سوره بقره [2] - صفحه 4
صفحه 4 از 21 نخستنخست ... 2345614 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 205

موضوع: سوره بقره [2]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 38)- با اينكه توبه آدم پذيرفته گرديد، ولى اثر وضعى كار او كه هبوط به زمين بود تغيير نيافت، و چنانكه قرآن مى‏گويد: «ما به آنها گفتيم: همگى (آدم و حوّا) به زمين فرود آئيد، هر گاه از جانب ما هدايتى براى شما آيد كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى دارند و نه اندوهگين خواهند شد» (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).

    (آيه 39)- «ولى آنان كه كافر شوند و آيات ما را تكذيب كنند براى هميشه در آتش دوزخ خواهند ماند» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

    (آيه 40)- ياد نعمتهاى خدا! از آنجا كه داستان نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان و خلافت آنها در زمين، سپس فراموش كردن پيمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى شباهت زيادى به داستان آدم دارد، خداوند در اين آيه روى سخن را به بنى اسرائيل كرده چنين مى‏گويد: «اى بنى اسرائيل! به خاطر بياوريد نعمتهاى مرا كه به شما بخشيدم، و به عهد من وفا كنيد تا من نيز به عهد شما وفا كنم، و تنها از من بترسيد» (يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ) «1».
    در حقيقت اين سه دستور اساس تمام برنامه‏هاى الهى را تشكيل مى‏دهد.

    چرا يهوديان را بنى اسرائيل مى‏گويند؟
    «اسرائيل» يكى از نامهاى يعقوب، پدر يوسف مى‏باشد، در علت نامگذارى يعقوب به اين نام مورخان غير مسلمان مطالبى گفته‏اند كه با خرافات آميخته است.

    چنانكه «قاموس كتاب مقدّس» مى‏نويسد: «اسرائيل به معنى كسى است كه بر خدا مظفر گشت»! وى اضافه مى‏كند كه «اين كلمه لقب يعقوب بن اسحاق است كه در هنگام مصارعه (كشتى گرفتن) با فرشته خدا به آن ملقب گرديد»! ولى دانشمندان ما مانند مفسر معروف، «طبرسى» در «مجمع البيان» در اين باره چنين مى‏نويسد: «اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم (ع) است» ... او مى‏گويد، «اسر» به معنى (عبد) و «ئيل» به معنى (اللّه) است، و اين كلمه مجموعا معنى «عبد اللّه» را مى‏بخشد.

    بديهى است داستان كشتى گرفتن اسرائيل با فرشته خداوند و يا با خود خداوند كه در تورات تحريف يافته كنونى ديده مى‏شود يك داستان ساختگى و كودكانه است كه از شأن يك كتاب آسمانى به كلى دور است و اين خود يكى از مدارك تحريف تورات كنونى است.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  3. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    آيه 41-
    شأن نزول:
    از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده كه: «حيّى بن اخطب»و «كعب ابن اشرف» و جمعى ديگر از يهود، هر سال مجلس ميهمانى (پر زرق و برقى) از طرف يهوديان براى آنها ترتيب داده مى‏شد، آنها حتى راضى نبودند كه اين منفعت كوچك به خاطر قيام پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله از ميان برود، به اين دليل (و دلايل ديگر) آيات تورات را كه در زمينه اوصاف پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بود تحريف كردند، اين همان «ثمن قليل» و بهاى كم است كه قرآن در اين آيه به آن اشاره مى‏كند.

    تفسير:
    سودپرستى يهود- نخست مى‏فرمايد: «به آياتى كه بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله نازل شده ايمان بياوريد، آياتى كه هماهنگ با اوصافى است كه در تورات شما آمده است» (وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ). اكنون كه مى‏بينيد صفات اين پيامبر و ويژگيهاى قرآن كاملا منطبق بر بشاراتى است كه در كتب آسمانى شما آمده و هماهنگى همه جانبه با آن دارد چرا به آن ايمان نمى‏آوريد؟

    سپس مى‏گويد: «شما نخستين كسى نباشيد به اين كتاب آسمانى كفر مى‏ورزيد و آن را انكار مى‏كنيد» (وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ).
    يعنى اگر مشركان و بت‏پرستان عرب، كافر شوند زياد عجيب نيست، عجيب كفر و انكار شما است. چرا كه اهل كتابيد و در كتاب آسمانى شما اين همه بشارات در باره ظهور چنين پيامبرى داده شده! آرى! بسيارى از يهوديان اصولا مردمى لجوجند، و اگر اين لجاجت نبود بايد آنها خيلى زودتر از ديگران ايمان آورده باشند.

    در سومين جمله مى‏گويد: «شما آيات مرا به بهاى اندكى نفروشيد» و آن را با يك ميهمانى ساليانه معاوضه نكنيد (وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا).
    و در چهارمين دستور مى‏گويد: تنها از من بپرهيزيد» (وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ) از اين نترسيد كه روزى شما قطع شود و از اين نترسيد كه جمعى از متعصبان يهود بر ضد شما سران قيام كنند، تنها از من يعنى از مخالفت فرمان من بترسيد.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  5. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 42)- در پنجمين دستور مى‏فرمايد: «حق را با باطل نياميزيد» تا مردم به اشتباه بيفتند (وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ).
    و در ششمين دستور از كتمان حق نهى كرده مى‏گويد: «حق را مكتون نداريد در حالى كه شما مى‏دانيد و آگاهيد» (وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

    (آيه 43)- و بالاخره هفتمين و هشتمين و نهمين دستور را به اين صورت بازگو مى‏كند: «نماز را به پا داريد، زكات را ادا كنيد، و (عبادت دستجمعى را فراموش ننماييد) با ركوع كنندگان ركوع نماييد» (وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ).
    جالب اين كه نمى‏گويد: نماز بخوانيد، بلكه مى‏گويد: أَقِيمُوا الصَّلاةَ (نماز را به پا داريد) يعنى تنها خودتان نماز خوان نباشيد، بلكه چنان كنيد كه آيين نماز در جامعه انسانى بر پا شود، و مردم با عشق و علاقه به سوى آن بيايند.
    در حقيقت در اين سه دستور اخير، نخست پيوند فرد با خالق (نماز) بيان شده، و سپس پيوند با مخلوق (زكات) و سر انجام پيوند دستجمعى همه مردم با هم در راه خدا!

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  7. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 44)- به ديگران توصيه مى‏كنيد اما خودتان چرا؟! علماء و دانشمندان يهود قبل از بعثت محمد صلّى اللّه عليه و اله مردم را به ايمان به وى دعوت مى‏كردند و بعضى از علماى يهود به بستگان خود كه اسلام آورده بودند توصيه مى‏كردند به ايمان خويش باقى و ثابت بمانند ولى خودشان ايمان نمى‏آوردند، لذا قرآن آنها را بر اين كار مذمت كرده مى‏گويد: «آيا مردم را به نيكى دعوت مى‏كنيد ولى خودتان را فراموش مى‏نماييد» (أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ). «با اين كه كتاب آسمانى را مى‏خوانيد آيا هيچ فكر نمى‏كنيد» (وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

    علماى يهود از اين مى‏ترسيدند كه اگر به رسالت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله اعتراف كنند كاخ رياستشان فرو ريزد و عوام يهود به آنها اعتنا نكنند. لذا صفات پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله را كه در تورات آمده بود دگرگون جلوه دادند.
    اصولا يك برنامه اساسى مخصوصا براى علماء و مبلبيت غين و داعيان راه حق اين است كه بيش از سخن، مردم را با عمل خود تبليغ كنند همان گونه كه در حديث معروف از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «مردم را با عمل خود به نيكيها دعوت كنيد نه با زبان خود».

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  9. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 45)- قرآن براى اين كه انسان بتواند بر اميال و خواسته‏هاى دل پيروز گردد و حبّ جاه و مقام را از سر بيرون كند در اين آيه چنين مى‏گويد: «از صبر و نماز يارى جوييد» و با استقامت و كنترل خويشتن بر هوسهاى درونى پيروز شويد (وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ). سپس اضافه مى‏كند: «اين كار جز براى خاشعان سنگين و گران است» (وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ).
    (آيه 46)- در اين آيه خاشعان را چنين معرفى مى‏كند: «همانها كه مى‏دانند پروردگار خود را ملاقات خواهند كرد و به سوى او باز مى‏گردند» (الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ).

