حکایت


ادای نذر قرآنی


نقل است که شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) که قبر شریف ایشان در مشهد مقدس است، سکته کرد، اطرافیان به گمان اینکه ایشان وفات نموده اند، وی را دفن کردند. لکن او در قبر بهوش آمده و راه بیرون آمدن را بر خود مسدود دید.

در آن حال نذر کرد که اگر خداوند متعال او را نجات دهد کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. اتفاقا یکی از گورکنها به قصد دزدیدن کفن شیخ، قبر ایشان را نبش (باز) کرد. زمانی که خواست کفن را باز کند و ببرد، شیخ دست او را گرفت و گفت: نترس، من نمرده ام. لکن بر شدت ترس و وحشت کفن دزد افزوده شد.

شیخ دوباره گفت نترس، من سکته کرده بودم و الان به هوش آمدم. چون قادر به حرکت نبود، از او خواست او را به دوش بگیرد و به منزل ببرد. کفن دزد ایشان را به منزل رسانید. شیخ طبرسی او را لباسی زیبا پوشانید و پول خوبی به او داد. پس از آن کفن دزد توبه کرد و آن کار زشت را «نبش قبر» که در اسلام حرام است ترک نمود.

سپس شیخ طوسی به نذر خود وفا نمود و شروع کرد به تألیف مجمع البیان که اکنون یکی از تفاسیر مهم قرآن شیعیان است.

کتاب فوائد الرضویه ص 351.