سوره اعراف [7] - صفحه 5
صفحه 5 از 9 نخستنخست ... 34567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 87

موضوع: سوره اعراف [7]

  1. #41
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 90)- در اين آيه از تبليغاتى كه مخالفان شعيب در برابر تابعان او مى‏كردند سخن به ميان آورده، مى‏گويد: «اشراف و متكبران خودخواهى كه از قوم شعيب راه كفر را پيش گرفته بودند (به كسانى كه احتمال مى‏دادند تحت تأثير دعوت شعيب واقع شوند) مى‏گفتند: اگر از شعيب پيروى كنيد بطور مسلّم از زيانكاران خواهيد بود» (وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ).

    و منظورشان همان خسارتهاى مادى بود كه دامنگير مؤمنان به دعوت شعيب مى‏شد، زيرا آنها مسلما بازگشت به آيين بت پرستى نمى‏كردند، و بنابراين مى‏بايست به زور از آن شهر و ديار اخراج شوند و املاك و خانه‏هاى خود را بگذارند و بروند.

    (آيه 91)- هنگامى كه كارشان به اينجا رسيد و علاوه بر گمراهى خويش در گمراه ساختن ديگران نيز اصرار ورزيدند، و هيچ گونه اميدى به ايمان آوردن آنها نبود، مجازات الهى به حكم قانون قطع ريشه فساد به سراغ آنها آمد، «پس زلزله سخت و وحشتناكى آنها را فراگرفت، آنچنان كه صبحگاهان همگى به صورت اجساد بى‏جانى در درون خانه‏هايشان افتاده بودند» (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ).

    (آيه 92)- سپس ابعاد وحشتناك اين زلزله عجيب را با اين جمله تشريح كرده، مى‏گويد: «آنها كه شعيب را تكذيب كردند، آنچنان نابود شدند كه گويا هرگز در اين خانه‏ها سكنى نداشتند»! (الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا).

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «آنها كه شعيب را تكذيب كردند، زيانكار بودند» نه مؤمنان (الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كانُوا هُمُ الْخاسِرِينَ).

    (آيه 93)- در اين آيه آخرين گفتار شعيب را مى‏خوانيم كه: «او از قوم گنهكار روى برگردانيد و گفت: من رسالات پروردگارم را ابلاغ كردم، و به مقدار كافى نصيحت نمودم و از هيچ گونه خيرخواهى فروگذار نكردم» (فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ).

    «با اين حال چگونه به حال اين جمعيت كافر تأسف بخورم» (فَكَيْفَ آسى‏ عَلى‏ قَوْمٍ كافِرِينَ).

    زيرا آخرين تلاش و كوشش براى هدايت آنها به عمل آمد ولى در برابر حق سر تسليم فرود نياوردند، و مى‏بايست چنين سرنوشت شومى را داشته باشند.

  2. #42
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 94)- اگر هشدارها مؤثر نيفتد: اين آيه كه بعد از ذكر سرگذشت جمعى از پيامبران بزرگ و پيش از پرداختن به سرگذشت موسى بن عمران آمده، اشاره به چند اصل كلى است كه در همه ماجراها حكومت مى‏كند، نخست مى‏گويد: «و ما در هيچ شهر و آبادى، پيامبرى نفرستاديم مگر اين كه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم شايد (به خود آيند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرّع كنند»! (وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ).

    و اين به خاطر آن است كه مردم تا در ناز و نعمتند كمتر گوش شنوا و آمادگى براى پذيرش حق دارند اما هنگامى كه در تنگناى مشكلات قرار مى‏گيرند و نور فطرت و توحيد آشكارتر مى‏گردد، بى‏اختيار به ياد خدا مى‏افتند و دلهايشان آماده پذيرش مى‏گردد، ولى اين بيدارى كه در همه يكسان است در بسيارى از افراد زود گذر و ناپايدار است و به مجرد، برطرف شدن مشكلات بار ديگر در خواب غفلت فرو مى‏روند ولى براى جمعى نقطه عطفى در زندگى محسوب مى‏شود و براى هميشه، به سوى حق باز مى‏گردند.

