-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حورالعين از نور حسين عليه السلام خلق شدند؛ پس آنها به همراه حسين و با ايشان ملتحم شدند؛ پس آنها به همراه حسين و با ايشان ملتحم بودند.
بنابراين ، چگونه ممكن است كه پيكر آن حضرت بر روى زمين و بر زير سم اسبان بيفتد و سرش بالاى نيزه ها قرار گيرد و خونش بر زمين جارى شود، قلبش سوراخ و جگرش مجروح و سوخته باشد، اما حورالعين در قصرها در بهترين حال و با بهترين نعمت ها باقى بمانند.
يكى از انواع گريه شيعيان بر آن حضرت هم از همين نوع است ؛ چون در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: ((شيعيان ما از ما هستند، آنها از زيادى گل طينت ما خلق شده و به نور ولايت ما عجين شده اند. آنها از امامت ما راضى و خرسند و ما از اينكه آنها به عنوان شيعه ما هستند، از آنها راضى هستيم ، مصيبت هاى ما، مصيبت هاى آنهاست و بر آنها گريه مى كنند، حزن و اندوه ما آنها را اندوهگين مى كند و شادى ما، آنها را شاد مى گرداند. ما هم به درد و تاءلمات آنها متاءلم مى گرديم و از احوالشان اطلاع داريم . آنها با ما هستند و از ما جدا نمى شوند و ما هم از آنها جدا نمى شويم .)) سپس امام فرمود: ((شيعه ما از ما است . هر كس مصيبت هاى ما را ياد نمايد و به خاطر ما گريه كند، خداوند شرم دارد كه او را به آتش جهنم معذب گرداند.))
در حديث اربعمائه از اميرالمؤ منين عليه السلام آمده است : ((خداوند تبارك و تعالى ما را برگزيد و براى ما شيعيانى انتخاب كرد كه ما را يارى مى كنند و به شادى ما شاد مى شوند و به خاطر غم و اندوه ما غمگين مى شوند و در راه ما جان و مال خود را نثار مى كنند؛ آنها از ما هستند و به سوى ما مى آيند.))
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
اين روايت دلالت بر اين دارد كه خداوند شيعيان مخلص را برگزيده است ، همان طور كه شهدا را قبل از شهادتشان برگزيد. اين امر علامات و نشانه هايى دارد، كما اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله از طريق محبت ويژه به كودكى كه ملاحظه فرمود با حسين بازى مى كند، نشان داد كه اين كودك از انصار امام در واقعه كربلا مى باشد. پس دقت كن ، ببين علامت شيعه در وجودت ، هست يا نه ، سپس بياييد و بر حسين عليه السلام گريه كنيد، كه كسى كه بر او گريه نكند، هيچ علقه و رابطه اى با آن حضرت ندارد و از او جدا مى باشد. بياييد براى آن حضرت متاءلم و متاءثر باشيم ، آنگاه آن حضرت هم براى ما متاءلم مى شوند و در دوران درد و رنج و تاءلم ما به سراغ مان مى آيند.
3 - رقت و گريه بر مصيبت به خاطر اينكه شخص مصيبت ديده ، حقى بر تو دارد: حقوق ، متعدد و بسيارند كه از جمله آنها حق ايجاد است كه همان حق والدين و اجداد باشد. امام حسين عليه السلام چنين حقى بر ما دارد چرا كه وجود ما و پدران ما به بركت وجود ايشان است .
از ديگر حقوق ، حق اسلام و ايمان است كه آن حق ثابتى براى هر مسلمانى بر هر مسلمان ديگرى از جهت مشاركت در اسلام است . با توجه به اين مطالب ، كسى كه موجب هدايت ما به ايمان شده است ، حق عظيمى بر ما دارد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حسين عليه السلام خود را فداى دين كرد؛ به اين معنا كه ، اگر حسين عليه السلام اين مصيبت ها را تحمل نمى كرد، براى شيعيان دينى باقى نمى ماند؛ چون وقتى بنى اميه - كه لعنت خدا بر آنها باد - بر بلاد اسلامى مسلط شدند و موجب گسترش فساد شدند و در اخفاى حق تلاش كردند، امر بر مردم مشتبه شد تا جايى كه مردم ناسزا گفتن به على عليه السلام را جزء اجزاى نماز قرار دادند و چنين در ذهن مردم كردند كه بنى اميه ائمه اسلام اند. چنين اعتقاداتى در ذهن و جان مردم از زمان كودكى شان رسوخ پيدا مى كرد؛ به نحوى كه اين مسايل را معلمان در مكتب خانه ها و مدارس تعليم مى دادند و مردم معتقد شده بودند كه اينها ائمه دين هستند و مخالفت با آنها ضلالت و گمراهى است ، اما وقتى امام حسين عليه السلام با آن شرايط به شهادت رسيد خاندانش با آن وضعيت به اسارت رفتند، مردم بيدار شدند و دريافتند كه اگر حكام بنى اميه ائمه حق بودند، چنان معامله اى را با حسين و خاندان او نمى كردند و معتقد شدند چنين رفتارى مطابق با هيچ دين و آيينى نيست و با عدالت نمى خواند و حتى با ستم ستمكاران هم مطابقت نمى كند، از اين رو دريافتند كه اعتقاد به خلافت آنها باطل است و فهميدند كه آنها حاكمان جور هستند و لعنت و نفرين بر آنها را جايز شمردند. پس در واقع هدايت به سوى دين از حسين عليه السلام سرچشمه گرفت .
يكى ديگر از انواع حقوق ، حق زاد است ؛ در حالى كه حيات همه چيز به واسطه حسين عليه السلام است و به بركت وجود اوست كه باران نازل مى شود و گياه مى رويد. پس تمام انواع طعام و شراب تو به بركت وجود آن حضرت است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
حق احياء، يكى ديگر از حقوق است . آيا حيات حقيقى ما به بركت حسين عليه السلام نيست ؟ آيا همه اعمال ما به واسطه هدايت ما از جانب آن حضرت به طرف اسباب قبولى آنها، نيست ؟
حق وداد و دوستى يكى ديگر از حقوق است . آيا كسى چون حسين عليه السلام شيعيانش را دوست دارد؟ در حالى كه آن حضرت بر يمين عرش قرار دارد و بر زائران و گريه كنندگانش مى نگرد.
حق زحمت و رنج نيز از جمله حقوق است . اگر كسى به خاطر تو دچار دردسر و جراحت اندكى بشود، تا ابد از او شرمنده هستى و در پى آنى كه زحمت او را جبران كنى . آيا در صدد جبران حق رنج ها و زحمات حسين عليه السلام و مصيبت هاى آن حضرت ، نيستى . چگونه مى توان درد و رنج هايى را كه به خاطر ما كشيد، جبران كرد. به اميد آنكه اين قطرات اشك بتواند (اندكى ) تلافى كند. پس بياييد براى اداى حقوق آن حضرت ، بر او گريه كنيم ، زيرا آنكه بر او چنين گريه نكند، حق و حقوقى براى او نيست و به عهدش وفا نكرده است .
4 - رقت و گريه بر شخص مصيبت ديده به خاطر اينكه او شخصى بزرگ و جليل القدر است : وقتى شخص مصيبت ديده ، انسان بزرگى باشد، بويژه اگر با او رفتارى بكنند كه با جلالت قدرش منافات داشته باشد، موجب رقت دل ها بر او مى گردد، هر چند آن شخص اجنبى و يا كافر و بلكه اگر دشمن باشد. شيوه رفتار پادشاهان و فرمانروايان نيز با دشمنانشان چنين بوده است . كما اينكه در قضيه ذى القرنين با دارا، با فرزند دارا چنين شد. حكم شارع مقدس نيز بر همين اساس است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
به همين خاطر پيامبر صلى الله عليه و آله عباى خود را به عدى بن حاتم - در زمانى كه كافر بود - دادند تا بر آن بنشيند و فرمود: ((عزيز قومى را كه ذليل شده است ، احترام كنيد)) و نيز به همين خاطر بود كه على عليه السلام لباس عمرو بن عبدود را وقتى كه او را از پا درآورد از تنش بيرون نياورد، حتى زره او را كه بى نظير بود بر نداشت و هنگامى كه در اين باره از آن حضرت سؤ ال شد، فرمود: او در ميان قوم خود شخص بزرگى بود و من مايل نبودم با عريان كردن او حرمتش را هتك كنم .
شارع مقدس درباره دختران پادشاهان كافر - در صورتى كه به اسارت و كنيزى درآيند - به پاس احترام به آنها حكم ديگرى دارد. آنها در برگزيدن همسر حق انتخاب دارند و در بازار به معرض فروش گذاشته نمى شوند.
پس بياييد بر حسين عليه السلام چنان گريه كنيم ، مانند گريه عبد براى سيد و مولايش ، زيرا كه آن حضرت انسان جليل القدر و بزرگوارى بود كه حرمتش را زير پا گذاشتند، تنش را عريان كردند و اهل و عيالش را به اسارت از شهرى به شهر ديگر چرخاندند و مانند كنيزان به آنان طمع ورزيدند. پس كسى كه اين چنين بر او گريه نكند، به قدر و منزلت آن حضرت آشنايى ندارد.
5 - گريه و رقت بر كسى كه صفات پسنديده اى دارد. صفات نيكو و پسنديده موجب رقت بر دارنده آن صفات مى شود، هر چند كه با آن شخص آشنايى نداشته باشد. در شرع مقدس احترام به اين گونه افراد، در صورتى كه كافر هم باشد، وارد شده است . كما اينكه به موسى عليه السلام وحى شد كه آن سامرى را نكشد، چون انسان باسخاوتى است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
همچنين درباره يكى از اسراى كافر، جبرئيل از جانب خدا نازل شد و كشتن او را نهى فرمود، زيرا او اطعام مى كرد. به هر حال آزار رساندن به انسانى كه داراى صفات نيكو باشد، قلب را متاءثر مى گرداند، بويژه كه آن شخص دچار مصيبت هايى بشود كه با صفات او در تقابل است . از اين رو وقتى ملاحظه كنى ، شخصى كه هزار هزار مى بخشد به يك لقمه نان احتياج دارد و آن را درخواست مى كند، دلت به حال او مى سوزد. همچنين كسى با شرم و حياء باشد وقتى ببينى كه در ملاء عام به او توهين مى شود، دچار تاءثر مى شوى .
به همين ترتيب ، وقتى صفات و خصوصيات سيدالشهداء را ملاحظه كنى و آن را با مصيبت هايى كه بر ايشان وارد شد، مقايسه كنى ، موجب رقت خاص و گريه مخصوص بر آن حضرت مى شود. پس بياييد براى صفات پسنديده و نيكوى آن حضرت گريه كنيم .
و اينك گوش جان بسپار به مصائب ويژه آن حضرت در مقابل صفات مخصوص ايشان
الف - لب هايى كه قبل از خلق آسمان ها و زمين خدا را ذكر و لا اله الا الله گفته و ملائكه اين ذكر را از آن حضرت فرا گرفته اند؛ لبانى كه خدا را تسبيح و حمد گفته و ملائكه حمد و تسبيح را از او ياد گرفته اند و بعد از آن در عالم نور و اشباح و ظلال ذكر خدا را گفته ؛ بعد در شكم مادرش از او صداى تسبيح و تهليل شنيده مى شد، سپس در دوران ولادت ، ايام خردسالى و كودكى و در دوران بزرگسالى و سپس هنگام شهادت و هنگامى كه سرش را بر نيزه كردند، قرآن تلاوت مى كرد؛ آيا شايسته است ، شخصى چون يزيد و ابن زياد با سرمستى و شادى ، در حضور اهل بيتش بر چنين لب هايى چوب خيزران بزنند!!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
ب : امام حسين عليه السلام شخص عرب باديه نشينى را ديد كه درست وضو نمى گرفت ؛ با برادرش امام حسن عليه السلام در حضور اين مرد وضو گرفتند و به او گفتند: كداميك از ما درست وضو مى گيرد. آن مرد گفت : جانم به فداى شما باد، هر دو صحيح وضو مى گيريد، اين من هستم كه اين كار را درست انجام نمى دهم .
براى حسين عليه السلام سخت بود كه به آن مرد بگويد وضو گرفتن را بلد نيستى ، با اينكه واقعا نسبت به اين كار جاهل بود. تصور كنيد آن حضرت چه حالى داشت ، وقتى مورد خطاب هايى واقع شد كه تنها شايسته دشمنان خداست . به آن حضرت گفتند كه بر آتش دنيا عجله كردى . حصين - كه لعنت خدا بر او باد - نيز وقتى امام خواست نماز بخواند، به ايشان گفت : نماز تو قبول نيست .
ج - مردى نامه اى به امام داد؛ امام فورا فرمود: حاجت تو برآورده شد. به امام گفته شد. آيا نامه را نمى خوانى ؟ فرمود: خداوند از ذلتى كه او در مقابل من - هنگامى كه نامه را بخوانم - مى كشد، از من سؤ ال مى كند. يعنى تا من نامه را بخوانم او در بين خوف و رجاء قرار مى گيرد و در مقابل من دچار سرافكندگى مى شود و من اين حالت را دوست ندارم . ببينيد حضرت چه حالتى داشت آنگاه كه ميان اهل كوفه ايستاد و از آنها تقاضاهايى كرد كه مى دانست به آن پاسخ مثبت نمى دهند و تنها به اين راضى شد كه وقتى صحبت مى كند، فرياد و شادى نكنند و به سخنانش گوش دهند. آن حضرت فرمود، واى بر شما، آيا نمى شنويد، آيا گوش نمى كنيد؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
د - وقتى اسامه فرزند زيد در حال احتضار بود، امام حسين عليه السلام بر بالينش حاضر شد. آن مرد آهى كشيد و اظهار غم و افسوس كرد. امام گفت : اى برادر از چه ناراحت هستى ؟ گفت : شصت هزار درهم بدهى دارم . امام گفت : من پرداخت آن را بر عهده مى گيرم . گفت : دوست دارم در حالى كه زنده ام ، ادا شود. امام عليه السلام فورا آن را پرداخت كرد. آيا شايسته است چنين شخصيت مهربان و بارحم و مروتى آه بكشد و در حالت احتضار درخواست امور عديده پيش پا افتاده اى بكند و كسى پاسخى به او ندهد و حتى قطره اى آب به او ندهند. وا اسفاه بر تو، يا مولا يا سيدالشهداء...!!
ح - مرد باديه نشينى بر در خانه امام ايستاد و گفت : كسى كه در خانه تو را مى زند و به تو چشم اميد دارد، نااميد نمى شود. امام وارد خانه شد و چهار هزار دينار در رداى خود پيچيد و به خاطر شرم از او از پشت در به او داد و گفت : اين را بگير، از تو معذرت مى خواهم . بدان كه من غم تو را مى خورم . اگر بيش از اين داشتيم به تو مى داديم .
آن شخص گريه كرد. امام پرسيد: عطا را اندك دانستى ؟ گفت نه ، در اين فكرم كه چگونه خاك دست ذى جود تو را از تو مى گيرد. گريه آن عرب باديه نشين براى دفن دست آن حضرت در خاك بود. اما ما گريه مى كنيم براى اينكه شرم و حياى حسين عليه السلام به اندازه اى بود كه از كسى كه از ايشان درخواستى مى كند، با اينكه به اين درخواست پاسخ مثبت مى دهند، و به شخص مبلغ زيادى مى دهد، با اين وجود شرمنده مى شود. تصور كنيد امام چقدر شرمنده شدند وقتى كسى از روى اضطرار از ايشان درخواستى كرد و ايشان نتوانست به او پاسخ مثبت بدهد. همچنين وقتى دختر كوچكش از ايشان مقدارى آب خواست و همسرش براى طفل شيرخوارش اندكى آب طلب كرد حال آن حضرت چگونه بود؟!
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
بالاتر از اينها، امام چه حالى داشتند، وقتى فرزند برادرش بر زمين افتاد و خواست كه امام بالاى سر او حاضر شود، امام آمد اما او را درنيافت . لذا گفت : براى عمويت سخت است كه او را بخوانى و تو را اجابت نكند، يا پاسخ مثبت بدهد اما سودى براى تو نداشته باشد!!
و - در روز عاشورا، در پشت مبارك امام حسين عليه السلام اثرى ديده شد. در اين باره از امام سجاد عليه السلام پرسيدند. فرمود: در اثر بارهاى طعامى بود كه هنگام شب براى بيوه زنان ، يتيمان و فقرا و مسكينان مى برد. آيا سزاوار است چنين انسان بزرگوارى طفل شيرخوارى را روى دست بگيرد و براى او درخواست آب كند و آن پاسخ را به ايشان بدهند؟!
ز - يك روز امام بر تعدادى فقير گذر كرد كه خورده نان هايى بيرون آورده و مى خوردند. آنها امام را به دعوت به طعام كردند، ايشان از مركب پياده شدند و سر سفره آنها نشستند و فرمودند: خداوند انسان هاى متكبر را دوست ندارد. بعد امام به آنها فرمود: من دعوت شما را پذيرفتم ، شما هم دعوت مرا بپذيريد. گفتند: قبول . آنگاه به منزل امام آمدند و امام به خادم منزل گفت : هر چه دارى بياور. براى آنها بهترين غذا آورده شد و امام براى خوشحال كردن بيشتر آنها در كنارشان نشست و تناول فرمود. اما در روز عاشورا، امام سعى بسيار كردند كه با فراهم كردن مقدارى آب دل كودكان و زنان را شاد كنند، ولى نتوانست .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
6- گريه به تبعيت از ديگران . گاهى گريه به تبعيت از گريه كنندگان و بدون در نظر گرفتن شخصى كه براى او گريه مى كنند، صورت مى پذيرد. بنابراين تو به پيروى از پيامبر صلى الله عليه و آله بر آن حضرت گريه كن ، چرا كه حضرت رسول (طبق فرموده قرآن ) براى ما اسوه حسنه است . همچنين به تبعيت و پيروى از پيامبران و اوصياء بلكه به پيروى از آسمان ها، زمين ها، وحوش ، پرندگان ، جنت و نار، آنچه ديده و نديده مى شود، جن و پرى ، درختان و حتى سنگ ها براى آن حضرت گريه كن . حتى به تبعيت از آهن بر حسين عليه السلام گريه كن ، زيرا كه در حكايت مسمار (ميخ ) سفينه نوح عليه السلام آمده است كه ميخ ها براى حسين عليه السلام خون گريه كردند، پس تو به پيروى از آنها اشك بريز.
7 - ترحم به نوع بشر بدون در نظر گرفتن هر گونه حق ، صفت و علاقه به شخص مظلوم موجب رقت است . مثلا وقتى مى شنوى كه مردى بدون هيچ گونه تقصيرى به همراه فرزندان بزرگ و كوچك خود و زنان و برادران و خواهران و يارانش به بيابانى آمده و با او چنان رفتارى مى كنند، قلبت آتش مى گيرد. حتى اگر باخبر شوى كه با يك نفر انسان تقصيركارى كه حلالى را حرام و يا حرامى را حلال كرده يا با دشمن تو و يا با كافر به خدا، چنان رفتارى كرده اند، دلت به حال او مى سوزد. امام خطاب به دشمنانش مى فرمود: آيا از من مطالبه خون كشته اى را مى كنيد كه من او را كشته ام يا مالى را تصاحب كرده ام و يا بدعتى در دين گذاشته ام ؟!