پاسخ گويی به تمام توقّعات مردم و رفع همۀ حوائج و نيازهای ديگران، انصافاً كار مشكلی است، اما مفيد و لازم است. اگر كسی بتواند با مردم بسازد و مردم داری به معنای ساختن با مردم و تحمّل عقيدۀ آنان را داشته باشد و با تسلّط بر اعصاب و ارائۀ استدلال، با ديگران برخورد كند، در كسب شخصیّت اجتماعی موفّق خواهد بود. معمولاً عقيدۀ مردم با هم متفاوت است و كسی نمیتواند انتظار داشته باشد همه، عقيدۀ او را بپذيرند. بنابراين اگر جای دليل است، بايد با تسلّط بر اعصاب و با دليل و برهان، طرف مقابل را قانع كند و انتظار و توقع او را برآورده سازد و در مواردی كه جای بحث و استدلال نيست، انسان بايد صبر و سكوت كند و با سكوت خود، پاسخ توقع كسی كه اهل استدلال نيست را بدهد. قرآن كريم در اين باره میفرمايد: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[1]
وقتی كه میبينيد طرف مقابل، توجّهی به استدلال ندارد، بايد سكوت كنيد. بايد توقّع و درخواست او را با سكوت پاسخ دهيد. بدانيد كه لجاجت و مجادله در اين زمينه، نه تنها راه حل نيست، بلكه حتماً نتيجۀ عكس می دهد.
در جلسات گذشته بيان شد كه جدل ميان دو جوان، به خصوص مجادلۀ بين زن و شوهر، از جمله عواملی است كه محبّت را از بين میبرد. اينكه مرد يك حرفی بزند و زن جوابی بدهد و مرّتب بگو مگو و بحث و جدل داشته باشند، محبّتی بين آنها باقی نخواهد ماند و بدون محبّت هم زندگی به مرگ تدريجی مبدّل میگردد.
اساساً مجادلۀ دو نفر به خصوص در حضور ديگران، به جای ارتقای شخصیّت، موجب نابودی شخصیّت آنها میشود و نه تنها محبّت و محبوبیّت را از بين میبرد، بلكه بذر بغض و دشمنی در دل آنان میكارد.
احراز شخصيبت اجتماعی در بين مردم، در اثر پاسخگويی شايسته به توقّعات ديگران و خدمت خالصانه به همنوعان حاصل میگردد.
چهارمين عاملی كه برای تحقّق مردم داری واجب و لازم است، خدمت به خلق خدا است. البته خدمت به خلق خدا محتاج صبر و استقامت است. صبر، ثواب فراوانی دارد و اجر و پاداش آن نيز بدون حساب است. چنانكه قرآن كريم میفرمايد: «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»[2]. امّا بايد دانست كه ارزش صبر و استقامت برای خدمت به خلق خدا، از صبر در ساير امور بيشتر است.
خدمت به خلق خدا، مراتبی دارد؛ مرتبۀ اوّل كه فوق العاده مهم است، ولی كمتر به آن توجّه میشود، دفاع از مردم است. دفاع از جان، ناموس، آبرو و مال ديگران، واجب است و بايد برای مسلمانان اهمیّت ويژه داشته باشد. اينكه انسان تعرّض به جان يا آبرو يا مال ساير انسانها نكند كافی نيست، بلكه هركس بايد از ديگران به اندازۀ توان دفاع كند.
دفاع، گاهی در برابر جان و جسم ديگران است، مثلاً انسان ببيند شخصی را كتك می زنند يا قصد كشتن او را دارند، واجب است از او دفاع كند كه به آن دفاع از شخص گفته می شود. امّا قسم مهمتر دفاع، دفاع از شخصیّت و آبروی ديگران است؛ نظير اينكه انسان در غياب كسی، غيبت او را بشنود. در اين صورت، دفاع از شخص غايب واجب است. اگر در جلسهای شخصيت كسی را میكوبند، واجب است از او دفاع شود. دفاع از مؤمن، ثواب فراوانی، حتّی بالاتر از ثواب جبهه دارد و كوتاهی در دفاع، نه تنها مذمّت شده، بلكه باعث ثبت گناه همان غيبت يا اهانت يا تهمت برای شنونده میشود.