    (آيه 95)- لذا در اين آيه مى‏گويد: هنگامى كه آنها در زير ضربات حوادث و فشار مشكلات تغيير مسير ندادند و همچنان در گمراهى خود باقى ماندند «سپس ما مشكلات را از آنها برداشتيم و به جاى آن گشايش و نعمت قرار داديم، تا آنجا كه (بار ديگر زندگانى آنها رونق گرفت و كمبودها به فزونى تبديل شد و) مال و نفرات آنها فراوان گرديد» (ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا).

    به هنگام برطرف شدن مشكلات، به جاى اين كه به اين حقيقت توجه كنند كه «نعمت» و «نقمت» به دست خداست و رو به سوى او آورند، براى اغفال خود به اين منطق متشبث شدند، كه اگر براى ما مصائب و گرفتاريهايى پيش آمد، چيز تازه‏اى نيست «و گفتند: پدران ما نيز گرفتار چنين مصائب و مشكلاتى شدند» (وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ). دنيا فراز و نشيب دارد و براى هر كس دوران راحتى و سختى بوده است، سختيها امواجى ناپايدار و زود گذرند.

    در پايان، قرآن مى‏گويد: هنگامى كه كار به اينجا رسيد و از عوامل تربيت كمترين بهره‏اى نگرفتند، بلكه بر غرور خود افزودند، «ناگاه آنها را به مجازات خود گرفتيم، در حالى كه آنها هيچ خبر نداشتند و غافلگير شدند» و به همين جهت مجازات براى آنها، سخت دردناك بود (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ).

  3. #43
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 96)- عمران و آبادى در سايه ايمان و تقوا: در اين آيه و آيات بعد براى نتيجه‏گيرى از آيات قبل مى‏گويد: «اگر مردمى كه در اين آباديها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند (به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد) ايمان مى‏آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهيزكارى پيشه مى‏كردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى‏شدند، بلكه) درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى‏گشوديم» (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).

    منظور از بركات زمين و آسمان نزول باران و روييدن گياهان مى‏باشد.

    ولى متأسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود رها ساختند، «و پيامبران خدا را تكذيب كردند (و برنامه‏هاى اصلاحى آنها را زير پاگذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را كيفر داديم» (وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ).

    (آيه 97)- در اين آيه به عنوان تأكيد بيشتر روى عموميت اين حكم و اين كه قانون فوق مخصوص اقوام پيشين نبوده بلكه امروز و آينده را نيز در بر مى‏گيرد، مى‏گويد: «آيا اهل آباديها، خود را از مجازاتهاى ما در امان مى‏دانند كه شب هنگام در موقعى كه در خواب خوش آرميده‏اند (به صورت صاعقه‏ها و زلزله‏ها و مانند آن) بر آنها فرو ريزد» (أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ).

    (آيه 98)- «و يا اين كه مجازاتهاى ما به هنگام روز در موقعى كه غرق انواع بازيها و سرگرميها هستند دامان اهل اين آباديها را بگيرد» (أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ).

    يعنى، آنها در همه حال در روز و شب، در خواب و بيدارى، در ساعات خوشى و ناخوشى همه در دست قدرت خدا قرار دارند، و با يك فرمان مى‏تواند همه زندگى آنها را در هم بپيچد، آرى تنها در يك لحظه و بدون هيچ مقدمه ممكن است انواع بلاها بر سر اين انسان بى‏خبر فرود آيد.

  4. #44
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 99)- در اين آيه باز به شكل ديگر و به بيان تازه‏اى اين حقيقت را تأكيد مى‏كند و مى‏گويد: «آيا اين مجرمان از مكر الهى ايمنند؟ در حالى كه هيچ كس جز زيانكاران خود را از مكر خداوند در امان نمى‏دانند» (أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ).

    منظور از «مكر الهى» آن است كه خداوند، مجرمان را با نقشه‏هاى قاطع و شكست ناپذير بدون اختيار خودشان از زندگانى مرفّه و هدفهاى خوشگذرانى باز مى‏دارد، و اين اشاره به همان كيفرها و بلاهاى ناگهانى و بيچاره كننده است.

