(آيه 17)- از زندگى داود درس بياموز! به دنبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون كارشكنيهاى مشركان و بت پرستان، و نسبتهاى نارواى آنان به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله آمده بود، قرآن در اينجا براى دلدارى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و مؤمنان اندك آن روز داستان داود را مطرح مىكند.
نخست مىگويد: «در برابر آنچه مىگويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داود صاحب قدرت را كه او بسيار توبه كننده بود»! (اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ).
نيروى جسمانيش در حدى بود كه در ميدان جنگ بنى اسرائيل با «جالوت» جبار ستمگر با يك ضربه نيرومند به وسيله سنگى كه از فلاخن رها كرد جالوت را از بالاى مركب به روى خاك افكند، و در خون خود غلطاند.
و از نظر قدرت سياسى، حكومتى نيرومند داشت كه با قدرت تمام در برابر دشمنان مىايستاد، حتى گفتهاند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند! از نظر نعمتها خداوند انواع نعم ظاهرى و باطنى را به او ارزانى داشته بود، خلاصه اين كه داود مردى بود نيرومند در جنگها، در عبادت، در علم و دانش و در حكومت، و هم صاحب نعمت فراوان.
(آيه 18)- سپس طبق روش اجمال و تفصيل كه در قرآن مجيد به هنگام ذكر مسائل مختلف معمول است، بعد از بيان اجمالى نعمتهاى خداوند بر داود، به شرح قسمتى از آن پرداخته، چنين مىگويد: «ما كوهها را مسخّر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او (خدا را) تسبيح مىگفتند»! (إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ).
(آيه 19)- نه تنها كوهها كه «پرندگان را نيز دسته جمعى مسخّر او كرديم» تا همراه او تسبيح خدا گويند (وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً).
همه اين پرندگان و كوهها مطيع فرمان داود و همصدا با او و «بازگشت كننده به سوى او بودند» (كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ).
اين تسبيح توأم با صداى ظاهرى و همراه با نوعى درك و شعور بوده كه در باطن ذرات عالم است و تمامى موجودات جهان از يك نوع عقل و شعور بر خوردارند، و هنگامى كه صداى دل انگيز اين پيامبر بزرگ را به وقت مناجات مىشنيدند با او همصدا مىشدند، و غلغله تسبيح آنها در هم مىآميخت.





