميل مى‏كند، مى‏گويد: «و زندگى دنيا چيزى جز تمتع و بهره‏بردارى غرورآميز نيست» (وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ).

    مهم اين است كه جهان ماده و لذات آن هدف نهايى انسان قرار نگيرد، و گر نه استفاده از جهان ماده و مواهب آن به عنوان يك وسيله براى نيل به تكامل انسانى، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه لازم و ضرورى مى‏باشد.

  9. #99
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 186))

    شأن نزول:
    هنگامى كه مسلمانان، از مكّه به مدينه مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور شدند مشركان دست تجاوز به اموال آنها دراز كرده و به تصرف خود در آوردند.

    و به هنگامى كه به مدينه آمدند، در آنجا گرفتار بدگويى و آزار يهوديان مدينه شدند، مخصوصا يكى از آنان به نام كعب بن اشرف شاعرى بدزبان و كينه‏توز بود كه پيوسته پيامبر و مسلمانان را به وسيله اشعار خود هجو مى‏كرد، حتى زنان و دختران مسلمان را موضوع غزلسرايى و عشقبازى خود قرار مى‏داد. خلاصه كار وقاحت را به جايى رسانيد كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به ناچار دستور قتل او را صادر كرد، و به دست مسلمانان كشته شد.

    تفسير:
    از مقاومت خسته نشويد- اين آيه در حقيقت هشدار و آماده باشى است به همه مسلمانان كه گمان نكنند حوادث سخت زندگى آنها، پايان يافته و يا مثلا با كشته شدن كعب بن اشرف، شاعر بدزبان و آشوب طلب، ديگر ناراحتى و زخم زبان از دشمن نخواهند ديد، نخست مى‏فرمايد: «شما در جان و مالتان‏ مورد آزمايش قرار خواهيد گرفت» (لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ).

    در جمله بعد مى‏گويد: «بطور مسلم در آينده از اهل كتاب (يهود و نصارى) و مشركان سخنان ناراحت‏كننده فراوانى خواهيد شنيد» (وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً).

    سپس قرآن به وظيفه‏اى كه مسلمانان در برابر اين گونه حوادث سخت و دردناك دارند اشاره كرده و مى‏گويد: «اگر استقامت به خرج دهيد، شكيبا باشيد، و تقوى و پرهيزكارى پيشه كنيد، اين از كارهايى است كه (نتيجه آن روشن است و لذا) هر انسان عاقلى بايد تصميم انجام آن را بگيرد» (وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ).

    تقارن «صبر» و «تقوا» در آيه گويا اشاره به اين است كه بعضى افراد در عين استقامت و شكيبايى، زبان به ناشكرى و شكايت باز مى‏كنند، ولى مؤمنان واقعى صبر و استقامت را همواره با تقوا مى‏آميزند، و از اين امور دورند.

  10. #100
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره آل عمران

    (آيه 187))- به دنبال ذكر پاره‏اى از خلافكاريهاى اهل كتاب، اين آيه به يكى ديگر از اعمال زشت آنها كه مكتوم ساختن حقايق بوده اشاره مى‏كند، و مى‏گويد:

    «به ياد آور زمانى را كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آيات كتاب را براى مردم آشكار سازيد، و هرگز آن را كتمان نكنيد» (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ).

    اما با اين همه در اين پيمان محكم الهى خيانت كردند و حقايق كتب آسمانى را كتمان نمودند و لذا مى‏گويد: «آنها كتاب خدا را پشت سر انداختند» (فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ).

    در جمله بعد اشاره به دنيا پرستى شديد و انحطاط فكرى آنها مى‏كند و مى‏گويد: «آنها با اين كار تنها بهاى ناچيزى به دست آوردند و چه بد متاعى خريدند» (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ).

    آيه فوق گر چه در باره دانشمندان اهل كتاب (يهود و نصارى) وارد شده ولى در حقيقت اخطارى به تمام دانشمندان و علماى مذهبى است كه آنها موظفند در تبيين و روشن ساختن فرمانهاى الهى و معارف دينى بكوشند و خداوند از همه آنها پيمان مؤكدى در اين زمينه گرفته است.

صفحه 10 از 11 نخستنخست ... 891011 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •