اینک نمونه‏هایى را مرور مى‏کنیم:
۱ . شکستن حریم امامت
محمد بن ریان مى‏گوید: مامون به هر حیله‏اى متوسل مى‏شد تا بر امام نفوذ کند، اما ممکن نمى‏شد، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد .
وقتى مى‏خواست دخترش، ام فضل را به خانه زفاف امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامى که داخل آن گوهرى بود، داد تا وقتى در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهى نکرد . در آنجا مردى بود که مخارق نامیده مى‏شد و صاحب صدا و عود و ضرب بود و ریشى دراز داشت . مامون او را طلبید . در گفتگوى مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزى از امور دنیا مشغول باشد، من براى مقصود شما کفایت مى‏کنم . آن گاه رو به روى امام نشست، مانند الاغ عرعرى کرد و وقتى توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد . امام دقایقى بى توجهى کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله یا ذا العثون; اى ریش دراز از خدا بپرهیز .» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند .
وقتى مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتى ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتى مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمى‏رود . (۱۵)
۲ . تهمت مستى و ...
فضاى تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهاى سنگینى مى‏کردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهى بسنده مى‏کرد . از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدى ثروت زیادى فراهم آورده بود و در حکومت‏بنى عباس نفوذ داشت، مدتى فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبت‏به خاندان نبوت خشونت‏به خرج مى‏داد و کار را به جایى رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستى! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخى تنها به درگاه الهى پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انى امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر; خدایا! چنانچه تو مى‏دانى امروز براى تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان .»
طولى نکشید که در سال ۲۳۳ ه . ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند . او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه مى‏توانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مرد . واقعه توهین به امام جواد علیه السلام چنان سنگین بود و دل امام هادى علیه السلام را به درد آورده بود که وقتى خبر مرگ عمر را آوردند، ۲۴ مرتبه «الحمد لله‏» گفت . (۱۶)
---------------------------------------------

پی نوشت:
۱۶) بحار الانوار، ج‏۵۰، ص‏۶۲ و ۲۲۱; کافى، ج‏۱، ص‏۴۹۶ .
۱۷) الخرائج و الجرائح، ج‏۲، ص‏۶۷۱; بحار الانوار، ج‏۵۰، ص‏۴۵; اثبات الهداه، ج‏۶، ص‏۱۸۷ .