جنیدی از مشاهده این که شاگرد خردسالش نه تنها حافظ قرآن است بلکه در کلیۀ علوم سرآمد روزگار است دچار بهت و حیرت فراوان گشته و به یکی از نزدیکانش گفت: «مردم می پندارند که من معلم علی بن محمد هستم، حال آن که من برای دانش آموزی نزد وی می روم». و سرانجام از نفَس قدسی امام(ع)، این عالمِ دشمن اهل بیت پیامبر(ص) در زمرۀ شیعیان و یاران آن حضرت در آمد.
امام هادی که از 7 سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است، از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانه ای در «صریا» اطراف مدینه تا حدود 13 سالگی تحت نظر قرار می گیرد و سپس در تبعید گاه سامرا 20 سال پرچم نورانی امامت را برافراشته نگه می دارد.

عصر امام نقی(ع) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم(ع) بر تن دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر(ص) بر کرسی خلافت نشسته اند و حکومت و دولت ابزاری برای بهره کشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است. متوکل کاخهای متعدد می سازد و میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخ ها و درباریان حاکم است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر توده های مردم و بالاترین فشار ها و زندان و تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه(س) را تهدید می کند.