
- معاد در قرآن
-
تهديدشدگان به عذاب دوزخ
در قرآن كريم چند دسته مردم به عذاب دوزخ تهديد شده اند:
دسته اول، كافران: كسانى كه به خدا و معاد و نبوت ايمان ندارند. قرآن مى گويد: «كسانى كه كافر شدند و آيات خدا را تكذيب كنند آنان اهل دوزخند و در آنجا جاودانه خواهند بود.» (2)
دسته دوم، مشركان: كسانى كه در پرستش، غير از خدا را شريك قرار مى دهند. قرآن مى فرمايد: «كافران اهل كتاب و نيز مشركان در آتش دوزخند، و براى هميشه در آنجا خواهند بود. اينان بدترين انسانها مى باشند.» (1)
**
1. همان، ص315.
2. بقره (2) آيه 39: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآياتِنا أُولـئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِـيها خالِدُونَ».
دسته سوم، منافقان: كسانى كه در باطن ايمان ندارند ولى با زبان مدعى ايمان هستند و در جمع مؤمنان زندگى مى كنند. قرآن مى گويد: «خدا به مردان و زنان منافق و كافران وعده آتش دوزخ داده است و در آنجا جاودانه اند. همين برايشان بس است. خدا آنها را لعن كرده و در عذابى پايدار گرفتار خواهند شد.» (2)
در اين آيات به اين سه گروه وعده دوزخ داده شده به علاوه توقفشان را در دوزخ جاودانه و هميشگى معرفى كرده است. و در اين خصوص از كلمه «خالد» و «خلود» استفاده كرده است. اما بايد توجه داشته باشيم كه جاودانگى يكى از معانى خلود است، در لغت معانى ديگر نيز دارد.
راغب مىنويسد: «مخلد» در اصل به معناى چيزى است كه مدت درازى باقى بماند و به همين جهت به مردى كه موهايش دير سفيد شود مى گويند: رجل مخلد. سپس كلمه مخلد به طور استعاره استعمال شده براى كسى كه جاودانه باشد. (3)
**
1. بينة (98) آيه 6 : «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الكِتابِ وَالمُشْرِكِـينَ فِى نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِـيها أُولـئِك َ هُمْ شَرُّ البَرِيَّةِ».
2. توبه (9) آيه 68 : «وَعَدَ اللّهُ المُنافِقِـينَ وَالمُنافِقاتِ وَالكُـفّارَ نارَ جَـهَـنَّمَ خالِدِينَ فِـيها هِىَ حَسْبُـهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذابٌ مُقِـيمٌ».
3. المفردات، ص154، ذيل كلمه خلد.
-
-
ابن اثير نيز در تفسير حديث حضرت على عليهالسلام كه فرموده «من دان لها و اخلد اليها» يعنى به دنيا اعتماد نمايد و ملازم آن باشد، خلود را به معناى «جاودانگى» آورده است. (1)
بنابراين، در اين كه كافران و مشركان و منافقان مدتى بسيار طولانى در دوزخ معذب خواهند بود ترديدى نيست، چون قرآن بدين مطلب تصريح دارد، اما اين كه جاودانه خواهند ماند محل ترديد است، مخصوصاً با توجه به دو نكته مهم: يكى اين كه تعذيب دوزخيان به منظور كينه توزى و انتقامجويى نيست، بلكه به هدف زدودن تاريكى ها و آلودگى هاى حيوانى و شيطانى و قابليت يافتن براى الطاف الهى است، نكته دوم اين كه از سعه رحمت خداى متعال و سبقت آن بر غضبش نبايد غفلت كرد. بنابراين، اگر در اثر تعذيب طولانى دوزخيان فطرت توحيدى كه در باطن ذات آنها پنهان بود آشكار گشت و جنبه انسانيت آنها بر جنبه حيوانيت و شيطنت غلبه كرد امكان اين كه مشمول لطف و رحمت خداى ارحم الراحمين قرار گيرند منتفى نخواهد بود. ما با عقل ناقص و تنگ نظرى هاى خود حق داورى در مورد اين مسئله مهم را نداريم.
