RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
رابطهى فقر و تهيدستى با گناه
قبلًا گفتيم گاهى فقر و تهيدستى زمينهساز گناه مىشود. در روايات اسلامى گاهى از فقر تمجيد شده و گاهى مذمت شده است، آن فقرى كه مذمت شده فقر اقتصادى است، فقرى كه از استعمار و استثمار سرمايه داران چپاولگر و اوضاع نابسامان اقتصادى دامنگير انسانها مىشود و مولود هرج و مرج اقتصادى و يا محصول تنبلى و سستى است.
همين فقر و نادارى بسيارى را به سوى گناه و انحراف مانند: اعتياد، دزدى و جنايات ديگر كشانده است، چنانكه در مثلها آمده: آدم گرسنه ايمان ندارد.
__________________________________________________
(1). قصص/ 58
(2). نور الثقلين، ج 5 ص 662
بنابراين يكى از زمينههاى اقتصادى گناه فقر است كه براى سالم سازى محيط لازم است بطور جدى و اساسى با فقر و نادارى مبارزه كرد.
براى تكميل اين موضوع در اينجا به ذكر چند سخن از اميرمؤمنان عليه السلام مىپردازيم:
آن حضرت مىفرمايد:
«الفقر الموت الاكبر» «1»
«فقر مرگ بزرگ است.»
و به فرزندش محمد حنفيّه فرمود:
«فرزندم از فقر بر تو مىترسم از آن به خدا پناه ببر، چرا كه فقر دين انسان را ناقص و عقل و فكر او را مضطرب و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبين مىسازد.» «2»
و نيز فرمودند:
«القبر خير من الفقر» «3»
«قبر بهتر از فقر و تهيدستى است.»
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 163
(2). نهج البلاغه، حكمت 319
(3). فهرست غرر الحكم (فقر)
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
امتيازات و خطوط كلى اقتصاد اسلامى
اساس اقتصاد اسلام بر اين پايه نهاده شده كه در جامعه اسلامى نبايد اسراف و اتراف باشد چنانكه نبايد فقر و تهيدستى باشد. توجه به اين دو اصل بسيارى از مشكلات اقتصادى را حل مىكند، اقتصاد اسلامى، امتيازات و خطوط كلى دارد كه اگر بر اساس صحيح اجرا گردد، ديگر ما هيچگونه مشكل اقتصادى و گناهان معلول آن را نخواهيم داشت. اين خطوط عبارتند از:
1- مال و ثروت از نظر اسلام، امانت است.
2- همه مردم بطور مساوى حق بهرهگيرى از طبيعت (آب و باد و دريا و جنگل و كوه و دشت) را دارند. البته آن كس كه طبق موازين سبقت گرفت حق تقدم با او است.
3- كار تنها كار بازويى نيست بلكه شامل كار فكرى، بيانى، قلمى و ...
نيز مىشود.
4- كار در اسلام عبادت و مقدس مىباشد.
5- در اسلام بر خلاف مكتبهاى ديگر هم حقوق فردى محترم است و هم حقوق جامعه.
6- هدف از كار در اسلام هدف مقدسى است و كسب و درآمد بايد بر اين پايه تنظيم گردد.
7- در اسلام از كسب مال به عزّت تعبير شده و تعبير امامان «برو به دنبال عزت خود.» «1» يعنى برو بدنبال كار و كسب.
و عزيز بودن يعنى نفوذ ناپذير بودن. پس فقر عامل نفوذ بيگانگان است ولى ثروت مشروع عامل نفوذ ناپذيرى مىباشد.
8- خيانت در مزد كارگر از بزرگترين گناهان است.
9- دنيا و ماديات وسيله است نه هدف.
10- بايد بين دنيا و آخرت، تعادل برقرار شود دنياى منهاى آخرت و يا آخرت منهاى دنيا درست نيست.
__________________________________________________
(1). وسائل الشيعه، ج 12 ص 5
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
11- زن و مرد هر دو بايد كار بكنند، البته با توجه به انتخاب كار مناسب براى هر يك؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«طلب الحلال فريضة على كل مسلم و مسلمة» «1»
«كسب ثروت حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.»
12- گدايى در اسلام ممنوع است، امام به شخصى فرمود:
«احمل على رأسك و استغن عن الناس» «2»
«بر سر خود بار حمل كن و از مردم بى نياز شو.»
13- كار مصنوعى و شغل كاذب در اسلام ممنوع است (مثل دلال ها و واسطههاى غير لازم).
14- تمام اولياى دين اهل كار بودند، حضرت نوح عليه السلام نجّار بود، حضرت هود عليه السلام تاجر بود، ادريس عليه السلام خياط بود، بسيارى از آنها دامدار و كشاورز و چوپان بودند.
جالب اينكه در ماجراى حضرت شعيب و موسى عليهما السلام آمده: شعيب به موسى گفت:
«من مىخواهم يكى از دو دخترم را به همسرى تو در آوردم به اين شرط كه هشت سال براى من كار چوپانى كنى.»
15- اسلام به امور توليدى مانند كشاورزى و دامدارى عنايت خاص دارد در بعضى از تعبيرات امامان عليهم السلام آمده:
«انكم لمسئولون فى البقاع و البهائم»
«شما در مورد زمينها و حيوانات باز خواست مىشويد.»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 103 ص 9
(2). فروع كافى، ج 5 ص 77
16- تنبلى و بى حوصلگى و به دنبال كار نرفتن كه باعث كَلّ بر ديگران شود از گناهان بزرگ است چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«ملعون من القى كَلّه على النّاس» «1»
«كسى كه زحمت زندگيش را برگردن ديگران بگذارد ملعون است.»
«اللهم بارك لنا فى الخبز و لا تفرق بيننا و بينه فلولا الخبز ما صلينا و لا صمنا و لا ادّينا فرائض ربنا» «2»
«خدايا! در مورد نان به ما بركت بده و بين ما و نان جدايى ميفكن كه اگر نان نبود نماز نمىخوانديم و روزه نمىگرفتيم و واجبات خود را ادا نمىكرديم.»
على بن حمزه مىگويد پدرم گفت: امام كاظم عليه السلام را ديدم در زمينى كار مىكند و سر تا پايش غرق در عرق شده گفتم: فدايت شوم ياران كجايند؟! (كه نگذارند شما كار كنيد) فرمود:
«قد عمل باليد من هو خير منى فى ارضه و مِن ابى».
«كسانى كه بهتر از من پدرم بودند، با دست خود در زمين خود كار مىكردند.»
عرض كردم: آنها چه كسى بودند؟ فرمود:
«رسول الله و امير المؤمنين و آبائى كلهم قد عملوا بايديهم و هو من عمل النبيين والمرسلين و الاوصياء الصالحين» «3»
«آنها: رسول خدا و امير مؤمنان و همه پدرانم بودند كه با دست خود كار مىكردند و كار بازويى از كارهاى پيامبران و رسولان و اوصياى صالح آنها است.»
__________________________________________________
(1). فروع كافى، ج 5 ص 72
(2). همان مدرك
(3). فروع كافى، ج 5 ص 75- 76
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
تجربهى تاريخى
بارها حرص به ثروت و علاقه به دنيا، براى افراد و امتها، تجربهى تلخى به وجود آورده كه نه تنها زمينه گناه بلكه زمينه كفر و شرك و ارتداد شده است، به عنوان نمونه:
1- چون به قارون گفتند: بايد به محرومان كمك كنى دست به طغيان زد، و در برابر حضرت موسى عليه السلام جبهه گرفت. «1»
2- يكى از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله به نام ثعلبه همين كه داراى وضع مالى خوب شد و كشاورزى و دامداريش رونق گرفت، ثروت خود را به بيرون مدينه انتقال داد و آنچنان سرگرم آن شد كه كمكم از شركت در نماز جماعت و جمعه محروم گشت و كارش به جايى رسيد كه به مامورى كه از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله براى گرفتن زكات رفته بود پرخاش نمود و قانون زكات را انكار كرد، با اينكه در ابتدا از مسلمانان سرسخت به شمار مىرفت و با خداوند عهد كرده بود كه هرگاه وضع مالى او خوب شد، به محرومان كمك كند ولى همين كه ثروتش زياد شد دست به طغيان زد تا آنجا كه گفت: مگر من يهودى يا نصرانى شدهام كه جزيه بپردازم؟ آيه 75 و 76 سوره توبه در سرزنش او نازل شد. «2»
__________________________________________________
(1). تاريخ طبرى چاپ بيروت، ج 1 ص 262- 265
(2). اسدالغابه، ج 1 ص 237. بحار، ج 22 ص 40
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
3- هنوز جنگ احد تمام نشده بود كه حرص دنيا و جمع كردن غنايم بعضى را وادار كرد تا منطقه را رها كنند و به سراغ غنايم بروند و دشمن از اين ماجرا سوء استفاده كرده و بر مسلمانان حمله شديدى نمود. در اين نبرد مسلمين شهداى بسيار دادند و حتى لب و دندان پيامبر صلى الله عليه و آله مجروح و شكسته شد. حضرت حمزه عليه السلام عموى پيامبر صلى الله عليه و آله به شهادت رسيد. تمام اين ناگوارىها به خاطر رها كردن منطقه و حرص به مال به وجود آمد. «1»
4- افراد فرومايهاى با گرفتن پول، حديث دروغ مىساختند و آن را در ميان مردم شايع مىكردند كه يك نمونه از آن دروغسازى سمرةبن جندب است كه با گرفتن پول از معاويه، از ابنملجم قاتل حضرت على عليه السلام ستايش مىكرد و آيهاى را كه در شان على عليه السلام نازل شده بود مىگفت در شان ابنملجم نازل شده و به عكس. «2»
5- عمر سعد به عشق رسيدن به حكومتِ رى فرماندهى لشكر دشمن شد و در قتل امام حسين عليه السلام شركت نمود.
6- هنگامى كه امام كاظم عليه السلام از دنيا رفت بيتالمال در نزد يكى از نمايندگانش بنام (عثمان بن عيسى) جمع شد كه بايد به امام رضا عليه السلام تحويل دهد، او به خاطر تصاحب اموال مردم اعلام كرد كه ما بعد از امام هفتم امام نداريم و امامت در وجود امام كاظم عليه السلام پايان يافت و با همين عقيده مذهب (واقفيه) را به وجود آورد. «3»
به هر حال دنياپرستى و مقام طلبى هر روز و هر ساعت، انسان عادى را گول مىزند و برشمردن نمونههاى آن چند جلد كتاب مىشود.
__________________________________________________
(1). تاريخ طبرى، ج 3 ص 17، تاريخ يعقوبى، ج 2 ص 47 سيره ابنهشام، ج 3 ص 129 به بعد
(2). شرح نهج البلاغه ابنابى الحديد، ج 1 ص 471، سفينة البحار، ج 1 ص 654
(3). مجمع البحرين (وقف)
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
7- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به چوپانى كه از دادن شير به مسلمانان بخل كرد فرمودند: «خدا مال زياد به تو بدهد.»
ولى در مورد چوپان ديگرى كه شير خودش را هديه كرد، چنين دعا نمود: «خدايا به قدر كفاف به او روزى بده.»
مردى از روى تعجب پرسيد چرا در مورد چوپانى كه بخل كرد دعاى بهتر كردى؟ رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«انّ ما قَلّ وَ كَفى خيرٌ ممّا كَثُر و الهى» «1»
«آنچه كم باشد و كفايت كند بهتر است از زيادى كه دل را سرگرم و غافل نمايد.»
نتيجه اينكه: يكى از عوامل زمينهساز گناه، حرص و آز به مقام و ثروت دنيا است.
سستى و تنبلى
در آيهى 7 سوره انشراح مىخوانيم:
«فاذا فَرغتَ فَانْصب»
« (اى پيامبر!) هنگامى كه از كارى فارغ شدى به كار ديگرى بپرداز.»
هدف از اين دستور اين است كه انسان را از استراحت مطلق بعد از كار مهم باز دارد، چرا كه بيكارى و فراغت، مايهى خستگى و كم شدن نشاط و زمينه فساد و تباهى و انواع گناهان مىگردد.
چنانكه آمارهاى جنايات و اعتياد نشان مىدهد سطح جرايم هنگام تعطيلات و بيكارى گاهى تا هفت برابر بالا مىرود. بر همين اساس در روايات اسلامى به كار و كوشش سفارش اكيد شده و از سستى و بى حوصلگى نهى شده است به عنوان نمونه:
1- امام صادق عليه السلام مىفرمايد: كارگر پاداش رزمنده را دارد. «2»
2- همچنين فرمودند:
«ايّاك والْكَسل والضَّجر فانّهما يَمنعانك مِن حظّك من الدُّنيا والآخرة» «3»
«از كسالت و بى حوصلگى دورى كن زيرا اين دو تو را از بهرهات در دنيا و آخرت باز مىدارند.»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 14
(2). فروع كافى، ج 5 ص 88
(3). فروع كافى، ج 5 ص 85
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
3- نيز آن حضرت عليه السلام فرمودند:
«ومن كسل عما يصلح به امر معيشته فليس فيه خير لامر دينه» «1»
«كسى كه در مورد امورى كه زندگيش را تامين مىكند، بىحوصله و سست باشد، در چنين كسى خيرى در مورد دينش نيست.»
4- امام موسىبن جعفر عليه السلام مىفرمايد:
«ان اللّه عزّوجلّ يبغض العبد النوام الفارغ»
«همانا خداوند متعال بنده پر خواب بيكار را دشمن دارد.»
5- نيز آن حضرت فرمودند:
«اياك والكسل والضجر فانك ان كسلت لم تعمل وان ضجرت لم تعط الحق» «2»
«از بىحوصلگى و سستى بپرهيز زيرا اگر بىحوصلگى كنى دنبال كار نمىروى و اگر سستى كنى حق (خود و ديگران) را ادا نمىكنى.»
6- اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
«نتيجه بى حوصلگى و سستى فقر و تهيدستى است.» «3»
دست سؤال به سوى مردم دراز كردن شخصيت انسان را خورد مىكند و به دنبال آن موجب گناهانى مىشود؛ رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«مسئلة الناس من الفواحش» «4»
«سؤال كردن از مردم از زشتىها است.»
بنابراين بيكارى وسستى هم موجب فقر وهم زمينهاى براى گناه است.
__________________________________________________
(1). فروع كافى، ج 5 ص 85
(2). فروع كافى، ج 5 ص 84
(3). فروع كافى، ج 5 ص 86
(4). جامع السعادات، ج 2 ص 98
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
4- زمينههاى اجتماعى گناه
در راستاى زمنيه اجتماعى گناه مىتوان امور زير بررسى نمود:
1- محيط فاسد.
2- رهبران گمراه.
3- دوستان بد.
4- محروميتهاى اجتماعى.
1- 4- محيط فاسد
بدون ترديد يكى از زمينههاى گناه محيط فاسد و ناپاك است همانگونه كه مكان زبالههاى محل، موجب پيدايش و رشد ميكرب است.
محيط از نظر كيفى و كمّى داراى اقسامى است، مانند: محيط مدرسه، محيط خانه، محيط اداره، محيط روستا، محيط شهر، محيط دانشگاه، محيط حوزهى علميه، محيط بيمارستان، محيط مجلس، و ...
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
تأثير محيط
در قرآن در آيه 138 تا 141 سورهى اعراف آمده:
وقتى كه موسى عليه السلام و پيروانش از زير يوغ دستگاه طاغوتى فرعونى نجات يافتند و از دريا گذشتند در مسير خود به قومى برخوردند كه با خضوع و تواضع اطراف بتهاى خود را گرفته بودند، همراهان موسى عليه السلام آنچنان تحت تاثير اين صحنه قرار گرفتند كه گفتند:
«قالوا يا موسى إجعَل لّنا إلهاً كما لَهم آلِهة»
«اى موسى! براى ما معبودى قرار بده همانطور كه آنها معبودانى دارند.»
آرى! همراهان موسى عليه السلام با اينكه همواره از راهنمايىهاى آن حضرت بهرهمند مىشدند اينگونه تحت تاثير محيط قرار گرفتند.
موسى عليه السلام آنها را مورد سرزنش قرار داد و به آنها فرمود:
«انّكم قوم تَجهلون انّ هولآء مُتَبّر ما هُم فيه و باطِل ما كانوا يعملون»
«شما قطعاً جمعيتى جاهل و نادان هستيد. اينها (را كه مىبينيد) سرانجام كارشان نابودى است و آنچه انجام مىدهند، باطل و بيهوده است.»
قارون از سرمايه داران طغيانگر زمان حضرت موسى عليه السلام بود، روزى براى نمايش ثروت و قدرت عظيم خود با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، چنانكه در قرآن مىخوانيم:
«فَخَرجَ على قَومِه فى زينتِه» «1»
«قارون با تمام زينت خود در برابر قومش آشكار شد.»
__________________________________________________
(1). قصص/ 79
اكثر مردم تحت تاثير آن جوّ قرار گرفتند و آه كشيدند و حسرت بردند كه كاش ما نيز داراى چنين ثروتى بوديم چنانكه قرآن مىفرمايد:
«قال الّذين يريدون الحَياة الدّنيا يا ليتَ لَنا مثل ما اوتى قارون انّه لذو حظّ عظيم» «1»
«آنها كه دلبستگى به دنيا داشتند گفتند: اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است مانيز داشتيم، براستى كه او بهره عظيمى دارد.»
ولى عدهاى كه داراى علم و شناخت بودند، به آن جوّزدگان جاهل اعتراض كردند، چنانكه مىخوانيم:
«و قال الذين اوتوا العلم ويلكم ثواب الله خير لمن آمن و عمل صالحاً و لا يلقاها الا الصابرون»
«كسانى كه علم و دانش به آنها داده شده بود، گفتند: واى بر شما ثواب الهى بهتر است براى كسانى كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند، اما جز صابران آن را دريافت نمىكنند.» «2»
__________________________________________________
(1). قصص/ 79
(2). در هر دو داستان فوق، جهل و نادانى به عنوان انگيزه تحت تأثير محيط قرار گرفتن معرفى شد بنابراين جهل و نادانى باعث جو زدگى و افتادن در كام محيط فاسد است و به عكس علم و شناخت موجب گريز از تحت تاثير قرار گرفتن است.
RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
هجرت از محيط ناپاك
يكى از موضوعات جالبى كه در اسلام وجود دارد هجرت و دورى از محيط فاسد است. در آنجا كه فساد همه جاى محيط را فرا گرفته و انسان نه تنها نمىتواند آن محيط را عوض كند، بلكه دين خودش در خطر شديد محيط قرار مىگيرد، در چنين مواردى براى حفظ دين بايد از محيطهاى ناپاك دورى نمود و هجرت كرد. و به مكانهاى ديگر كه زمنيهى گرايش دينى فراهمتر است رفت و به گسترش دين پرداخت.
اما اگر همين افراد در محيط فاسد بمانند و تحت تاثير آن قرار گيرن هرگز نمىتوانند گناه خود را به محيط نسبت دهند.
چنانكه در قرآن به چنين افرادى اخطار شده و جايگاه دوزخ براى آنها اعلام شده است.
در تاريخ آمده؛ عدّهاى از مسلمانان كه در مكه سكونت داشتند بخاطر خانه و اموالشان با پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمين به سوى مدينه هجرت نكردند و نيز براى حفظ خانه و اموالشان در صفوف مشركان در جنگ بدر شركت كردند و بدست مسلمين كشته شدند.
و در قرآن مىخوانيم:
«انّ الّذينَ تَوفّاهُم المَلائِكةُ ظالِمى انفُسهم قالوا فِيمَ كُنتم قالوا كنّا مُستَضعَفين فى الارضِ قالوا الم تَكن ارضُ اللَّه واسِعَة فَتُهاجِروا فيها فَاولئِك مَأواهم جَهَنّمَ و سائَت مَصيراً» «1»
«كسانى كه فرشتگان روح آنها را گرفتند در حالى كه آنها به خود ظلم نمودند. (و در صف مشركان به جنگ آمدند و كشته شدند) به آنها گفتند: شما در چه حالى بوديد (و چرا با اينكه مسلمان بوديد در صف كافران جاى داشتيد؟ آن مسلمانان) گفتند: ما در سرزمين خود (مكه) تحت فشار بوديم. فرشتگان به آنها گفتند: مگر سرزمين خدا وسيع نبود كه به جاى ديگر مهاجرت كنيد. پس آنها (عذرى نداشتند و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.»
__________________________________________________
(1). نساء/ 97