فراخواندن امام هادی(ع) به سامرا

یحیی بن هرثمه به دستور متوکل برای بردن امام(ع) به سامرّا آمد. سامرّا شهری جدیدالتأسیس در نزدیکی بغداد بود که برای زندگی نظامیان ترک ساخته شده بود. این شهر در واقع یک دژ نظامی بود و ارکان دولت نیز در آن قرار داشت. نظامیان ترک از زمان معتصم که مادرش ترک نژاد بود، وارد لشگر شده و از آن پس مدارج ترقی را پیموده و روز به روز بر نفوذشان در دستگاه حکومت افزوده گشته بود. وزیران ایرانی مأمون کم کم جای خود را به سرداران ترک معتصم سپردند. نفوذ ایشان در دستگاه حکومت به جایی رسید که در دورۀ زوال سلسلۀ عباسی، آنان خلیفه ای را کشته و خلیفه ای را بر جایش نصب می کردند.

از آن روی که امام به سبب عبادت بسیار و گره گشایی از امور مردم، مورد علاقۀ بسیار آنان بود، مردم با دین مأموران حکومتی در مدینه که در جستجوی امام(ع) بودند، صدا به گریه و زاری بلند نموده و راه را بر مأموران بستند. ابن هرثمه به مردم اطمینان داد که در پی آزار امام(ع) نیست.

طعنه دشمنان اهل بیت بر امام علی(ع) و تحقق روایتی از امیر مؤمنان(ع)
سرانجام امام(ع) به همراه فرزند خردسالشان «حسن» و نزدیکان، همراه با سیصد تن از مأموران حکومتی به سوی عراق روانه گشتند. با آن که فصل تابستان بود، امام(ع) دستور داده بودند تا برای خود و همراهانشان لباسهای ضخیم پشمی تهیه گردد که این امر موجب شده بود تا از سوی مأموران حکومتی مورد طعن قرار گیرند. در میان راه، مأموران به یاد سخنی از امیرالمؤمنین(ع) می افتند که می فرماید: "هیچ قطعه ای از زمین نیست مگر که قبری است یا قبری خواهد شد"و برای طعن شیعیان گفتند: "بدین بیابان بنگرید، کیست که در این بیابان وسیع بمیرد تا قبرش در آن قرار گیرد»".