گروه چهارم، ظالمان و ستمكاران هستند. قرآن مى گويد: «آن گاه به ستمكاران گويند: عذاب جاويد را بچشيد، آيا نه اين است كه در برابر اعمالتان كيفر مى بينيد.» (2)
**
1. النهايه، ج2، ص61 ، ذيل كلمه خلد.
2. يونس (10) آيه 52 : «ثُمَّ قِـيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ».
-
-
گروه پنجم، كسانى كه انسان يا انسانهايى را بدون جرم به قتل برسانند. قرآن مىگويد: «هر كس مؤمنى را به عمد بكشد كيفر او جهنم است كه در آن جاويدان خواهد بود، خدا بر او خشم گيرد و لعنت كند و برايش عذابى بزرگ آماده سازد. (1)
در اين كه اين دو گروه گناه بسيار بزرگى را مرتكب شدهاند و بايد به كيفر اعمال زشتشان مدتى طولانى در دوزخ باشند ترديد نيست اما اين كه در جهنم جاويدان باشند، چنان كه ظاهر آيات است محل ترديد مى باشد، مخصوصاً با توجه به آنچه قبلاً بدان اشاره شد.
گروه ششم، گناهكاران و مجرمان. در قرآن مىفرمايد: «آرى، هر كس كه كار زشتى انجام داد و گناهش بر او احاطه كرد اينان اهل جهنم اند و جاودانه خواهند بود.» (2)
و مى فرمايد: همانا كه مجرمان (گناهكاران) در عذاب جهنم جاويدان خواهند بود. (3)
چنان كه ملاحظه مىفرماييد مجرمان و گناهكاران به دخول در دوزخ و عذاب جاويدان تهديد شده اند. اما با توجه به آيات و احاديث فراوان، دخول در دوزخ آنان مشروط به اين است كه اولاً: بدون توبه و جبران مافات از دنيا رفته باشند و ثانياً: عذابهاى دوزخى و سختىهاى قيامت آنان به حدى نبوده كه لياقت شفاعت پيدا كنند، وگرنه داخل دوزخ نخواهند شد. در اين آيات كسانى هم كه داخل دوزخ شدهاند به عذاب دائم تهديد شده اند ولى با توجه به آنچه گفته شد مدت توقف آنان در دوزخ به مقدار گناهانشان (كم يا زياد) خواهد بود. و بعد از پاك شدن و لياقت شفاعت به وسيله شافعان و رحمت و لطف بى پايان الهى از عذاب دوزخ نجات خواهند يافت.
**
1. نساء (4) آيه 93: «وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِـيها وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِـيماً».
2. بقره (2) آيه 81 : «بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّـئَةً وَأَحاطَتْ بِهِ خَطِـيئَتُهُ فَأُولـئِكَ أَصْحابُالنّارِ هُمْ فِـيها خالِدُونَ».
3. زخرف (43) آيه 74: «إِنَّ المُجْرِمِـينَ فِى عَذابِ جَهَنَّـمَ خالِدُونَ».
گروه هفتم، كافران بى خبر. در بين مردم افرادى هستند كه به خدا و پيامبر و معاد ايمان ندارند ولى نه از روى عناد و تعمد بلكه از روى جهل و بىخبرى محض. به طور وحشى يا نيمه وحشى در جنگل يا محيط هاى دور افتاده همانند حيوانات زندگى مى كنند و جز خوردن و آشاميدن و شهوترانى چيزى نمى دانند. يا به دين آبائى و اجدادى خود آن چنان يقين دارند كه احتمال نمى دهند تا در صدد تحقيق برآيند. اين گونه افراد گرچه استحقاق بهشت ندارند در دوزخ هم معذب نخواهند شد، چون تعذيب چنين افراد بى خبرى با عدل خدا سازگار نيست. خدا در قرآن مى گويد: «ما هيچ قومى را عذاب نمى كنيم تا آن گاه كه پيامبرى برايشان بفرستيم.» (1)
**
1. اسراء (17) آيه 15: «وَما كُنّا مُعَذِّبِـينَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً».
-
-
بهشت و نعمتهاى بهشتى
بهشت يعنى جهان بهتر، جايى خوش آب و هوا و پر از انواع نعمتها كه نيكوكاران پس از مرگ در آنجا زندگى خواهند كرد. قرآن كريم از آن مكان موعود به عنوان جنت ياد كرده است. جنت يعنى باغ پر درخت. در قرآن آيات فراوانى داريم كه مؤمنان نيكوكار را به بهشت وعده داده و انواع زيبايى ها و نعمتهايش را بر شمرده است؛ به عنوان نمونه به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ «به كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند بشارت بده كه باغ هايى خواهند داشت كه جويبارها از زير آنها روان است. هرگاه ميوه اى از آنها روزى آنان گردد، مى گويند اين همان است كه از پيش روزى ما شده بود. ميوه هاى همانندى برايشان آورده مى شود، و همسرانى پاكيزه دارند، و در بهشت جاويدان خواهند بود.» (1)
**
1. بقره (2) آيه 25: «وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هـذا الَّذِى رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَلَهُمْ فِـيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِـيها خالِدُونَ».
ـ «كسانى كه پرهيزكارند در باغهايى (بهشت) زندگى خواهند كرد كه در زير درختان آن جويبارهايى روان است. جاودانهاند، پذيرايى شايسته اى است از جانب خدا، و آنچه نزد خداست بهتر است براى نيكوكاران.» (1)
ـ «خدا به مردان و زنان مؤمن باغ هايى وعده داده كه از زير آنها نهرها جارى است و جاودانه اند. و منزل هاى پاكيزه در بهشت عدن. و خشنودى (رضوان) خدا از همه اينها برتر است. و اين است سعادت بزرگ.» (2)
ـ «مَثَل بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده (اين است كه) نهرهايى در آن جارى است، ميوه ها و سايه هايش هميشگى است. اين فرجام پرهيزگاران است. و عاقبت كافران دوزخ خواهد بود.» (3)
ـ «بهشتهاى عدن كه در آن فرود مىآيند از زير آنها نهرها جارى است، هر چه بخواهند در آن هست، خدا به پرهيزگاران اين گونه پاداش مى دهد.» (4)
**
1. آل عمران (3) آيه 198: «الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ خالِدِينَ فِـيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَما عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ لِلأَبْرارِ».
2. توبه (9) آيه 72: «وَعَدَ اللّهُ المُـؤْمِنِـينَ وَالمُـؤْمِناتِ جَـنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ خالِدِينَ فِـيها وَمَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَـنّاتِ عَـدْنٍ وَرِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذ لِكَ هُـوَ الفَوْزُ العَظِـيمُ».
3. رعد (13) آيه 35: «مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ المُتَّـقُونَ تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّـقَوْا وَعُقْبَى الْكافِرِينَ النّارُ».
4. نحل (16) آيه 31: «جَنّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ لَهُمْ فِـيها ما يَشاءُونَ كَذ لِكَ يَجْزِى اللّهُ المُتَّقِـينَ».
-
-
ـ «كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده اند همانا كه ما پاداش كسى را كه كار خوب انجام داده ضايع نخواهيم كرد، آنان بهشت هاى عدن خواهند داشت كه از زير آنها نهرها جارى است. در آنجا به دستبندهاى زرين آراسته مى گردند، و جامهه اى سبز كه از ديباى نازك و ديباى درشت بافته شده، مى پوشند. بر تختها تكيه مى دهند، پاداش نيك و آسايشگاه خوبى است.» (1)
ـ «هيچ كس نمى داند چه چيز گرانبهايى (چشم روشنى) به پاداش كارهاى خوبى كه انجام داده اند برايشان نهفته اند.» (2)
ـ «آنان كه به آيات ما ايمان آوردند و مسلمان بودند، (به آنان گفته مىشود) خود و همسرانتان شادمان به بهشت در آييد، گرد آنان قدحهاى زرين و جامها را مى چرخانند. در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذت برد فراهم است و شما در آنجا جاويدان خواهيد بود، اين بهشتى است كه براى كارهايى كه انجام دادهايد به شما رسيده است. در آنجا ميوه هاى فراوانى است كه از آنها مى خوريد.» (3)
**
1. كهف (18) آيات 30 ـ 31: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لا نُضِـيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً * أُولـئِكَ لَهُمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِـهِمُ الأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِـيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِـياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِـينَ فِـيها عَلَى الاْءَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقاً».
