پاسى ز شب گذشت كه از ماوراى عرش نورى جهید و جلوهاش ارض و سماء گرفت
روح الامین به غار حرا آمد و بگفت این آیه را بخوان كه دل از او جلا گرفت
«اقرأ باسم ربك» یا ایها الرسول كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت
باید براى كُشتَن نمرودیان دَهر جا در درون آتش عشق خدا گرفت
تا بگسلى ز پاى تو زنجیر بردگى باید به دست خویش چو موسى عصا گرفت
بهر نجات خلق ز گرداب هَمُّ و غم باید ره از جنایت و ظلم و جفا گرفت
محكم ببند دامن همت كه ز امر حق باید به دست خود عَلَم اقتدار گرفت