    (آيه 100)- در اين آيه بار ديگر براى بيدار ساختن انديشه‏هاى خفته اقوام موجود و توجه دادن آنان به درسهاى عبرتى كه در زندگانى پيشينيان بوده است مى‏گويد: «آيا كسانى كه وارث روى زمين بعد از صاحبان آن مى‏شوند، از مطالعه حال پيشينيان متنبه نشدند: كه اگر ما بخواهيم مى‏توانيم آنها را نيز به خاطر گناهانشان هلاك كنيم» و به همان سرنوشت مجرمان گذشته گرفتار سازيم (أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ).

    و نيز مى‏توانيم آنها را زنده بگذاريم، ولى به خاطر غوطه‏ور شدن در گناه و فساد «بر دلهايشان مهر مى‏نهيم (درك و شعور و حس تشخيص را از آنها مى‏گيريم) آنچنان كه هيچ حقيقتى را نشنوند» و هيچ اندرزى را نپذيرند و در زندگى حيران و سرگردان شوند (وَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ).

  5. #45
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 101)- در اين آيه و آيه بعد باز هم تكيه روى عبرتهايى است كه از بيان سرگذشتهاى اقوام پيشين گرفته مى‏شود، ولى روى سخن در اينجا به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است اگرچه هدف در واقع همه هستند.

    نخست مى‏گويد: «اينها آباديها و شهرها و اقوامى هستند كه اخبار و سرگذشت آنها را براى تو بيان مى‏كنيم» (تِلْكَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها).

    سپس مى‏گويد: چنان نبود كه آنها بدون اتمام حجت، هلاك و نابود شوند، بلكه، «بطور مسلم پيامبرانشان با دلايل روشن، به سراغ آنها آمدند» و نهايت تلاش و كوشش را در هدايت آنها كردند (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ).

    «اما آنها (در برابر تبليغات مستمر، و دعوت پى‏گير انبياء مقاومت به خرج دادن و روى حرف خود ايستادند، و) حاضر نبودند آنچه را قبلا تكذيب كردند بپذيرند و به آن ايمان بياورند» (فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ).

    در جمله بعد علت اين لجاجت و سرسختى را چنين بيان مى‏كند: «اين چنين خداوند بر دلهاى كافران نقش بى‏ايمانى و انحراف را ترسيم مى‏كند و بر قلوبشان مهر مى‏نهد» (كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِ الْكافِرِينَ).

    يعنى، كسانى كه در مسيرهاى غلط گام بر مى‏دارند، بر اثر تكرار و ادامه عمل، انحراف و كفر و ناپاكى آنچنان بر دلهاى آنها نقش مى‏بندد، كه همچون نقش سكه ثابت مى‏ماند و اين از قبيل اثر و خاصيت عمل است كه به خداوند نسبت داده شده، زيرا مسبب تمام اسباب، اوست.

    (آيه 102)- در اين آيه دو قسمت ديگر از نقطه‏هاى ضعف اخلاقى اين جمعيتها كه سبب گمراهى و نابودى آنها گرديده، بيان شده است.

    نخست مى‏گويد آنها افراد پيمان شكن بودند: «و ما براى اكثريت آنها عهد و پيمان ثابتى نيافتيم» (وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ).

    اين عهد و پيمان ممكن است اشاره به «عهد و پيمان فطرى» باشد كه خداوند به حكم آفرينش و فطرت از همه بندگان خود گرفته است.

    و يا عهد و پيمانهايى كه پيامبران الهى از مردم مى‏گرفتند، بسيارى از مردم آن را مى‏پذيرفتند و سپس مى‏شكستند.

    و يا اشاره به همه پيمانها اعم از «فطرى» و «تشريعى» بوده باشد.

    روح پيمان شكنى يكى از عوامل مخالفت با پيامبران و اصرار در پوييدن راه كفر و نفاق و گرفتار شدن به عواقب شوم آن است.

    سپس به عامل ديگر اشاره كرده، مى‏گويد: «اكثر آنها را فاسد و خارج از اطاعت فرمان يافتيم» (وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ).

    يعنى روح تمرّد و قانون شكنى و خروج از نظامات آفرينش و قوانين الهى يكى ديگر از عوامل ايستادگى و پافشارى آنها در كفر و بى‏ايمانى بود.

  6. #46
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 103)- خاطره درگيريهاى موسى و فرعون! در اين آيه و آيات فراوان ديگرى كه بعد از آن مى‏آيد، داستان موسى بن عمران و سرگذشت درگيريهاى او با فرعون و فرعونيان و سر انجام كار آنها بيان شده است.

    بطور كلى زندگى اين پيامبر بزرگ يعنى موسى بن عمران را در پنج دوره مى‏توان خلاصه كرد:

    1- دوران تولد و حوادثى كه بر او گذشت.

    2- دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمين «مدين».

    3- دوران بعثت و درگيريهاى فراوانى كه با فرعون و دستگاه او داشت.

    4- دوران نجات او و بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان.

    5- دوران درگيريهاى موسى با بنى اسرائيل! در اين آيه مى‏فرمايد: «بعد از اقوام گذشته (يعنى قوم نوح، هود، صالح و مانند آنها) موسى را با آيات خود به سوى فرعون و فرعونيان مبعوث كرديم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‏ بِآياتِنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).

    فرعون، اسم عام است كه به تمام سلاطين مصر در آن زمان گفته مى‏شد.

    سپس مى‏فرمايد: «آنها نسبت به آيات الهى ظلم و ستم كردند» (فَظَلَمُوا بِها).

    و در پايان اضافه مى‏كند: «بنگر سر انجام كار مفسدان چگونه بود»؟! (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ).

    جمله فوق يك اشاره اجمالى به نابودى فرعون و قوم سركش اوست كه شرح آن بعدا خواهد آمد.

    (آيه 104)- آيه قبل اشاره بسيار كوتاهى به مجموع برنامه رسالت موسى و درگيريهاى او با فرعون و عاقبت كار آنها بود، اما در آيات بعد همين موضوع بطور مشروحتر مورد بررسى قرار گرفته، نخست مى‏گويد: «و موسى گفت: اى فرعون! من فرستاده پروردگار جهانيانم» (وَ قالَ مُوسى‏ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    و اين نخستين برخورد موسى با فرعون و چهره‏اى از درگيرى «حق» و «باطل» است.

  7. #47
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 105)- در اين آيه مى‏خوانيم كه موسى به دنبال دعوى رسالت پروردگار مى‏گويد: اكنون كه من فرستاده او هستم «سزاوار است كه در باره خداوند جز حق نگويم» زيرا فرستاده خداوندى كه از همه عيوب، پاك و منزه است، ممكن نيست دروغگو باشد. (حَقِيقٌ عَلى‏ أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ) سپس براى تثبيت دعوى نبوت خويش اضافه مى‏كند: چنان نيست كه اين ادعا را بدون دليل گفته باشم «من از پروردگار شما، دليل روشن و آشكارى با خود آورده‏ام» (قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ).

    اكنون كه چنين است «بنى اسرائيل را با من بفرست» (فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ).

    (آيه 106)- فرعون با شنيدن اين جمله كه «من دليل روشنى با خود دارم»، بلافاصله «گفت: اگر راست مى‏گويى و نشانه‏اى از طرف خداوند با خود دارى آن را بياور» (قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ).

    (آيه 107)- بلافاصله موسى دو معجزه بزرگ خود را كه يكى مظهر «بيم» و ديگرى مظهر «اميد» بود، و مقام «انذار» و «بشارت» او را تكميل مى‏كرد، نشان داد: نخست، «عصاى خود را انداخت و به صورت اژدهاى آشكارى درآمد» (فَأَلْقى‏ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ).

    (آيه 108)- اين آيه اشاره به دومين اعجاز موسى كه جنبه اميد و بشارت دارد كرده، مى‏فرمايد: «موسى دست خود را از گريبان خارج كرد، ناگهان سفيد و درخشنده در برابر بينندگان بود» (وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ).

    (آيه 109)- مبارزه شروع مى‏شود! از اين بعد سخن از نخستين واكنشهاى فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسى و معجزاتش به ميان آمده است، مى‏فرمايد: «اطرافيان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسى فورا وصله سحر به او بستند و) گفتند: اين ساحر دانا و كهنه كار و آزموده‏اى است»! (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ).

    (آيه 110)- سپس افزودند: «هدف اين مرد اين است كه شما را از سرزمين و وطنتان بيرون براند» (يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ).

    يعنى، او نظرى جز استعمار و استثمار و حكومت بر مردم و توسعه طلبى و غصب سرزمين ديگران ندارد و اين كارهاى خارق العاده و ادعاى نبوت همه براى وصول به اين هدف است.

    و بعد گفتند: «با توجه به اين اوضاع و احوال عقيده شما در باره او چيست؟» (فَما ذا تَأْمُرُونَ).

  8. #48
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 111)- به هر حال نظر همگى بر اين قرار گرفت كه به فرعون «گفتند: (كار) او و برادرش را به تأخير انداز، و جمع آورى كنندگان را به همه شهرها بفرست ...»

    (قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ).

    (آيه 112)- «تا همه ساحران ورزيده و آزموده و دانا را به سوى تو فراخوانند و به محضر تو بياورند» (يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ).

    از آنجا كه عجله در كشتن موسى و هارون با توجه به دو معجزه عجيبش باعث گرايش عده زيادى به او مى‏شد و چهره «نبوت» او با چهره «مظلوميت و شهادت» آميخته شده، جاذبه بيشترى به خود مى‏گرفت، نخست به اين فكر افتادند كه عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثى كنند و آبرويش را بريزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسى و هارون براى هميشه از نظرها فراموش گردد!

    (آيه 113)- چگونه سر انجام حق پيروز شد؟ از اين به بعد سخن از درگيرى موسى (ع) با ساحران و سر انجام كار او در اين مبارزه به ميان آمده است.

    آيه مى‏گويد: «ساحران به دعوت فرعون به سراغ او شتافتند و نخستين چيزى كه با او در ميان گذاشتند اين بود كه آيا ما اجر و پاداش فراوانى در صورت غلبه بر دشمن خواهيم داشت» (وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ).

    (آيه 114)- فرعون نيز بلافاصله وعده مساعد به آنها داد و گفت: «آرى (نه تنها اجر و پاداش مادى خواهيد داشت) بلكه از مقربان درگاه من نيز خواهيد شد»! (قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ).

    و به اين ترتيب هم وعده «مال» به آنها داد و هم وعده «مقام بزرگ».

    (آيه 115)- سر انجام موعد معينى براى مقابله موسى (ع) با ساحران تعيين شد و از همه مردم براى مشاهده اين ماجرا دعوت به عمل آمد.

    روز موعود فرا رسيد و ساحران همه مقدمات كار خود را فراهم ساخته بودند، يك مشت ريسمان و عصا كه درون آنها گويا مواد شيميايى مخصوصى قرار داده شده بود تهيه كردند كه در برابر تابش آفتاب به صورت گازهاى سبكى در مى‏آمد و آن طنابها و عصاهاى تو خالى را به حركت درمى‏آورد.

    صحنه عجيبى بود، موسى (ع) تك و تنها- فقط برادرش با او بود- در برابر انبوه جمعيت ساحران و مردم «گفتند: اى موسى! يا (تو شروع به كار كن و وسائل سحرت را) بيفكن و يا ما آغاز مى‏كنيم و وسائل خود را مى‏افكنيم» (قالُوا يا مُوسى‏ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ).

  9. #49
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 116)- موسى با خونسردى مخصوصى در پاسخ «گفت: (شما قبلا شروع كنيد) شما وسائل خود را بيفكنيد»! (قالَ أَلْقُوا).

    «هنگامى كه ساحران طنابها و ريسمانها را به وسط ميدان افكندند، مردم را چشم بندى كرده و (با اعمال و گفتارهاى اغراق آميز خود) هول و وحشتى در دل مردم افكندند و سحر عظيمى در برابر آنها انجام دادند» (فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ).

