ح) نمي از يم صحيفه

اشاره شد كه صحيفه تنها شامل راز و نياز... نيست، بلكه ابعاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي و عقيدتي نيز دارد. حضرت در ضمن دعاها، مباحث سياسي بويژه مسئله «امامت» و رهبري جامعه اسلامي را مطرح كرده كه به نمونه‏هايي از آن اشاره مي‏شود:
1. امام سجاد عليه‏السلام در دعاي بيستم (دعاي مكارم الاخلاق) چنين مي‏گويد:

«خدايا! بر محمد و آل او درود بفرست و مرا بر آنكه بر من ستم روا دارد، دستي (نيرويي) و بر آنكه با من ستيزه جويد، زباني [و برهاني] و بر كسي كه با من دشمني و عناد ورزد، پيروزي عطا كن، و در برابر آن كس كه نسبت به من، به حيله گري و بد انديشي بپردازد راه و تدبير و در برابر كسي كه بر من آزار رساند، نيرو عنايت كن و در برابر عيب جوياني كه بر من عيب جويي و ناسزا گويي مي‏كنند، توان تكذيب [و ردّ سخنان آنها] و در برابر خطر تهديد دشمنان، به من امنيّت عطا فرما...»24
در واقع، اين بخش از دعا شكوائيه‏اي است از حضرت در برابر زورگوييهاي حكومت و كارگزاران عبدالملك؛ نظير «هشام بن اسماعيل مخزومي» حاكم مدينه، و از اين جهت بار سياسي دارد.
2. در دعاي چهل و هشتم كه مربوط به عيد قربان و روز جمعه است، چنين مي‏خوانيم:

«خدايا! اين مقام [خلافت و رهبري امّت كه اقامه نماز جمعه و عيد و ايراد خطبه از شئون آن است ] مخصوص جانشينان و برگزيدگان تو، و اين پايگاهها، از آن امناي تو است، كه آنان را در رتبه بالايي قرار داده‏اي، ولي ستمگران [همچون خلفاي اموي] آن را به زور، غصب و تصاحب كرده‏اند... تا آنجا كه برگزيدگان و خلفاي تو مغلوب و مقهور [و مجبور به سكوت] گشته‏اند، در حالي كه مي‏بينند احكام تو تغيير يافته، كتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجبات دستخوش تحريف گشته، و سنّت (و راه و رسم) پيامبرت متروك گشته است. خدايا! دشمنان بندگان برگزيده‏ات از اولين و آخرين و همچنين اتباع و پيروانشان و همه كساني را كه به كارهاي آنان راضي هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز... .»25
در اين دعا امام سجاد عليه‏السلام با صراحت از مسئله امامت و رهبري امّت كه اختصاص به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام دارد و غصب شدن آن توسط ستمگران ياد مي‏كند و بدين ترتيب، مشروعيّت حكومت بني اميّه و حتي خلفاي اوّل را نفي مي‏كند.
3. در دعاي عرفه (دعاي چهل و هفتم) چنين مي‏گويد:« پروردگارا! درود فرست به پاك‏ترين افراد خاندان پيامبر كه آنان را براي رهبري امّت و اجراي اوامر خود برگزيده‏اي و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دينت، جانشينان خود در زمين، و حجّتهاي خويش بر بندگانت قرار داده‏اي، و به خواست خود، آنان را از هر گونه پليدي يكباره پاك كرده‏اي و آنان را وسيله ارتباط با خود و راه بهشت خويش قرار داده‏اي... خدايا! تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامي تأييد فرموده‏اي كه او را براي بندگانت رهبر و پرچمدار، و در جهان گيتي مشعل هدايت قرار داده‏اي، پس از آنكه او را با ارتباط غيبي، با خود مرتبط ساخته‏اي و او را وسيله خشنودي خود قرار داده‏اي و پيروي از او را واجب كرده‏اي، و از نافرماني او بيم داده‏اي، و به اطاعت از اوامر و پذيرش نهي او دستور داده‏اي، و مقرّر داشته‏اي كه هيچ كس از او سبقت نگيرد، و هيچ كس از پيروي او واپس نماند [و سرپيچي ننمايد]...26.»
حضرت در اين دعا با بيان نقش و موقعيّت ويژه رهبران الهي و امامان از خاندان نبوّت و امتيازهاي آنان با دقّت تمام مشروعيّت حكومت زمامداران وقت را نشانه رفته و نشان داده است كه مشروعيت حكومت با انتخاب الهي به دست مي‏آيد، نه از طريق زور و قدرت و نه حتّي از راه جمع آوري آراي مردم.