نامه بسیار طولانی وزیاد بود که بتطویل کشیده می شد وما هم قصدا نداریم کل نامه را اینجا بیاوریم .این مشتی بود از خروار .متاسفانه این اشخاص به گمراهی کشیده شده اند وباید تجدید نظری در اعتقاداتشون بکنند. اینک پاسخ مختصر ومفید مرا در جواب نامه ای که برایم فرستاده بود را بخوانید .عرض کردم بنا بر این نبود که مو بمو به حرفهای این فرد جواب بدهم بلکه مشتی بود نمونه خروار این پاسخ من.وقصد تطویل کلام ندارم.
برادر من چه ساده لوحانه بخطا رفته ای؟؟ آیا این مطالب برخاسته از عقیده خودت است یا اینکه دیکته شده توسط دیگری؟؟اگر اولیست که باید شرحی برآن بزنم واگر دومی که بیراهه بردهاند ترا.خوب گوش فرا دار.همین قرانی که بآن تمسک کردی وهمین کتابی که بان چنگ زده ای شارحی دارد که بنا بر فرموده خود قران: لا ینطق عن الهوی است.سخنی نمی گوید مگر اینکه : اِن هُوَ اِلّا وَحیٌ یُوحی....... خب با این تفاصیل مگر همو نفرمود: اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین کِتابَ الله وَعِترَتی مِن أهلِبَیتی...وَاِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلوُّا أبَدا....من بین شما دو چیز گرانبها بجا می گذارم که اگر به ان دو چیز چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد... وان دوچیز کتاب قران واهل بیتم هستند( اهل بیت عصمت وطهارت- علیهم السلام) اینو که دیگه حتی برادران اهل سنت ما هم در کتابهای سته شون که بشیار هم معتبره نقل کرده اند.پس می بینی که قران تنها را پیامبر اکرم نفرمود بلکه فرمود : قرآن وعترت که همانا مفسرین این قرآنند.نیازی بشرح زیاد نداره.همینقدر که معتقد به پیامبر اکرم باشی خودش راه گشاست .وکسانیکه معتقد به ان وجود مبارک باشند سمعا وطاعتا اوامر این بزرگوار را اطاعت میکنند.اما راجع به توسل به اهل بیت گفته بودی .... تو وقتی که بیمار میشی ویا ماشینت دچار سانحه میشه ...آیا نیاز به کمک نداری؟ چرا ماشینت رو میبری تعمیرگاه؟؟ خب بخود خدا بگو ماشینت رو درست کنه اینکه شرکه که تو میری پیش تعمیراتی ویا موقعی که نیاز به طبیب داری شرکه که میری پیش طبیب تا ترو مداوا کنه ... برو در خونه خدا از خدا بخواه که ترو شفا بده!!! برادر من چرا همه چیزو خلط میکنی باهم؟؟ خداوند فرمود: أبَااللهُ أن یَجرِیَ الاُموُر بِغِیرِ أسبابِها یعنی خداوند در دنیا از غیر اسباب کاری رو انجام نمیده باید برای هرچیزی به اسبابش رجوع کنی .نه اینکه خداوند نعوذاً بالله قادر نباشه .خیر چون دنیا دار اسبابه لذا باید برای انجام امور به اسباب متوسل شد.همانگونه که دکتر میری .همانطور که تعمیر گاه میری و................