    كلمه «سحر» به معنى خدعه و نيرنگ و شعبده و تردستى است، گاهى نيز به معنى هر چيزى كه عامل و انگيزه آن نامرئى و مرموز باشد، آمده است.

    (آيه 117)- در اين هنگام كه همه مردم به جنب و جوش افتاده بودند و غريو شادى از هر سو بلند بود و فرعون و اطرافيانش تبسم رضايت بخشى بر لب داشتند و برق شادى از چشمانشان مى‏درخشيد، وحى الهى به سراغ موسى (ع) آمد و او را فرمان به انداختن عصا داد، ناگهان صحنه بكلى دگرگون شد و رنگ از چهره‏ها پريد و تزلزل بر اركان فرعون و يارانش افتاد، چنانكه قرآن مى‏گويد: «و ما وحى به موسى كرديم كه عصايت را بيفكن ناگهان (به صورت اژدهايى درآمد و) با دقت و سرعت، مارهاى دروغين و وسائل قلابى ساحران را جمع كرد» (وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ).

    (آيه 118)- «در اين هنگام حق آشكار شد و اعمال آنها كه بى‏اساس و نادرست بود، باطل گرديد» (فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

    زيرا كار موسى يك واقعيت بود و اعمال آنها يك مشت تقلب و تزوير و چشم بندى و اغفال.

    و اين نخستين ضربتى بود كه بر پايه قدرت فرعون جبّار فرود آمد.

    (آيه 119)- در اين آيه مى‏گويد: «به اين ترتيب آثار شكست در آنها نمايان شد و همگى خوار و كوچك و ناتوان شدند» (فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ).

    (آيه 120)- ضربه مهمتر آنگاه واقع شد كه صحنه مبارزه ساحران با موسى (ع) بكلى تغيير شكل داد، ناگهان «همه ساحران به زمين افتادند و براى عظمت خداوند سجده كردند» (وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ).

    (آيه 121)- «و فرياد زدند ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم» (قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ).

  10. #50
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره اعراف

    (آيه 122)- «همان پروردگار موسى و هارون» (رَبِّ مُوسى‏ وَ هارُونَ).

    و اين چيزى بود كه به هيچ وجه براى فرعون و دستگاه او قابل پيش بينى نبود.

    (آيه 123)- تهديدهاى بيهوده! هنگامى كه ضربه تازه‏اى با پيروزى موسى (ع) بر ساحران و ايمان آوردن آنها به موسى (ع) بر اركان قدرت فرعون فرود آمد، فرعون بسيار متوحش و دستپاچه شد، لذا بلافاصله دست به دو ابتكار زد:

    نخست اتهامى كه شايد عوام پسند هم بود به ساحران بست، سپس با شديدترين تهديد آنها را مورد حمله قرار داد، ولى بر خلاف انتظار فرعون ساحران آنچنان مقاومتى در برابر اين دو صحنه از خود نشان دادند كه ضربه سومى بر پايه‏هاى قدرت لرزان او فرود آمد.

    چنانكه قرآن مى‏گويد: «فرعون به ساحران گفت: آيا پيش از اين كه به شما اجازه دهم به او (موسى) ايمان آورديد»؟! (قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ).

    و اين بالاترين نوع استعمار است كه ملتى آنچنان برده و اسير گردند كه حتى حق فكر كردن و انديشيدن و ايمان قلبى به كسى يا مكتبى را نداشته باشند.

    اين همان برنامه‏اى است كه در «استعمار نو» نيز دنبال مى‏شود.

    سپس فرعون اضافه كرد: «اين توطئه و نقشه‏اى است كه شما در اين شهر (و ديار) كشيده‏ايد تا به وسيله آن اهل آن را بيرون كنيد» (إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها).

    اين تهمت به قدرى بى‏اساس و رسوا بود كه جز عوام النّاس و افراد كاملا بى‏اطلاع نمى‏توانستند آن را بپذيرند.

    سپس فرعون بطور سر بسته اما شديد و محكم آنها را تهديد كرد و گفت: «اما به زودى خواهيد فهميد»! (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).

صفحه 5 از 9 نخستنخست ... 34567 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •