*باتوجه به منابع موجود و بحث هایی که در این راستا وجود دارد، روان شناسان به چه نتیجه ای در رابطه با خویشتن داری رسیدند؟

روان شناسان نیز از اصطلاح «مهار خود» یا «تسلط نفس»، برای نشان دادن توان تنتظیم رفتار و جلوگیری از انجام بعضی کارهایی که مایل به آنها هستیم، بهره می برند. انسان رشدیافته و سالم کسی است که بتواند بر «تمایلات آنی» خود غلبه کند و با درنظرگرفتن «مصالح آتی» آنها را به عقب بیندازد، «فلاول» در سال 1998 در نوشته هایش به این موضوع اشاره کرده است. از منظر ارهارت (2003)، خویشتن داری جنسی، انتخابی برای پرهیز از فعالیت جنسی است. این انتخاب برای دلیل خاصی می تواند صورت گیرد، این دلیل ممکن است اخلاقی، دینی، قانونی یا برای سلامت باشد. گیش (2000) هم معتقد است که خویشتن داری جنسی موثرترین راه حفاظت در برابر ایدز و دیگر بیماری های آمیزشی و همچنین مشکلات فیزیکی و بارداری های ناخواسته خواهد بود. «دریفوس» هم درباره خویشتن داری چنین می گوید که خویشتن داری جنسی تا هنگام ازدواج به عنوان انتخابی برتر ما را مأمور ساخته است تا به فرزندان و نوجوانان خود، چیزهایی را تعلیم دهیم که آنها را مجهز می سازد تا تصمیمات سالم، پخته و مسئولانه درباره رابطیه جنسی تا هنگام ازدواج بگیرند.

*ضرورت این خویشتن داری از منظر جهانی چیست؟ آیا صرفا خویشتن داری در کشورهای اسلامی مطرح است؟

خیر، صرفا در کشورهای اسلامی نیست و در تمامی کشورها این مسئله مطرح است. تدوین برنامه های خویشتن داری جنسی از ضرورت های عصر حاضر به حساب می آید؛ چراکه از منظر رونالد (2004) سن بلوغ در سراسر جهان در حال پایین آمدن است، درحالی که سن ازدواج در حال بالارفتن است. ترکیب این دو عامل، باعث طولانی تر شدن دورانی که جوانان مجرد در آن فرصت فعالیت جنسی دارند، می گردد بر این اساس، اندیشمندان غربی (به ویژه آمریکایی ها) اکنون از چیزی به نام «خویشتن داری جنسی» یاد می کنند. شعار این اندیشمندان این است: «فقط خویشتن داری جنسی، تا هنگام ازدواج». یعنی تنها راه نجات از آن پیامدهای هولناک و زندگی سوز، عفاف یا خویشتن داری جنسی است. بر همین اساس برنامه «فقط خویشتن داری» را طراحی کرده اند و بر مبنای آن، به ترویج عفاف در میان جوانان و نوجوانان آمریکایی می پردازند. هم اکنون سازمان هیای مثل «بهترین دوست»، «عشق حقیقی منتظر می ماند» و «حلقه نقره ای»، در حال اجرای این برنامه در آمریکا هستند. «پل ژاگو» در زمینه خویشتن داری جنسی معقتد است که در لزوم تسلط بر غیزه جنسی، یعنی منحصرا ارضای آن در حد معقول و متعادل، از لحاظ علمی هیچ تردیدی نیست به عقیده ما که مبتنی بر 25 سال مشاهده و تجربه است، امساک و کف نفس حتی بدون عوراض ناراحت کننده فیزیولوژیک، درصورتی که با تأسف و تحمیل همراه باشد، باعث سرکوربی های روان پریشی و روان رنجوری (پسیکوزونوروز) می شود؛ اما اگر آزادانه و آگاهانه پذیرفته شده است، جای هیچ گونه نگرانی نیست.