با وفات پيامبر اكرم (ص)، حضرت زهرا(س) غرق در سوگ و ماتم شد، هيچگاه غم و اندوه خويش را از هجران پدر كتمان نكرد ولي درد و فراق رسول اكرم او را از صحنه سياسي دور نكرد و با پيدايي رخدادهاي جديد در جامعه اسلامي، فصلي جديد از زندگي سياسي فاطمه(س) آغاز شد؛ فصلي كه با مراحل پيش بسيار متفاوت بود و دختر پيامبر(ص) را با همه توان به ميدان سياست كشانيد. حضرت زهرا(س) در اين فضاي مسموم و پر از آتش و خون و فتنه، علاوه بر اين كه دختر پيامبر(ص) و همسر علي(ع) بود، در چهره يك زن مسلمان مسئول در برابر رخدادهاي جامعه اسلامي، وارد ميدان شد و با اتخاذ بهترين و مؤثرترين راهها و شيوههاي مبارزاتي به ايفاي رسالت الهي خويش پرداخت.
ديري نپاييد كه دشمنان خاندان رسول اكرم، صبر و مديريت اين بانوي فرهيخته را در نشر وگسترش رسالت پدر بر نتافتند و به فاصله اندكي از وفات پيامبر، با هجوم به منزل فاطمه زهرا (س) و وارد نمودن ضربات پياپي بر در خانه ايشان كه وجود مقدس او را در لابه لاي خود داشت ، فاطمه زهرا (س) را مجروح و در بستر بيماري انداختند.
حضرت گاه به زحمت از بستر برمي خاست و كارهاي خانه را انجام مي داد و گاه به سختي و با همراهي اطفال كوچكش، خود را كنار تربت پيامبر (ص) مي رساند و غم و اندوه خود را بازگو مي كرد. در اين ايام، بانوي اسلام روزي حضرت علي (ع) را فراخواند و به آن حضرت وصيت نمود كه پس از وفاتش، او را شبانه به خاك بسپارد و ترتيبي دهد، كساني كه در حق او ستم روا داشته اند، در مراسم تدفين و نماز خواندن او حاضر نباشند.