2. سجده (32) آيه 17: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِـىَ لَهُمْ مِنْ قُـرَّةِ أَعْيُنٍ جَـزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».
3. زخرف (43) آيات 69 ـ 73: «الَّذِينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَكانُوا مُسْلِمِـينَ * أُدْخُلُوا الجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوابٍ وَفِـيها ما تَشْتَهِـيهِ الأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِـيها خالِدُونَ * وَتِلْكَ الجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * لَكُمْ فِـيها فاكِهَةٌ كَثِـيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ».
ـ «مَثَل بهشتى كه به پرهيزگاران نويد داده شده (اين است) در آن نهرهايى است از آب هايى كه نمى گندد و جويبارهايى از شير كه مزهاش تغيير نمى كند و جويبارهايى از شراب كه به نوشندگان لذت مى بخشد، و نهرهايى از عسل تصفيه شده و انواع ميوها در اختيارشان مىباشد، و نيز آمرزش پروردگارشان، آيا اينان برابرند با كسانى كه در آتش دوزخ جاودانه اند و آبى داغ به آنان مى نوشانند كه رودههايشان را پاره پاره مى كند.» (1)
ـ «به سوى مغفرت پروردگارتان سبقت بگيريد و همچنين به بهشتى كه عرض آن به مقدار آسمان و زمين است و به كسانى وعده داده شده كه به خدا و رسولانش ايمان آوردهاند.» (2)
ـ «همانا كه نيكان از پيالهاى مى نوشند كه آميخته به بوى خوش كافور است. از چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى نوشند، آن را به اراده خود روان مى سازند.» (3)
ـ «به پاداش صبرى كه داشته اند بهشت و لباس حرير داده مى شود، در بهشت بر تختهاى زيبا تكيه مى كنند، نه خورشيد را مى بينند
**
1. محمد (47) آيه 15: «مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ المُتَّقُونَ فِـيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّاِرِبيَن وَأَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفّىً وَلَهُمْ فِـيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِى النّارِ».
2. حديد (57) آيه 21: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَالأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَرُسُلِهِ».
3. انسان (76) آيات 5 ـ 6 : «إِنَّ الأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً * عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً».
-
-
و نه سرما را، سايه نزديك آنها و ميوهها در اختيارشان مى باشد، اطراف آنها ظرفهاى نقره و جامهاى بلورين مى چرخانند، ظرفهاى بلورينى كه از نقره و به اندازه، ساخته شده اند، در آنجا از پياله هايى مى نوشند كه با زنجبيل آميخته شده است، از چشم هاى به نام سلسبيل، خدمتگزارانِ جوانى هميشه گرد آنان مىچرخند كه چون آنها را بنگرى گمان مىكنى مرواريدهاى پراكندهاند. چون بدانجا بنگرى نعمت و پادشاهى بزرگى را خواهيد ديد. بر تن آنان جامههاى سبز كه از ديباى نازك و درشت بافته شده است. و به دستبندهاى سيمين آراستهاند. و پروردگارشان به آنان شرابى پاك مى نوشاند.» (1)
آيات مذكور، بهشت را به عنوان منزلى بسيار عالى و زيبا و خوش آب و هوا معرفى مى كنند كه انواع نعمتها در آن آماده است. از جمله درختان سرسبز و انبوه كه نهرهايى از آب زلال زير آنها جريان دارد، انواع ميوه هاى خوشمزه و خوشبو و لطيف كه بدون زحمت در اختيار بهشتيان قرار مىگيرد، جويبارهايى از شير و عسل تصفيه شده و شراب ناب در آنجا روان است كه هر چه بخواهند مى نوشند، گوشت پرندگان آماده است و در
**
1. همان، آيات 12 ـ 21: «وَجَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيراً * مُتَّـكِئِينَ فِـيها عَلَى الأَرائِك ِ لا يَرَوْنَ فِـيها شَمْساً وَلا زَمْهَرِيراً * وَدانِـيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَذُلِّـلَتْ قُطُوفُها تَذلِـيلاً * وَيُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِـيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَاْ * قَوارِيرَاْ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً * وَيُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً * عَيْناً فِـيها تُسَمّى سَلْسَبِيلاً * وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُـؤْلُـؤاً مَنْثُوراً * وَ إِذا رَأَيْتَ ثَـمَّ رَأَيْتَ نَعِـيماً وَمُلْكاً كَبِيراً * عالِـيَهُمْ ثِـيابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً».
اختيارشان قرار مىگيرد، در قصرهاى زيبا و چند طبقه بر روى تختهاى بسيار نرم و لطيف و زيبا آرميده اند و خدمتگزارانى بسيار زيبا پيوسته دورشان مى چرخند و پذيرايى مى كنند، لباسهاى نرم و لطيف و قشنگ مى پوشند و در باغهاى بهشت گردش مى نمايند، از حورالعين كه در زيبايى همانند مرواريد هستند و قبلاً با هيچ مردى آميزش نداشته و جز به همسرشان نظر ندارند. و در يك كلام، آنچه مؤمنان نيكوكار بخواهند و اراده كنند در بهشت آماده است.
گفتنى است كه نعمتهاى مذكور شبيه نعمتهاى دنيوى است و بايد اين حقيقت را بپذيريم ولى لزومى ندارد آنها را عين نمونههاى دنيوى و با حفظ همه آثار دنيوى و نواقصشان بدانيم، اگر چنين باشد بهشت بخشى از دنيا مىشود نه آخرت. در صورتى كه آخرت جهان بسيار عالىترى است كه در طول عالم دنياست نه در عرض آن، امور اخروى از نواقص و كاستى هاى امور دنيوى منزه اند.
-
-
در برخى آيات و احاديث نيز بدين امتياز اشاراتى شده است كه به عنوان نمونه به بعض آنها اشاره مى شود: غذاهاى دنيوى لذت دارند ولى به همراه آن مواد زايدى هم دارند كه به ناچار بايد از طريق ادرار و مدفوع دفع شود، اما غذاهاى بهشتى مدفوع و ادرار ندارند. ميوه هاى دنيوى را بايد چيد ولى
شاخه هاى درختان ميوه بهشتى خود به نزديك مؤمن مى آيند آبها و شيرهاى دنيوى قابليت فساد دارند و اگر مدتى راكد بمانند مىگندند و مزه آنها تغيير مى كند:
«وَدانِـيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَذُلِّـلَتْ قُطُوفُها تَذلِـيلاً».
ولى آب و شير بهشتى فساد نمىپذيرد: «فِـيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ».
مشروبات دنيوى لذت دارند ولى مستى و تهوع و اعتياد نيز به همراه دارند؛ بر خلاف مشروبات بهشتى كه لذت دارند ولى از نواقص مشروبات دنيوى منزه هستند.
آنچه گفته شد در خصوص نعمتهايى است كه نمونه ناقصى از آنها در دنيا يافت مىشود، ولى از قرآن استفاده مىشود كه در بهشت نعمتهاى بسيار ممتازى وجود دارد كه نه چشمى آنها را ديده نه گوشى شنيده نه بر قلب بشرى خطور كرده است، قرآن مىگويد: «هيچ كس نمى داند چه چيزى را كه وسيله چشم روشنى اوست برايش نهفته اند.» (1)
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «در بهشت نعمتهايى است كه نه چشمى آنها را ديده و نه بر قلب بشرى خطور كرده است.» (2)
نعمتهاى بهشتى به سراغ مؤمن مى آيند نه اين كه مؤمن به سراغ آنها برود، اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: «طوبى، درختى است در بهشت. اصل آن در منزل رسول خدا صلىاللهعليهوآله است و در منزل هر مؤمنى شاخهاى دارد. هرگاه كه مؤمن به چيزى ميل داشته باشد آن شاخه همان را در اختيارش قرار مىدهد.» (1)
**
1. سجده (32) آيه 17: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِـىَ لَهُمْ مِنْ قُـرَّةِ أَعْيُنٍ».
2. وسائل الشيعه، ج11، ص476: قال رسولاللّه صلىاللهعليهوآله : «و فيها ما لا عين رأت، و لا أذن سمعت، و لا خطر على قلب بشر».
بهشتيان هميشه جوان و زيبايند. پيرى، بيمارى، ناتوانى، غم و اندوه، حسد، كينه، رنج در بهشت نيست. بهشتيان از انواع غذاهاى لذيذ مى خورند ولى ادرار و مدفوع ندارند. براى هميشه در بهشت زندگى مى كنند و مرگ بر آنها عارض نمى شود.
مرحوم ملامحسن فيض كاشانى در تفاوت نعمتهاى بهشتى با نعمتهاى دنيوى نوشته است:
تمايل انسان در دنيا تابع چيزهايى است كه در خارج موجودند ولى امور بهشت تابع خواسته بهشتيان مى باشند، آنها هر چه بخواهند با ارادهشان موجود مىشود. خدا در قرآن مى گويد: «فِـيها ما تَشْتَهِـيهِ الأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ» پس آنچه را اراده كنند فوراً حاضر مى شود، نه اين كه آنچه موجود است برايشان حاضر شود. (2) تفاوت ديگر اين كه نشأه آخرت نشأه نور و ادراك و حضور و حيات و ظهور است، امور اخروى زنده و مدرك هستند. چنان كه در احاديث آمده كه انواع ميوه ها به بهشتيان مى گويند: اى ولىِّ خدا مرا بخور قبل از اين كه ديگرى را ميل كنى. و اين كه وقتى مؤمن بر تخت خود مىنشيند آن تخت از خشنودى به اهتزاز در مى آيد. و در قرآن آمده كه: «إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ
**
1. بحارالأنوار، ج8 ، ص117: قال اميرالمؤمنين عليه السلام : «طوبى شجرة في الجنّة أصلها في دار النبيّ: و ليس من مؤمن إلاّ في داره غصنٌ منها لا تخطر على قلبه شهوة شيء إلاّ أتاه به ذلك الغصن».
2. اصول المعارف، ص197.
لَهِىَ الحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ». (1)
-
-
درجات بهشت
بهشت درجات و مراتب مختلفى دارد. نعمتهاى بهشتى نيز براى همه بهشتيان يكسان نيست. همه بهشتيان در يك مقام نيستند، بعضى در اعلا مرتبه و بعضى در پايينترين درجات و برخى در حد متوسط هستند.
اميرالمؤمنين عليه السلام در توصيف بهشت فرمود: «درجاتى فروتر و برتر، منزل هايى متفاوت، نعمتهاى آن قطع نمى شود، مقيم آن كوچ نمى كند، جاويدان در آن پير نمى شود، ساكن در آن هيچگاه نيازمند نمى گردد.» (2)
قرآن مى گويد: «آنان نزد خدا درجاتى دارند و خدا به آنچه انجام مى دهند بيناست.» (3)
و مى فرمايد: «مؤمنانى كه به جهاد نمى روند و آسيب نمى بينند با جهادگران در راه خدا به جان و مال برابر نيستند خدا كسانى را كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كرده اند بر جهادگريزان به درجهاى برترى مى دهد، و به همگان وعده احسان داده است و جهادگران را بر جهاد گريزان به پاداشى بزرگ برترى داده است.» (1)
**
1. همان، ص201.
2. نهجالبلاغه، خطبه 85 : «درجات متفاضلات، و منازل متفاوتات، لا ينقطع نعيم ها، و لا يضعن مقيمها، و لا يهرم خالدها، و لا يبأس ساكن ها».
3. آل عمران (3) آيه 163: «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِـيرٌ بِما يَعْمَلُونَ».
و مى فرمايد: «خدا كسانى را كه ايمان آورده اند و دانشمندان را درجاتشان را بالا مى برد و خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.» (2)
و مى فرمايد: «و براى هر يك از آنها به مقدار عملشان درجاتى است، جزاى اعمالشان به طور كامل داده مى شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.» (3)
بالاترين درجات بهشت رضوان است، قرآن مى فرمايد: «رضوان (رضايت خدا) از همه اينها برتر است و اين است رستگارى بزرگ.» (4)
بنابراين همه مؤمنان به بهشت مى روند و از نعمتهاى بهشتى برخوردار خواهند شد، ولى نه جاى گاه بهشتى آنان يكسان است، نه نعمتهايى كه از آنها بهره مند مى شوند. بلكه تفاوتهاى فراوانى دارند كه عقل ما از درك آنها عاجز است. منشأ تفاوت درجات بهشتيان مى تواند چند چيز باشد:
يك: مقدار شناخت و ايمان و باورهاى آنها به اصول عقايد؛
دو: ملكات نفسانى و مقدار التزام آنان به رعايت ارزش هاى اخلاقى؛
سه: مقدار التزام آنها به انجام وظايف دينى؛
چهار: مقدار تقوا و پرهيز از اخلاق زشت و ترك گناهان
**.
1. نساء (4) آيه 95: «لا يَسْتَوِى القاعِدُونَ مِنَ المُؤْمِنِـينَ غَيْرُ أُولِى الضَّرَرِ وَالمُجاهِدُونَ فِى سَبِـيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلى القاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الحُسْنى وَفَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدِينَ عَلى القاعِدِينَ أَجْراً عَظِـيماً».
2. مجادله (58) آيه 11: «يَرْفَعِ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ».
3. احقاف (46) آيه 19: «وَلِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ».
4. توبه (9) آيه 72: «وَرِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذ لِكَ هُـوَ الفَوْزُ العَظِـيمُ».
گرچه بهشتيان هر چه بخواهند و اراده كنند فوراً در اختيارشان قرار مى گيرد: «فِـيها ما تَشْتَهِـيهِ الأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ» ولى خواسته همه افراد يكسان نيست بلكه به معرفت و عرفان هر يك بستگى دارد.
-
-
وسيله بهشت رفتن و بهرهمندى از نعمتهايش
بهشت در همين جهان و با ايمان و عقايد صحيح و اخلاق نيك و عملهاى صالح و اجتناب از گناهان تهيه مىشود و در جهان آخرت آشكار مىگردد. بهشت و نعمتهايش نتيجه اعمال دنيوى بلكه عين آنها خواهد بود.
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «خداى تبارك و تعالى فرموده: اى بندگان صديق من! در اين دنيا از نعمت عبادت من بهره بگيريد، چون در جهان آخرت از همينها بهرهمند خواهيد شد.» (1)
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «در بهشت قصرهاى بلورين وجود دارد كه ظاهر آنها از باطن و باطنشان از ظاهر ديده مىشود. از امت من كسانى در آن قصرها سكونت خواهند كرد كه با مردم خوب سخن بگويد، مردم را اطعام كند، سلام خود را آشكار سازد و شبانگاه كه مردم در خواب هستند نماز بخواند.» (1)
**
1. بحارالأنوار، ج8 ، ص155: قال أبوعبداللّه عليهالسلام : «قال اللّه تبارك و تعالى: يا عبادى الصديقين! تنعّموا بعبادتي في الدنيا؛ فإنّكم تتنعّمون بها في الآخرة».
امام سجاد عليهالسلام فرمود: «به تلاوت و عمل به قرآن عنايت داشته باش همانا كه خداى متعال بهشت را با خشتى از طلا و خشتى از نقره آفريد. ملاط آنها را مسك و خاك آن را زعفران و سنگ ريزههاى آن را مرواريد قرار داده. درجات بهشت را به تعداد آيات قرآن قرار داد. هر كس در دنيا قرآن بخواند (و بدان عمل كرده) در قيامت به او گفته مىشود: بخوان و بالا برو و هر كس داخل بهشت شود بالاتر از او نيست مگر پيامبران و صديقان.» (2)
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «هنگامى كه به معراج رفتم داخل بهشت شدم فرشتگان را ديدم كه با خشت هايى از طلا و نقره ساختمانى را بنا مىكنند. گاهى مشغول كار بودند و زمانى دست مىكشيدند به آنان گفتم: چرا گاهى دست از كار بر مىداريد؟ گفتند: در انتظار رسيدن مصالح مىمانيم. گفتم مصالح شما چيست؟ گفتند اين ذكرِ مؤمن در دنيا: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر، هنگامى كه اين ذكر را مىگويد مشغول بنا هستيم، هرگاه توقف مىكند ما هم دست از كار مىكشيم.» (1)
**
1. همان، ج8 ، ص119: قال رسولاللّه: «إنّ في الجنّة غرفاً يرى ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها، يسكنها من أمّتي من أطاب الكلام، و أطعم الطعام، و أفشى السلام و صلّى با الليل و الناس نيام».
2. همان، ج8 ، ص133: قال عليّ بن الحسين عليهالسلام : «عليك بالقرآن؛ فإنّ اللّه خلق الجنّة بيده لبنة من ذهب و لبنة من فضّة، و جعل ملاطها المسك، و ترابها الزعفران، و حصباءها اللؤلؤ، و جعل درجاتها على قدر آيات القرآن. فمن قرأ القرآن قال له: اقرأ و ارق، و من دخل منهم الجنّة لم يكن في الجنّة أعلى درجة منه ما خلا النبييون و الصديقون».
-
-
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «سخاوت درختى است از درختهاى بهشت، در دنيا شاخههايى دارد آويزان، هر كس با سخاوت باشد يكى از شاخههاى آن را مىگيرد و او را به بهشت مىبرد. و بخل درختى است از درختان دوزخ، در دنيا شاخههايى دارد، پس هر كس بخل بورزد يكى از آن شاخه را گرفته و داخل دوزخش مىگرداند.» (2)
قرآن مىگويد: «از خدا و رسول فرمان ببريد، باشد كه مشمول رحمت خدا واقع شويد. بشتابيد به سوى مغفرت پروردگارتان و به سوى بهشتى كه پهناى آن به اندازه پهناى آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است. آنان كه از مال خود در حال وسعت و تنگدستى انفاق مىكنند، خشم خود را فرو مىنشانند و از بدرفتارى مردم در مىگذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد. و آنان كه اگر كار زشتى انجام دادهاند يا به نفس خويش ستم كردهاند به ياد خدا مىافتند و از گناهان خود توبه مىكنند. و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد و آنان كه در كار زشت خود اصرار نكنند در حالى كه از زشتى آن آگاهند، پاداش عمل اينان آمرزش پروردگار و بهشتها (باغهايى) است كه زير درختان آنها نهرهايى جارى است و در آن جاويدان خواهند بود. و چه نيكوپاداشى است براى نيكوكاران.» (1)
**
1. همان، ص123: قال رسولاللّه صلىاللهعليهوآله : «لمّا أسري بي إلى السماء دخلت الجنّة. فرأيت فيها ملائكة يبنون لبنة من ذهب و لبنة من فضّة، و ربّما أمسكوا، فقلت لهم: ما لكم ربّما بنيتم و ربّما أمسكتم؟ فقالوا: حتى تجيئنا النفقة، فقلت لهم: و ما نفقتكم؟ قالوا: قول المؤمن في الدنيا: سبحان اللّه، و الحمد للّه، و لا إله إلاّ الّله و اللّه اكبر، فإذا قال بنينا و إذا أمسك أمسكنا».
2. همان، ص171: قال رسولاللّه صلىاللهعليهوآله : «إنّ السخاء شجرة من أشجار الجنّة لها أغصان متدلّية في الدنيا، فمن كان سخياً تعلّق بغصن من أغصانها فساقه ذلك الغصن إلى الجنّة. والبخل شجرة من أشجار النار لها أغصان متدلّية في الدنيا، فمن كان بخيلاً تعلّق بغصن من أغصانها فساقه ذلك الغصن إلى النار».
و آخر دعوانا أن الحمدللّه ربّ العالمين، اللّهمّ ارحم شيبتي، و نفاد أيّامي، و اقتراب أجلي و ضعفي و مسكنتي، و قلّة حيلتي، و أرحمني إذا انقطع من الدنيا أثري، و ارحمني في حشري و نشري، و اجعل في ذلك اليوم مع أوليائك موقفي، و في جوارك مسكني يا ربّ العالمين. إلهي! لم يزل برّك عليّ أيّام حياتي، فلا تقطع برّك عنّي في مماتي يا أرحم الراحمين.
1. آلعمران (3) آيات 132 ـ 136: «وَأَطِيعُوا اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّـكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها السَّمـواتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالكاظِمِينَ الغَيْظَ وَالعافِـينَ عَنِ النّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ المُحْسِنِـينَ * وَالَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ * أُولـئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ خالِدِينَ فِـيها وَنِعْمَ أَجْرُ العامِلِـينَ».
منبع : معاد در قرآن
نویسنده : آیت الله امینی
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن