وقتي من مرتکب گناهي مي شوم، به پيامدهاي آن توجه ندارم و نمي بينم به کجا مي انجامد، ولي راهنماي دانا و چراغ هدايت مي تواند اين پيامدها را ببيند و ميداند انحرافي که امروز با يک گام يا ده متر يا يک ... آغاز ميشود فردا به صدها و هزاران متر ميانجامد. اينجاست که نقش رهبر و پيشوا و راهنما و چراغ هدايت آشکار ميشود. ظلم و جرم و اشتباه نسبت به ديگران هميشه نسبت به ديگران هميشه با انجام يک عمل تحقق نمي يابد. تنها به اين نيست که مال کسي را به زور بگيرم، مال ديگران را به ناحق بخورم، کسي را طرد کنم، به کسي توهين کنم يا شهادت ناحق بدهم. ستم کردن تنها به اين نيست که چيزي را به کسي که شايسته آن نيست بدهيم، بلکه ستم کردن با سکوت در برابر پايمال شدن حق هم محقق ميشود و همان گونه که شنيدهايد: «کسي که از حق چشمپوشي کند و در برابر آن ساکت بماند، شيطاني لال است.»
کسي که در برابر ستمگر ساکت مي ماند و به او اجازه جولان مي دهد، در حقيقت به نوعي ظلم را تأييد و با آن سازش مي کند و مظلوم را خوار مي سازد. اين دو نوع ستم کردن: ايجابي و سلبي در حيات ملتها وجود دارند، هر چند آشکارا به چشم نيايند، ولي حوادثي هستند که اين حقيقت را آشکار مي کنند.
به حادثه کربلا و قيام امام حسين(ع) ـ اين چراغ هدايت ـ برگرديم تا ببينيم چگونه امام حسين راه را روشن کرد تا مردم خودشان حقيقت را دريابند. هرکه به امام حسین برگردد، راه را پیدا می کند
مي دانيد که امام حسين و فرزندان و برادران و ياران ايشان به شهادت رسيدند و اهل بيت امام به اسارت رفتند. در کربلا زشت ترين جنايت و بزرگترين خيانت رخ داد و شديدترين ستمي که يک ستمگر مي تواند انجام دهد، روا رفت. ستمي که در کربلا روا رفت با هيچ ستمي قابل مقايسه نيست ولي جاي اين سؤال هست که چه کسي اين مشکل را پديد آورد؟ چه کسي ستم کرد؟