(آيه 6)- «روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مىايستند» (يوم يقوم الناس لرب العالمين).
يعنى اگر آنها قيامت را باور مىداشتند و مىدانستند حساب و كتابى در كار است، و تمام اعمالشان براى محاكمه در آن دادگاه بزرگ ثبت مىشود، هرگز چنين ظلم و ستم نمىكردند، و حقوق افراد را پايمال نمىساختند.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام نقل شده است: «هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السّلام در كوفه بود همه روز صبح در بازارهاى كوفه مىآمد و بازار به بازار مىگشت و تازيانهاى (براى مجازات متخلفان) بر دوش داشت در وسط هر بازار مىايستاد و صدا مىزد: «اى گروه تجّار! از خدا بترسيد»! هنگامى كه بانگ على را مىشنيدند هر چه در دست داشتند بر زمين گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش فرا مىدادند، سپس مىفرمود:
«از خداوند خير بخواهيد، و با آسان گرفتن كار بر مردم بركت بجوئيد، و به خريداران نزديك شويد، حلم را زينت خود قرار دهيد، از سوگند بپرهيزيد، از دروغ اجتناب كنيد، از ظلم خوددارى نماييد، و حق مظلومان را بگيريد، به ربا نزديك نشويد، پيمانه و وزن را بطور كامل وفا كنيد، و از اشياء مردم كم نگذاريد، و در زمين فساد نكنيد»! و به اين ترتيب در بازارهاى كوفه گردش مىكرد، سپس به دار الاماره باز مىگشت و براى دادخواهى مردم مىنشست.»
(آيه 7)- تو نمىدانى «سجّين» چيست؟ در تعقيب بحثى كه در آيات گذشته در باره كم فروشان، و رابطه گناه با عدم ايمان راسخ به روز رستاخيز آمده بود، در اينجا به گوشهاى از سرنوشت بدكاران و فاجران در آن روز اشاره كرده، مىفرمايد: «چنين نيست كه آنها (در باره قيامت) مىپندارند به يقين نامه اعمال بدكاران در سجّين است» (كلا ان كتاب الفجار لفى سجين).
(آيه 8)- «تو چه مىدانى سجّين چيست»؟ (و ما ادراك ما سجين).