    1- «لقاء اللّه» چيست؟
    تعبير به «لقاء اللّه» در قرآن مجيد كرارا آمده است، و همه به معنى حضور در صحنه «قيامت» مى‏باشد، بديهى است منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند ملاقات حسى، مانند ملاقات افراد بشر با يكديگر نيست، چه اين كه خداوند نه جسم است و نه رنگ و مكان دارد كه با چشم ظاهر ديده شود، بلكه منظور يا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قيامت و پاداشها و كيفرها و نعمتها و عذابهاى او است يا به معنى يك نوع شهود باطنى و قلبى است، زيرا انسان گاه به جايى مى‏رسد كه گويى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى‏كند، بطورى كه هيچ گونه شك و ترديدى براى او باقى نمى‏ماند.

    2- راه پيروزى بر مشكلات!
    براى پيشرفت و پيروزى بر مشكلات دو ركن اساسى لازم است، يكى پايگاه نيرومند درونى و ديگر تكيه‏گاه محكم برونى، در آيات فوق به اين دو ركن اساسى با تعبير «صبر» و «صلاة» اشاره شده است: صبر آن حالت استقامت و شكيبايى و ايستادگى در جبهه مشكلات است، و نماز پيوندى است با خدا و وسيله ارتباطى است با اين تكيه‏گاه محكم، در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود: «هنگامى كه با غمى از غمهاى دنيا رو برو مى‏شويد وضو گرفته، به مسجد برويد، نماز بخوانيد و دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده (وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ).

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  11. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 47)- خيالهاى باطل يهود. در اين آيه بار ديگر خداوند روى سخن را به بنى اسرائيل كرده و نعمتهاى خدا را به آنها يادآور مى‏شود و مى‏گويد: «اى بنى اسرائيل نعمتهايى را كه به شما دادم به خاطر بياوريد» (يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ).
    اين نعمتها دامنه گسترده‏اى دارد، از نعمت هدايت و ايمان گرفته تا رهايى از چنگال فرعونيان و بازيافتن عظمت و استقلال همه را شامل مى‏شود.
    سپس از ميان اين نعمتها به نعمت فضيلت و برترى يافتن بر مردم زمان خود كه تركيبى از نعمتهاى مختلف است اشاره كرده، مى‏گويد: «من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم» (وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ).

    (آيه 48)- در اين آيه، قرآن خط بطلانى بر خيالهاى باطل يهود مى‏كشد، زيرا آنها معتقد بودند كه چون نياكان و اجدادشان پيامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند كرد، و يا گمان مى‏كردند مى‏توان براى گناهان فديه و بدل تهيه نمود، همان گونه كه در اين جهان متوسل به رشوه مى‏شدند.

    قرآن مى‏گويد: «از آن روز بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمى‏كند» (وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً).
    «و نه شفاعتى (بى‏اذن پروردگار) پذيرفته مى‏شود» (وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ).
    «و نه غرامت و بدلى قبول خواهد شد» (وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ).
    «و نه كسى براى يارى انسان به پا مى‏خيزد» (وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ).
    خلاصه حاكم و قاضى آن صحنه كسى است كه جز عمل پاك را قبول نمى‏كند.

    در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه در اين دنيا چنين معمول است كه براى نجات مجرمان از مجازات از طرق مختلفى وارد مى‏شوند: گاه يك نفر جريمه ديگرى را پذيرا مى‏شود و آن را اداء مى‏كند. اگر اين معنى ممكن نشد متوسل به شفاعت مى‏گردد و اشخاصى را بر مى‏انگيزد كه از او شفاعت كنند. باز اگر اين هم نشد سعى مى‏كنند كه با پرداختن غرامت خود را آزاد سازند.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  13. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    اينها طرق مختلف فرار از مجازات در دنيا است، ولى قرآن مى‏گويد: اصول حاكم بر مجازاتها در قيامت بكلى از اين امور جداست، و هيچ يك از اين امور در آنجا به كار نمى‏آيد، تنها راه نجات، پناه بردن به سايه ايمان و تقوا است و استمداد از لطف پروردگار.

    بررسى عقايد بت پرستان يا منحرفين اهل كتاب نشان مى‏دهد كه اين گونه افكار خرافى در ميان آنها كم نبوده، مثلا در حالات يهود مى‏خوانيم كه آنها براى كفاره گناهانشان قربانى مى‏كردند، اگر دسترسى به قربانى بزرگ نداشتند يك جفت كبوتر قربانى مى‏كردند.

    1- قرآن و مسأله شفاعت‏
    بدون شك مجازاتهاى الهى چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامى ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانين و در نتيجه پيشرفت و تكامل انسانهاست، بنابراين هر چيز كه اين ضامن اجرا را تضعيف كند بايد از آن احتراز جست تا جرأت و جسارت بر گناه در مردم پيدا نشود.
    از سوى ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلى بر روى گناهكاران بست بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوى خدا و پاكى تقوا بازگردند.
    «شفاعت» در معنى صحيحش براى حفظ همين تعادل است، و وسيله‏اى است براى بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معنى غلط و نادرستش موجب تشويق و جرأت بر گناه است.

    كسانى كه جنبه‏هاى مختلف شفاعت و مفاهيم صحيح آن را از هم تفكيك نكرده‏اند گاه بكلى منكر مسأله شفاعت شده، آن را با توصيه و پارتى بازى در برابرسلاطين و حاكمان ظالم برابر مى‏دانند! و گاه مانند و هابيان آيه فوق را كه مى‏گويد: «وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ» در قيامت از كسى شفاعت پذيرفته نمى‏شود بدون توجّه به آيات ديگر دستاويز قرار داده و بكلى شفاعت را انكار كرده‏اند.

    2- شرايط گوناگون شفاعت.
    آيات شفاعت به خوبى نشان مى‏دهد كه مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام يك موضوع بى‏قيد و شرط نيست بلكه قيود و شرايطى، از نظر جرمى كه در باره آن شفاعت مى‏شود از يكسو، شخص شفاعت شونده از سوى ديگر، و شخص شفاعت كننده از سوى سوم دارد كه چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى‏سازد. مثلا گناهانى همانند ظلم و ستم بطور كلى از دايره شفاعت بيرون شمرده شده و قرآن مى‏گويد: ظالمان «شفيع مطاعى» ندارند! از طرف ديگر طبق آيه 28 سوره انبياء تنها كسانى مشمول بخشودگى از طريق شفاعت مى‏شوند كه به مقام «ارتضاء» رسيده‏اند و طبق آيه 87 سوره مريم داراى «عهد الهى» هستند.

    اين دو عنوان همان گونه كه از مفهوم لغوى آنها، و از رواياتى كه در تفسير اين آيات وارد شده، استفاده مى‏شود به معنى ايمان به خدا و حساب و ميزان و پاداش و كيفر و اعتراف به حسنات و سيئات- نيكى اعمال نيك و بدى اعمال بد- و گواهى به درستى تمام مقرراتى است كه از سوى خدا نازل شده، ايمانى كه در فكر و سپس در زندگى آدمى انعكاس يابد، و نشانه‏اش اين است كه خود را از صف ظالمان طغيانگر كه هيچ اصل مقدّسى را به رسميت نمى‏شناسند بيرون آورد و به تجديد نظر در برنامه‏هاى خود وا دارد.

    و در مورد شفاعت كنندگان نيز اين شرط را ذكر كرده كه بايد گواه بر حق باشند «إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ» (زخرف: 87).
    و به اين ترتيب شفاعت شونده بايد يك نوع ارتباط و پيوند با شفاعت كننده برقرار سازد، پيوندى از طريق توجه به حقّ و گواهى قولى و فعلى به آن، كه اين خود نيز عامل ديگرى براى سازندگى و بسيج نيروها در مسير حقّ است.

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  15. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 49)- نعمت آزادى! قرآن در اين آيه به يكى ديگر از نعمتهاى بزرگى كه به قوم بنى اسرائيل ارزانى داشته اشاره مى‏كند و آن نعمت آزادى از چنگال ستمكاران است كه از بزرگترين نعمتهاى خدا است. به آنها يادآور مى‏شود كه:
    «به خاطر بياوريد زمانى را كه شما را از دست فرعونيان نجات بخشيديم» (وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ). «همانها كه دائما شما را به شديدترين وجهى آزار مى‏دادند» (يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ). «پسرانتان را سر مى‏بريدند، و زنان شما را براى كنيزى و خدمت، زنده نگه مى‏داشتند» (يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ). «و در اين ماجرا آزمايش سختى از سوى پروردگارتان براى شما بود» (وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ).

    قرآن اين جريان را يك آزمايش سخت و عظيم، براى بنى اسرائيل مى‏شمرد- يكى از معانى «بلاء» آزمايش است- و به راستى تحمل اين همه ناملايمات، آزمايش سختى بوده است.

    -بردگى دختران در آن روز و امروز-
    قرآن زنده گذاردن دختران و سر بريدن پسران بنى اسرائيل را عذاب مى‏خواند، و آزادى از اين شكنجه را نعمت خويش مى‏شمارد. گويا مى‏خواهد هشدار دهد كه انسانها بايست سعى كنند آزادى صحيح خويش را به هر قيمت كه هست به دست آورند و حفظ نمايند.
    چنانكه على عليه السّلام به اين مطلب در گفتار خود اشاره مى‏فرمايد: «زنده بودن و زير دست بودن براى شما مرگ است، و مرگ براى شما در راه به دست آوردن آزادى زندگى است».

    دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مى‏گرفت، و دختران آنها را آزاد مى‏گذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مى‏شود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مى‏آيند.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  17. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 50)- نجات از چنگال فرعونيان! از آنجا كه در آيه قبل اشاره اجمالى به نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان شد، اين آيه در حقيقت توضيحى بر چگونگى اين نجات است، مى‏گويد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه دريا را براى شما شكافتيم» (وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ). «و شما را نجات داديم و فرعونيان را غرق كرديم در حالى كه تماشا مى‏كرديد» (فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).

    ماجراى غرق شدن فرعونيان در دريا و نجات بنى اسرائيل از چنگال آنها در سوره‏هاى متعدّدى از قرآن آمده است، از جمله سوره اعراف، آيه 136- انفال، آيه 54- اسراء، آيه 103- شعراء، آيه 63 و 66- زخرف، آيه 55 و دخان، آيه 17 به بعد.
    در اين سوره‏ها تقريبا همه جزئيات اين ماجرا شرح داده شده، ولى در اين آيه، تنها اشاره‏اى از نظر نعمت و لطف خداوند به بنى اسرائيل شده، تا آنها را به پذيرش اسلام، آيين نجات بخش جديد، تشويق كند.
    در ضمن اين آيه درسى است براى انسانها كه اگر در زندگى به خدا تكيه كنند، به آن نيروى بى‏زوال، اعتماد داشته باشند، و در مسير صحيح از هيچ گونه كوشش و تلاش باز نايستند، در سخت‏ترين دقايق، خداوند يار و مددكار آنها است.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

  19. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره بقره

    (آيه 51)- بزرگترين انحراف بنى اسرائيل! قرآن در اين آيه از بزرگترين انحراف بنى اسرائيل در طول تاريخ زندگيشان سخن مى‏گويد، و آن انحراف از اصل توحيد، به شرك و گوساله پرستى است، نخست مى‏گويد: «به خاطر بياوريد زمانى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتيم» (وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً).

    هنگامى كه او از شما جدا شد، و ميعاد سى شبه او به چهل شب تمديد گرديد «شما گوساله را بعد از او به عنوان معبود انتخاب كرديد، در حالى كه با اين عمل، به خود ستم مى‏كرديد» (ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ) «1».
    (آيه 52)- در اين آيه خداوند مى‏گويد: «با اين گناه بزرگ باز شما را عفو كرديم شايد شكر نعمتهاى ما را بجا آوريد» (ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (03-04-2014)

صفحه 4 از 21 نخستنخست ... 2345614 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •