سوره بقره [2] - صفحه 5
صفحه 5 از 21 نخستنخست ... 3456715 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 205

موضوع: سوره بقره [2]

  1. #41
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 53)- در ادامه آيه قبل مى‏فرمايد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه به موسى كتاب و وسيله تشخيص حق از باطل بخشيديم، تا شما هدايت شويد» (وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ).

    (آيه 54)- سپس در زمينه تعليم توبه از اين گناه مى‏گويد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: اى جمعيّت شما با انتخاب گوساله به خود ستم كرديد» (وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ).
    «اكنون كه چنين است توبه كنيد و به سوى آفريدگارتان باز گرديد» (فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ). «توبه شما بايد به اين گونه كه يكديگر را به قتل برسانيد»! (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ). «اين كار براى شما در پيشگاه خالقتان بهتر است» (ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ). «و به دنبال اين ماجرا خداوند توبه شما را پذيرفت كه او توّاب رحيم است» (فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

    --گناه عظيم و توبه بى‏سابقه‏--
    شك نيست كه پرستش گوساله سامرى، كار كوچكى نبود، ملّتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات خدا و معجزات پيامبر بزرگشان موسى (ع) همه را فراموش كنند و با يك غيبت كوتاه پيامبرشان بكلى اصل اساسى توحيد و آيين خدا را زير پا گذارده بت‏پرست شوند. اگر اين موضوع براى هميشه از مغز آنها ريشه كن نشود وضع خطرناكى بوجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى (ع) ممكن است تمام آيات دعوت او از ميان برود، و سرنوشت آيين او بكلى به خطر افتد لذا فرمان شديدى از طرف خداوند، صادر شد، و آن اين كه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحيد، فرمان اعدام دستجمعى گروه كثيرى از گنهكاران به دست خودشان صادر شد.
    اين فرمان به نحو خاصى مى‏بايست اجرا شود، يعنى خود آنها بايد شمشير به دست گيرند و اقدام به قتل يكديگر كنند كه هم كشته شدنش عذاب است و هم كشتن دوستان و آشنايان.

    طبق نقل بعضى از روايات موسى (ع) دستور داد در يك شب تاريك تمام كسانى كه گوساله پرستى كرده بودند غسل كنند و كفن بپوشند و صف كشيده‏ شمشير در ميان يكديگر نهند! ممكن است چنين تصور شود كه اين توبه چرا با اين خشونت انجام گيرد؟ آيا ممكن نبود خداوند توبه آنها را بدون اين خونريزى قبول فرمايد؟
    پاسخ به اين سؤال از سخنان بالا روشن مى‏شود، زيرا مسأله انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت‏پرستى مسأله ساده‏اى نبود.

    پدر حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى‏توان در توحيد و يگانه پرستى خلاصه كرد، تزلزل اين اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين، اگر مسأله گوساله پرستى ساده تلقى مى‏شد، شايد سنتى براى آيندگان مى‏گشت، لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داد كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نيفتد!

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-25-2014)

  3. #42
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 55)- تقاضاى عجيب! اين آيه نشان مى‏دهد چگونه بنى اسرائيل مردمى لجوج و بهانه‏گير بودند و چگونه مجازات سخت الهى دامانشان را گرفت، نخست مى‏گويد، «به خاطر بياوريد هنگامى را كه گفتيد، اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اين كه خدا را آشكارا با چشم خود ببينيم»! (وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً).

    اين درخواست ممكن است به خاطر جهل آنها بوده، چرا كه درك افراد نادان فراتر از محسوساتشان نيست، حتى مى‏خواهند خدا را با چشم خود ببينند. و يا به خاطر لجاجت و بهانه جويى بوده است كه يكى از ويژگيهاى اين قوم بوده! به هر حال در اينجا چاره‏اى جز اين نبود كه يكى از مخلوقات خدا كه آنها تاب مشاهده آن را ندارند ببينند، و بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از اين است كه حتى بسيارى از مخلوقات خدا را ببيند، تا چه رسد به ذات پاك پروردگار، صاعقه‏اى فرود آمد و بر كوه خورد، برق خيره كننده و صداى رعب انگيز و زلزله‏اى كه همراه داشت آن چنان همه را در وحشت فرو برد كه بى‏جان به روى زمين افتادند.
    چنانكه قرآن به دنبال جمله فوق مى‏گويد: «سپس در همين حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه نگاه مى‏كرديد» (فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).

    (آيه 56)- موسى از اين ماجرا سخت ناراحت شد، چرا كه از بين رفتن هفتاد نفر از سران بنى اسرائيل در اين ماجرا بهانه بسيار مهمّى به دست ماجرا جويان بنى اسرائيل مى‏داد كه زندگى را بر او تيره و تار كند، لذا از خدا تقاضاى بازگشت آنها را به زندگى كرد، و اين تقاضاى او پذيرفته شد، چنانكه قرآن مى‏گويد: «سپس شما را بعد از مرگتان حيات نوين بخشيديم شايد شكر نعمت خدا را بجا آوريد» (ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  5. #43
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 57)- نعمتهاى گوناگون! آن گونه كه از آيات (20 تا 22) سوره مائده بر مى‏آيد پس از آن كه بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان نجات يافتند، خداوند به آنها فرمان داد كه به سوى سرزمين مقدّس فلسطين حركت كنند و در آن وارد شوند، اما بنى اسرائيل زير بار اين فرمان نرفتند و گفتند: تا ستمكاران (قوم عمالقه) از آنجا بيرون نروند ما وارد اين سرزمين نخواهيم شد، به اين هم اكتفا نكردند، بلكه به موسى گفتند: «تو و خدايت به جنگ آنها برويد پس از آن كه پيروز شديد ما وارد خواهيم شد»! موسى از اين سخن سخت ناراحت گشت و به پيشگاه خداوند شكايت كرد
    .
    سر انجام چنين مقرّر شد كه بنى اسرائيل مدّت چهل سال در بيابان (صحراى سينا) سرگردان بمانند.
    گروهى از آنها از كار خود سخت پشيمان شدند و به درگاه خدا روى آوردند، خدا بار ديگر بنى اسرائيل را مشمول نعمتهاى خود قرار داد كه به قسمتى از آن در اين آيه اشاره مى‏كند: «ما ابر را بر سر شما سايبان قرار داديم» (وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ).
    پيدا است مسافرى كه روز از صبح تا غروب در بيابان، در دل آفتاب، راهپيمايى مى‏كند از يك سايه گوارا (همچون سايه ابر كه نه فضا را بر انسان محدود مى‏كند و نه مانع نور و وزش نسيم است) چقدر لذّت مى‏برد.

    از سوى ديگر رهروان اين بيابان خشك و سوزان، آن هم براى مدت طولانى‏چهل ساله نياز به مواد غذايى كافى دارند، اين مشكل را نيز خداوند براى آنها حل كرد چنانكه در دنباله همين آيه مى‏فرمايد: «ما من و سلوى را (كه غذايى لذيذ و نيروبخش بود) بر شما نازل كرديم» (وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏).
    «از اين خوراكهاى پاكيزه‏اى كه به شما روزى داديم بخوريد «و از فرمان خدا سرپيچى نكنيد و شكر نعمتش را بگذاريد» (كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ).
    ولى باز هم آنها از در سپاسگزارى وارد نشدند «آنها به ما ظلم و ستم نكردند بلكه تنها به خويشتن ستم مى‏كردند» (وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).
    «من» و «سلوى» چيست؟
    بعضى از مفسران احتمال داده‏اند كه «من» يك نوع عسل طبيعى بوده كه بنى اسرائيل در طول حركت خود در آن بيابان به مخازنى از آن مى‏رسيدند، چرا كه در حواشى بيابان تيه، كوهستانها و سنگلاخهايى وجود داشته كه نمونه‏هاى فراوانى از عسل طبيعى در آن به چشم مى‏خورده است.

    اين تفسير به وسيله تفسيرى كه بر عهدين (تورات و انجيل) نوشته شده تأييد مى‏شود آنجا كه مى‏خوانيم: «اراضى مقدّسه به كثرت انواع گلها و شكوفه‏ها معروف است، و بدين لحاظ است كه جماعت زنبوران همواره در شكاف سنگها و شاخ درختان و خانه‏هاى مردم مى‏نشينند، بطورى كه فقيرترين مردم عسل را مى‏توانند خورد» «1».

    در مورد «سلوى» بعضى مفسران آن را يك نوع پرنده دانسته‏اند، كه از اطراف بطور فراوان در آن سرزمين مى‏آمده، در تفسيرى كه بعضى از مسيحيان به عهدين نوشته‏اند تأييد اين نظريّه را مى‏بينيم آنجا كه مى‏گويد:
    بدان كه «سلوى» از آفريقا بطور زياد حركت كرده به شمال مى‏روند كه در جزيره كاپرى، 16 هزار از آنها را در يك فصل صيد نمودند ... اين مرغ از راه درياى قلزم آمده، خليج عقبه و سوئز را قطع نموده، در شبه جزيره سينا داخل مى‏شود، و از كثرت تعب و زحمتى كه در بين راه كشيده است به آسانى با دست گرفته‏مى‏شود، و چون پرواز نمايد غالبا نزديك زمين است «1».
    از اين نوشته نيز استفاده مى‏شود كه مقصود از «سلوى» همان پرنده مخصوص پرگوشتى است كه شبيه و اندازه كبوتر است.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  7. #44
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 58)- لجاجت شديد بنى اسرائيل! در اينجا به فراز ديگرى از زندگى بنى اسرائيل برخورد مى‏كنيم كه مربوط به ورودشان در سرزمين مقدّس است.
    نخست مى‏گويد: «به خاطر بياوريد زمانى را كه به آنها گفتيم داخل اين قريه (يعنى سرزمين قدس) شويد» (وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ).

    «قريه» گر چه در زبان روزمره ما به معنى روستا است، ولى در قرآن و لغت عرب به معنى هر محلى است كه مردم در آن جمع مى‏شوند، خواه شهرهاى بزرگ باشد يا روستاها، در اينجا و منظور در اينجا بيت المقدس و اراضى قدس است.
    سپس اضافه مى‏كند: «از نعمتهاى آن بطور فراوان هر چه مى‏خواهيد بخوريد» (فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً).
    «و از در (بيت المقدس) با خضوع و تواضع وارد شويد» (وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً). و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز» (وَ قُولُوا حِطَّةٌ).

    «تا خطاهاى شما را ببخشيم و به نيكوكاران- علاوه بر مغفرت و بخشش گناهان- پاداش بيشترى خواهيم داد» (نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ).
    بايد توجه داشت كه «حِطَّةٌ» از نظر لغت به معنى ريزش و پايين آوردن است، و در اينجا معنى آن اين است كه: «خدايا از تو تقاضاى ريزش گناهان خود را داريم».

    (آيه 59)- ولى چنانكه مى‏دانيم، و از لجاجت و سرسختى بنى اسرائيل اطلاع داريم، عده‏اى از آنها حتى از گفتن اين جمله نيز امتناع كردند و به جاى آن كلمه نامناسبى بطور استهزاء گفتند لذا قرآن مى‏گويد: «اما آنها كه ستم كرده بودند اين سخن را به غير آنچه به آنها گفته شده بود تغيير دادند» (فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ).
    «ما نيز بر اين ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابى از آسمان فروفرستاديم» (فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ).

    (آيه 60)- جوشيدن چشمه آب در بيابان! باز در اين آيه خداوند به يكى ديگر از نعمتهاى مهمّى كه به بنى اسرائيل ارزانى داشت اشاره كرده مى‏گويد:
    «به خاطر بياوريد هنگامى كه موسى (در آن بيابان خشك و سوزان كه بنى اسرائيل از جهت آب سخت در مضيقه قرار داشتند) از خداوند خود براى قومش تقاضاى آب كرد» (وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ).
    و خدا اين تقاضا را قبول فرمود، چنانكه قرآن مى‏گويد: «ما به او دستور داديم كه عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن» (فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ).

    «ناگهان آب از آن جوشيدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعداد قبائل بنى اسرائيل) از آن با سرعت و شدّت جارى شد» (فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً). هر يك از اين چشمه‏ها به سوى طايفه‏اى سرازير گرديد، به گونه‏اى كه اسباط و قبايل بنى اسرائيل «هر كدام به خوبى چشمه خود را مى‏شناختند» (قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ).

    در اين كه اين سنگ چگونه سنگى بوده، بعضى از مفسران گفته‏اند: اين سنگ صخره‏اى بوده است در يك قسمت كوهستانى مشرف بر آن بيابان، و تعبير به «فَانْبَجَسَتْ» كه در آيه 160 سوره اعراف آمده نشان مى‏دهد كه آب در آغاز به صورت كم از آن سنگ بيرون آمد، سپس فزونى گرفت به حدّى كه هر يك از قبايل بنى اسرائيل و حيوانى كه همراهشان بود از آن سيراب گشتند، و جاى تعجّب نيست كه از قطعه سنگى در كوهستان چنين آبى جارى شود، ولى مسلّما همه اينها با يك نحوه «اعجاز» آميخته بود.
    به هر حال خداوند از يكسو بر آنها من و سلوى نازل كرد، و از سوى ديگر آب بقدر كافى در اختيارشان گذاشت، و به آنها فرمود: «از روزى خداوند بخوريد و بنوشيد اما فساد و خرابى در زمين نكنيد» (كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ).

    در حقيقت به آنها گوشزد مى‏كند كه حد اقل به عنوان سپاسگزارى در برابر اين نعمتهاى بزرگ هم كه باشد لجاجت و خيره سرى و آزار پيامبران را كنار بگذاريد.

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  9. #45
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 61)- تمنّاى غذاهاى رنگارنگ! به دنبال مواهب فراوانى كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشت، در اين آيه، چگونگى كفران و ناسپاسى آنها را در برابر اين نعمتهاى بزرگ منعكس مى‏كند و نشان مى‏دهد كه آنها چگونه مردم لجوجى بوده‏اند كه شايد در تمام تاريخ ديده نشده است، نخست مى‏گويد: «و به خاطر بياوريد زمانى را كه گفتيد: اى موسى! ما هرگز نمى‏توانيم به يك نوع غذا قناعت كنيم» من و سلوى هر چند خوب و لذيذ است، اما ما غذاى متنوّع مى‏خواهيم (وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نَصْبِرَ عَلى‏ طَعامٍ واحِدٍ).

    «بنابراين از خدايت بخواه تا از آنچه از زمين مى‏رويد براى ما قرار دهد از سبزيها، خيار، سير، عدس و پياز» (فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها).
    ولى موسى به آنها گفت: «آيا شما غذاى پست‏تر را در مقابل آنچه بهتر است انتخاب مى‏كنيد»؟ (قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ).
    «اكنون كه چنين است از اين بيابان بيرون رويد و كوشش كنيد وارد شهرى شويد، زيرا آنچه مى‏خواهيد در آنجا است» (اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ).

    سپس قرآن اضافه مى‏كند: «خداوند مهر ذلّت و فقر را بر پيشانى آنها زد» (وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ).
    و بار ديگر به غضب الهى گرفتار شدند» (وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ).
    «اين به خاطر آن بود كه آنها آيات الهى را انكار مى‏كردند و پيامبران را بناحق مى‏كشتند» (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ).
    و «اين به خاطر آن بود كه آنها گناه مى‏كردند و تعدّى و تجاوز داشتند» (ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ).

    آيا تنوّع طلبى جزء طبيعت انسان نيست؟ بدون شك، تنوّع از لوازم زندگى و جزء خواسته‏هاى بشر است، كاملا طبيعى است كه انسان پس از مدّتى از غذاى يكنواخت خسته شود، اين كار خلافى نيست پس چگونه بنى اسرائيل با درخواست تنوّع مورد سرزنش قرار گرفتند؟
    پاسخ اين سؤال با ذكر يك نكته روشن مى‏شود و آن اين كه در زندگى بشر حقايقى وجود دارد كه اساس زندگى او را تشكيل مى‏دهد و نبايد فداى خورد و خواب و لذائذ متنوّع گردد. زمانهايى پيش مى‏آيد كه توجه به اين امور انسان را از هدف اصلى، از ايمان و پاكى و تقوى، از آزادگى و حرّيّت باز مى‏دارد، در اينجاست كه بايد به همه آنها پشت پا بزند.

    تنوّع طلبى در حقيقت دام بزرگى است از سوى استعمارگران ديروز و امروز كه با استفاده از آن، افراد آزاده را چنان اسير انواع غذاها و لباسها و مركبها و مسكنها مى‏كنند كه خويشتن خويش را بكلّى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنها را بر گردن نهند.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  11. #46
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 62)- قانون كلى نجات! در تعقيب بحثهاى مربوط به بنى اسرائيل در اينجا قرآن به يك اصل كلى و عمومى، اشاره كرده مى‏گويد: آنچه ارزش دارد واقعيّت و حقيقت است، نه تظاهر و ظاهر سازى، در پيشگاه خداوند بزرگ ايمان خالص و عمل صالح پذيرفته مى‏شود «كسانى كه (به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله) ايمان آورده‏اند و همچنين يهوديان و نصارى و صابئان (پيروان يحيى يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان به خدا و روز قيامت آورند و عمل صالح انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان ثابت است» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ) «1».

    و بنابراين «نه ترسى از آينده دارند و نه غمى از گذشته» (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).

    يك سؤال مهم: بعضى از بهانه جويان آيه فوق را دستاويزى براى افكار نادرستى از قبيل صلح كلى و اين كه پيروان هر مذهبى بايد به مذهب خود عمل كنند قرار داده‏اند، آنها مى‏گويند بنابراين آيه لازم نيست يهود و نصارى و پيروان‏اديان ديگر اسلام را پذيرا شوند، همين قدر كه به خدا و آخرت ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند كافى است.

    پاسخ: به خوبى مى‏دانيم كه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى‏كنند، قرآن در آيه 85 سوره آل عمران مى‏گويد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ: «هر كس دينى غير از اسلام براى خود انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد».
    به علاوه آيات قرآن پر است از دعوت يهود و نصارى و پيروان ساير اديان به سوى اين آيين جديد اگر تفسير فوق صحيح باشد با بخش عظيمى از آيات قرآن تضاد صريح دارد، بنابراين بايد به دنبال معنى واقعى آيه رفت.
    در اينجا دو تفسير از همه روشنتر و مناسبتر بنظر مى‏رسد.

    1- اگر يهود و نصارى و مانند آنها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلّما به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله ايمان مى‏آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علايم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است.

    2- اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى‏شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟

    در اينجا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هيچ گونه نگرانى نيست.
    بنابراين يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح، اهل نجاتند، همان گونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبر اسلام.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  13. #47
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 63)- آيات خدا را با قوت بگيريد! در اين آيه مسأله پيمان گرفتن از بنى اسرائيل، براى عمل به محتويات تورات و سپس تخلّف آنها از اين پيمان اشاره‏ شده است، نخست مى‏گويد: «به خاطر بياوريد زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم» (وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ).
    «و طور را بالاى سر شما قرار داديم» (وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ).
    «و گفتيم آنچه را از آيات الهى به شما داده‏ايم با قدرت و قوت بگيريد» (خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ).
    «و آنچه را در آن است دقيقا به خاطر داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) تا پرهيزكار شويد» (وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  15. #48
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 64)- ولى شما پيمان خود را به دست فراموشى سپرديد «و بعد از اين ماجرا، روى گردان شديد» (ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ).
    «و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، از زيانكاران بوديد» (فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ).

    1- چگونه كوه بالاى سر بنى اسرائيل قرار گرفت؟
    مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسى از قول «ابن زيد» چنين نقل مى‏كند: هنگامى كه موسى (ع) از كوه طور بازگشت و تورات را با خود آورد، به قوم خويش اعلام كرد كتاب آسمانى آورده‏ام كه حاوى دستورات دينى و حلال و حرام است، دستوراتى كه خداوند برنامه كار شما قرار داده، آن را بگيريد و به احكام آن عمل كنيد.
    يهود به بهانه اين كه تكاليف مشكلى براى آنان آورده، بناى نافرمانى و سركشى گذاشتند، خدا هم فرشتگان را مأمور كرد، تا قطعه عظيمى از كوه طور را بالاى سر آنها قرار دهند.

    در اين هنگام موسى (ع) اعلام كرد چنانچه پيمان ببنديد و به دستورات خدا عمل كنيد و از سركشى و تمرّد توبه نماييد اين عذاب و كيفر از شما بر طرف مى‏شود و گر نه همه هلاك خواهيد شد.
    آنها تسليم شدند و تورات را پذيرا گشتند و براى خدا سجده نمودند، در حالى كه هر لحظه انتظار سقوط كوه را بر سر خود مى‏كشيدند، ولى به بركت توبه‏ سر انجام اين عذاب الهى از آنها دفع شد».

    اما در چگونگى قرار گرفتن كوه بالاى سر بنى اسرائيل: اين احتمال وجود دارد كه قطعه عظيمى از كوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شديد از جا كنده شد، و از بالاى سر آنها گذشت بطورى كه چند لحظه، آن را بر فراز سر خود ديدند و تصوّر كردند كه بر آنها فرو خواهد افتاد.

    2- پيمان اجبارى چه سودى دارد؟
    در پاسخ اين سؤال مى‏توان گفت: هيچ مانعى ندارد كه افراد متمرّد و سركش را با تهديد به مجازات در برابر حق تسليم كنند، اين تهديد و فشار كه جنبه موقتى دارد، غرور آنها را در هم مى‏شكند و آنها را وادار به انديشه و تفكّر صحيح مى‏كند و در ادامه راه با اراده و اختيار به وظايف خويش عمل مى‏كند.
    و به هر حال، اين پيمان، بيشتر مربوط به جنبه‏هاى عملى آن بوده است و گر نه اعتقاد را نمى‏توان با اكراه تغيير داد.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  17. #49
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 65)- عصيانگران روز شنبه! اين آيه به روح عصيانگرى و نافرمانى حاكم بر يهود و علاقه شديد آنها به امور مادّى اشاره مى‏كند، نخست مى‏گويد:
    «قطعا حال كسانى را كه از ميان شما در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد» (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ).
    و نيز دانستيد كه «ما به آنها گفتيم: به صورت بوزينه‏گان طرد شده‏اى درآييد و آنها چنين شدند» (فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ).

    (آيه 66)- «ما اين امر را كيفر و عبرتى براى مردم آن زمان و زمانهاى بعد قرار داديم» (فَجَعَلْناها نَكالًا لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها).
    «و همچنين پند و اندرزى براى پرهيزكاران» (وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ).
    شرح اين ماجرا ذيل آيات (163 تا 166) سوره اعراف خواهد آمد.

    و خلاصه آن چنين است: «خداوند به يهود دستور داده بود، روز «شنبه» را تعطيل كنند، گروهى از آنان كه در كنار دريا مى‏زيستند به عنوان آزمايش دستور يافتند از دريا در آن روز ماهى نگيرند، ولى از قضا روزهاى شنبه كه مى‏شد، ماهيان فراوانى بر صفحه آب ظاهر مى‏شدند، آنها به فكر حيله‏گرى افتادند و با يك نوع كلاه شرعى روز شنبه از آب ماهى گرفتند، خداوند آنان را به جرم اين نافرمانى مجازات كرد و چهره‏شان را از صورت انسان به حيوان دگرگون ساخت»!

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  19. #50
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 67)- ماجراى گاو بنى اسرائيل! از اين آيه به بعد بر خلاف آنچه تا به حال در سوره بقره پيرامون بنى اسرائيل خوانده‏ايم كه همه بطور فشرده و خلاصه بود، ماجرايى به صورت مشروح آمده.
    ماجرا (آن گونه كه از قرآن و تفاسير بر مى‏آيد) چنين بود كه يكنفر از بنى اسرائيل به طرز مرموزى كشته مى‏شود، در حالى كه قاتل به هيچ وجه معلوم نيست.
    در ميان قبايل و اسباط بنى اسرائيل نزاع درگير مى‏شود، داورى را براى فصل خصومت نزد موسى (ع) مى‏برند و حل مشكل را از او خواستار مى‏شوند.

    موسى (ع) با استمداد از لطف پروردگار از طريق اعجاز آميزى به حل اين مشكل چنانكه در تفسير آيات مى‏خوانيد مى‏پردازد.
    نخست مى‏گويد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت بايد گاوى را سر ببريد» (وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً).

    آنها از روى تعجّب «گفتند: آيا ما را به مسخره گرفته‏اى»؟! (قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً). «موسى در پاسخ آنان گفت: به خدا پناه مى‏برم كه از جاهلان باشم» (قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ).
    يعنى استهزا نمودن و مسخره كردن، كار افراد نادان و جاهل است، و پيامبر خدا هرگز چنين نيست.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

صفحه 5 از 21 نخستنخست ... 3456715 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •