-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 42)- «و صبح شام او را تسبيح و تنزيه نماييد» (وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا).
آرى! چون عوامل غفلت در زندگى مادى بسيار فراوان و تيرهاى وسوسه شياطين از هر سو به طرف انسان پرتاب مىگردد براى مبارزه با آن راهى جز «ذكر كثير» در همه حال نيست.
«ذكر كثير» به معنى واقعى كلمه يعنى «توجه با تمام وجود به خداوند» نه تنها با زبان و لقلقه لسان.
امام صادق عليه السّلام فرمود: «هر كس بسيار ياد خدا كند خداوند او را در سايه لطف خود در بهشت برين جاى خواهد داد».
(آيه 43)- اين آيه در حقيقت نتيجه و علت غايى ذكر و تسبيح مداوم است، مىفرمايد: «او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او نيز (براى شما تقاضاى رحمت مىكنند) تا شما را از ظلمات (جهل و شرك و كفر) بيرون آورد و به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون شود» (هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).
«چرا كه او نسبت به مؤمنان رحيم و مهربان است» (وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً).
و به همين دليل هدايت و رهبرى آنها را بر عهده گرفته و فرشتگانش را نيز مأمور امداد آنها نموده است.
آرى! اين آيه بشارتى است بزرگ براى همه سالكان راه حق و به آنها نويد مىدهد كه از جانب معشوق كششى نيرومند است، تا كوشش عاشق بيچاره به جايى برسد! آرى! اين رحمت خاص خداست كه مؤمنان را از ظلمات اوهام و شهوات و وساوس شيطانى بيرون مىآورد و به نور يقين و اطمينان و تسلط بر نفس رهنمون مىگردد كه اگر رحمت او نبود اين راه پرپيچ و خم هرگز پيموده نمىشد.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 44)- در اين آيه مقام مؤمنان و پاداش آنها را به عاليترين وجه و در كوتاهترين عبارت ترسيم كرده، مىگويد: «تحيت فرشتگان الهى به آنها در (روز قيامت) روزى كه او را ديدار مىكنند سلام است» (تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ).
اين سلامى است كه نشانه سلامت از عذاب و از هر گونه درد و رنج و ناراحتى است، سلامى است توأم با آرامش و اطمينان.
بعد از اين تحيّت كه در حقيقت مربوط به آغاز كار است اشاره به پايان كار آنها كرده، مىفرمايد: «خداوند براى آنها پاداش پرارزشى فراهم ساخته است» (وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً).
(آيه 45)- تو چراغ فروزانى! در اينجا روى سخن به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است ولى نتيجه آن براى مؤمنان و به اين ترتيب آيات گذشته را كه پيرامون بخشى از وظايف مؤمنان بحث مىكرد تكميل مىكند.
در اين آيه و آيه بعد پنج توصيف براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمده، و در دو آيه بعد از آن بيان پنج وظيفه است كه همه به يكديگر مربوط و مكمل يكديگر مىباشند.
نخست مىفرمايد: «اى پيامبر! ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستاديم» (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً).
او از يكسو گواه اعمال امت است، چرا كه اعمال آنها را مىبيند و از سوى ديگر شاهد و گواه بر انبياى پيشين است كه آنها خود گواه امت خويش بودند و از سوى سوم وجود تو با اوصاف و اخلاقت، با برنامههاى سازندهات، با سوابق درخشانت و با عملكرد شاهد و گواه بر حقانيت مكتبت، و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.
سپس به توصيف دوم و سوم پرداخته، مىفرمايد: «ما تو را بشارت دهنده و انذار كننده» قرار داديم (وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً).
بشارت دهنده نيكوكاران به پاداش بىپايان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پيروزى و موفقيت پر افتخار.
و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمايههاى وجودى، و از سقوط در دامان بدبختى در دنيا و آخرت.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 46)- اين آيه به چهارمين و پنجمين وصف پيامبر اشاره كرده، مىگويد:
«ما تو را دعوت كننده به سوى اللّه به فرمان او (قرار داديم) و هم چراغ روشنى بخش» (وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً).
او چراغ روشنى است كه خودش گواه خويش است، تاريكيها و ظلمات را مىزدايد، و چشمها و دلها را به سوى خود متوجّه مىكند، و همانگونه كه «آفتاب آمد دليل آفتاب» وجود او نيز دليل حقانيت اوست.
وجود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مايه آرامش، و فرار دزدان دين و ايمان و پرورش و نموّ روح ايمان و اخلاق، و خلاصه مايه حيات و جنبش و حركت است، و تاريخ زندگى او شاهد و گواه زنده اين موضوع است.
(آيه 47)- همان طور كه گفتيم در اين آيه و آيه بعد بيان پنج وظيفه از وظائف مهم پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به دنبال بيان اوصاف پنج گانه است.
نخست مىفرمايد: «به مؤمنان بشارت ده كه براى آنها از سوى خدا فضل و پاداش بزرگى است» (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً).
اشاره به اينكه مسأله «تبشير» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تنها محدود به پاداش اعمال نيك مؤمنان نمىشود، بلكه خداوند آن قدر از فضل خود به آنها مىبخشد كه موازنه ميان عمل و پاداش را بكلى بر هم مىزند.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 48)- بعد از آن به دستور دوم و سوم پرداخته، مىگويد: «و از كافران و منافقان اطاعت مكن» (وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ).
بدون شك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگز اطاعتى از كافران و منافقان نداشت، اما اهميت موضوع به قدرى است كه به عنوان تأكيد براى شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و هشدار و سر مشقى براى ديگران، روى اين موضوع مخصوصا تكيه مىكند، چه اين كه از خطرات مهمى كه بر سر راه رهبران راستين قرار دارد به سازش و تسليم كشيده شدن در اثناء مسير است.
سپس در چهارمين و پنجمين دستور چنين مىگويد: «اعتنايى به آزارهاى آنها مكن، بر خدا توكل نما و همين بس كه خدا حامى و مدافع توست» (وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا).
اين قسمت از آيه نشان مىدهد كه آنها براى تسليم ساختن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله او را سخت در فشار قرار داده بودند، و انواع آزارها چه از طريق زخم زبان و بدگويى و جسارت، و چه از طريق آزار بدنى، و چه محاصره اقتصادى نسبت به او و يارانش روا مىداشتند.
تاريخ مىگويد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان نخستين همچون كوه در مقابل انواع آزارها ايستادگى به خرج دادند و هرگز ننگ تسليم و شكست را نپذيرفتند، و سر انجام در اهداف خود پيروز شدند.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 49)- گوشهاى از احكام طلاق و جدايى شايسته: قسمتهاى مختلف آيات اين سوره (احزاب) به صورت مجموعههاى گوناگونى است كه بعضى خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و بعضى خطاب به همه مؤمنان مىباشد.
در اين آيه روى سخن به همه اهل ايمان است، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه با زنان با ايمان ازدواج كرديد، و قبل از همبستر شدن طلاق داديد عدّهاى براى شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آن را نگاه داريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها).
در اينجا خداوند استثنائى براى حكم عدّه زنان مطلّقه بيان فرموده كه اگر طلاق قبل از دخول واقع شود نگاه داشتن عده لازم نيست، و از اين تعبير به دست مىآيد كه قبل از اين آيه، حكم عده بيان شده بوده است.
سپس به حكم ديگرى از احكام زنانى كه قبل از آميزش جنسى طلاق گرفتهاند مىپردازد- كه در سوره بقره نيز به آن اشاره شده است- مىفرمايد: «آنها را (با هديه مناسبى) بهرهمند سازيد» (فَمَتِّعُوهُنَّ).
بدون شك پرداختن هديه مناسب به زن در جايى واجب است كه مهرى براى او تعيين نشده باشد.
در اين كه مقدار اين «هديه» چه اندازه بايد باشد؟ قرآن مجيد در آيه 236 سوره بقره آن را اجمالا بيان كرده و فرموده است: «هديهاى مناسب و متعارف آن كس كه توانايى دارد به اندازه توانائيش و آن كس كه تنگدست است به اندازه خودش».
آخرين حكم آيه مورد بحث اين است كه زنان مطلّقه را «بطرز شايستهاى رهايشان كنيد» و به صورت صحيحى از آنها جدا شويد (وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا).
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 50)- با اين زنان مىتوانى ازدواج كنى! بعد از ذكر پارهاى از احكام مربوط به طلاق دادن زنان در آيه قبل، در اينجا روى سخن را به شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، و موارد هفتگانهاى را كه ازدواج با آنها براى پيامبر مجاز بوده شرح مىدهد.
1- نخست مىگويد: «اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهر آنها را پرداختهاى براى تو حلال كرديم» (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ).
منظور از اين زنان به قرينه جملههاى بعد زنانى هستند كه با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رابطه خويشاوندى نداشتند و با او ازدواج كردند، زيرا مرسوم بوده است كه به هنگام ازدواج با غير خويشاوندان مهريه را نقدا پرداخت مىكردند، به علاوه تعجيل در پرداختن مهر، مخصوصا در موردى كه همسر نياز به آن داشته باشد، بهتر است، ولى به هر حال اين كار جزء واجبات نيست، و با توافق طرفين ممكن است مهر به صورت ذمه در عهده زوج كلا يا بعضا بماند.
2- «و كنيزانى را كه از طريق غنائم و انفال، خدا به تو بخشيده است» (وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ).
3- «و دختران عموى تو و دختران عمهها و دختران دائى تو و دختران خالههايى كه با تو مهاجرت كردهاند» اينها نيز بر تو حلالند (وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللَّاتِي هاجَرْنَ مَعَكَ).
انحصار در اين چهار گروه روشن است، ولى قيد مهاجرت به خاطر آنست كه در آن روز هجرت دليل بر ايمان بوده، و عدم مهاجرت دليل بر كفر و يا به خاطر اين است كه هجرت امتياز بيشترى به آنها مىدهد و هدف در آيه بيان زنان با شخصيت و با فضيلت است كه مناسب همسرى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىباشند.
-
RE: سوره احزاب [33]
4- «و هرگاه زن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و هيچ گونه مهرى براى خود قائل نشود) اگر پيامبر بخواهد مىتواند با او ازدواج كند» (وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها).
«اما چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه براى ساير مؤمنان» (خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ).
«ما مىدانيم براى آنها در مورد همسران و كنيزانشان چه حكمى مقرر داريم» و مصالح آنها چه ايجاب مىكرده است؟ (قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ).
بنا بر اين اگر در مسائل مربوط به ازدواج براى آنها در بعضى موارد محدوديتى قائل شدهايم روى مصالحى بوده است كه در زندگى آنها و تو حاكم بوده، و هيچ يك از اين احكام و مقررات بىحساب نيست.
سپس مىافزايد: «اين به خاطر آن است كه مشكل و حرجى (در اداى رسالت) بر تو نبوده باشد» (لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ). و بتوانى در انجام اين وظيفه مسؤوليتهاى خود را ادا كنى.
«و خداوند آمرزنده و رحيم است» (وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً).
جمله اخير اشاره به فلسفه اين احكام مخصوص پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله است، اين جمله مىگويد: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شرائطى دارد كه ديگران ندارند و همين تفاوت سبب تفاوت در احكام شده است. يعنى، هدف اين بوده كه قسمتى از محدوديتها و مشكلات از دوش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از طريق اين احكام برداشته شود.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 51)-
شأن نزول:
در تفسير آيه 28 و 29 همين سوره و بيان شأن نزول آنها گفتيم كه جمعى از همسران پيامبر- بنا بر آنچه مفسران نقل كردهاند- به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عرض كردند كه بر نفقه و هزينه زندگى ما بيفزا از اين گذشته در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در ميان آنها نيز با هم رقابتهايى داشتند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم در مضيقه قرار مىداد، هر چند آن حضرت كوشش لازم را در زمينه عدالت در ميان آنها رعايت مىكرد.
آيه نازل شد و پيامبر را در تقسيم اوقاتش در ميان آنها كاملا آزاد گذاشت.
تفسير:
رفع يك مشكل ديگر از زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله يك رهبر بزرگ الهى همچون پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن هم در زمانى كه در كوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههاى خطرناكى از داخل و خارج براى او مىچينند، نمىتواند فكر خود را زياد مشغول زندگى شخصى و خصوصيش كند، بايد در زندگى داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشكلاتى كه از هر سو او را احاطه كرده است با فراغت خاطر بپردازد.
در عين حال گاه اختلاف ميان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر مىانگيخته، و فكر او را به خود مشغول مىداشته است.
اينجاست كه خداوند يكى ديگر از ويژگيها را براى پيامبرش قائل شده، و براى هميشه به اين ماجراها و كشمكشها پايان داد، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از اين نظر آسوده خاطر و فارغ البال كرد.
و چنانكه در آيه مىخوانيم فرمود: (موعد) هر يك از اين زنان را بخواهى مىتوانى به تأخير اندازى و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى» (تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ).
-
RE: سوره احزاب [33]
مىدانيم يكى از احكام اسلام در مورد همسران متعدد آن است كه شوهر اوقات خود را در ميان آنها بطور عادلانه تقسيم كند، و از اين موضوع در كتب فقه اسلامى به عنوان «حق قسم» تعبير مىكنند.
يكى از خصايص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين بود كه به خاطر شرائط خاص زندگى، رعايت حق قسم به حكم اين آيه از او ساقط بود هر چند او با اين حال حتى الامكان مساوات و عدالت را رعايت مىكرد.
سپس مىافزايد: «و هرگاه بعضى از آنها را كه بر كنار ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى گناهى بر تو نيست» (وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ).
و به اين ترتيب نه تنها در آغاز، اختيار با توست، در ادامه كار نيز اين تخيير بر قرار است.
«اين حكم الهى براى روشنى چشم آنها و اين كه غمگين نشوند و همه آنها راضى به آنچه در اختيارشان مىگذارى گردند نزديكتر است» (ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ).
چرا كه اين يك حكم عمومى در باره همه آنهاست كه از ناحيه خدا براى مصالح مهمى تشريع شده، بنا بر اين آنها بايد با رضا و رغبت به آن تن دهند.
در پايان آيه مطلب را با اين جمله ختم مىكند: «خدا آنچه را در قلوب شماست مىداند، و خداوند (از همه اعمال و مصالح بندگان باخبر) است، و در عين حال حليم است» و در كيفر آنها عجله نمىكند (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً).
آرى! خدا مىداند شما در برابر كدامين حكم قلبا رضا و تسليم داريد، و در برابر كدامين ناخشنود هستيد.
-
RE: سوره احزاب [33]
(آيه 52)- يك حكم مهم ديگر در ارتباط با همسران پيامبر در اين آيه حكم ديگرى از احكام مربوط به همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيان شده، مىفرمايد:
«بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست، و نمىتوانى همسرانت را به همسران ديگرى مبدّل كنى [بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى به جاى او برگزينى] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه كه به صورت كنيز در ملك تو در آيد، و خداوند ناظر و مراقب بر هر چيز است» و با اين حكم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان از تو برداشتيم (لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً).
(آيه 53)-
شأن نزول:
هنگامى كه رسول خدا با «زينب بنت جحش» ازدواج كرد، وليمه نسبتا مفصلى به مردم داد.
انس كه خادم مخصوص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود مىگويد: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به من دستور داد كه اصحابش را به غذا دعوت كنم، من همه را دعوت كردم، دسته دسته مىآمدند و غذا مىخوردند و از اتاق خارج مىشدند، تا اين كه عرض كردم: اى پيامبر خدا! كسى باقى نمانده كه من او را دعوت نكرده باشم، فرمود: اكنون كه چنين است سفره را جمع كنيد، سفره را برداشتند و جمعيت پراكنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند.
آيه نازل شد و دستورات لازم را بيان كرد و نيز از بعضى قرائن استفاده مىشود كه گاهى همسايگان و ساير مردم طبق معمول براى عاريت گرفتن اشيائى نزد بعضى از زنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىآمدند براى حفظ حيثيت همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آيه نازل شد و به مؤمنان دستور داد كه هرگاه مىخواهند چيزى از آنها بگيرند از پشت پرده بگيرند.
در روايت ديگرى آمده است كه بعضى از مخالفان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفتند: به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج خواهيم كرد! آيه نازل شد و ازدواج با زنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را بعد از او بكلى ممنوع ساخت، و به اين توطئه نيز پايان داد.