-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
35-خطاب سيزدهم
طلب كردن وسيله براى رفتن به سوى خدا؛ حسين عليه السلام برترين وسيله اى است كه ما در طلب آن هستيم ، چرا كه وسايل حسينى عظيم ، فراوان ، قابل دسترس و سهل الحصول است . و در آنها نهايت آنچه آرزو كنيم و فوق آرزوها وجود دارد.
36-خطاب چهاردهم
((فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا.))(35) حسين عليه السلام سبيل اعظم و صراط اقوم است . آن حضرت ، هموارترين ، آشكارترين ، آسان ترين و نزديكترين راه به سوى خداست .
آنچه بيان شد به عنوان نمونه و قاعده بود. تو خود ديگر خطاب هاى الهى و جميع خطاب هايى از اين قبيل در قرآن را، اين گونه سنجش كن ، آنگاه ثمرات امتثال اين خطاب ها به اين كيفيت ، آشكار مى شود.
كيفيت دوم
در شرح اين معنا است كه به واسطه حسين عليه السلام ، خطاب هاى تكوينى جارى بر تو، به هنگام برپا شدن قيامت صغرا براى تو، آسان جريان مى يابد. منظور از برپا شدن قيامت صغرا، مرگ تو و دوران آن ، يعنى دوران برزخ تو است . بنابراين بايد گفت يكى از وسايل حسينى ، گريه بر آن حضرت و تغيير احوال به هنگام يادآورى آنچه بر او گذشت ، مى باشد، به گونه اى كه طعام و شرابى براى انسان گوارا نباشد. و از جمله خواص اين حالت است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بر او حاضر مى شوند و به او بشارت و تحيتى مى فرستند كه به موجب آن دچار آنچنان شادى و فرحى مى شود كه تا روز قيامت در دل او باقى مى ماند و به اين وسيله ، كليه خطاب هاى مربوط به احتضار و برزخ و خطاب هايى از اين قبيل كه متوجه اوست ، آسان مى گردد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
كيفيت سوم
درباره نحوه رفع خطاب هاى شديد و خارج از توان و خطاب هاى مربوط به گرفتن انسان و به غل و زنجير كشاندن اوست كه به واسطه حسين عليه السلام به خطاب هاى ملاطفت و مرحمت تبديل و يا رفع و دفع مى شوند؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله تضمين كرده است كه در روز قيامت به ديدار هر كس كه حسين را زيارت كند، مى رود و فرموده است : ((به خدا تعهد داده ام و اين حق بر عهده من است كه زيارت كنم كسى را كه او را زيارت كرده است و دست او را بگيرم و از خطرات و سختى هاى قيامت نجات دهم و او را وارد بهشت سازم .)) حتى بالاتر از اين ، زيارت حسين عليه السلام باقيات صالحات و اعمال پذيرفته شده اى است كه ثواب آن همچنان از پى مى آيد. بنابراين به واسطه حسين عليه السلام شعله هاى آتش جهنم و عذاب خاموش و در بزرگ بهشت - كه باب الحسين نام دارد - گشوده مى شود. به واسطه آن حضرت ، ورود به هر بابى امكان پذير است ، چرا كه حسين عليه السلام خود باب و كليد باب هاى بهشت و قفل درهاى طبقات جهنم است . پس به سوى وسايل حسينى بشتابيد و بشارت باد شما را زيرا در وسايل حسينى و توسل به آن حضرت خصوصيات ديگرى است كه بنابر جهات زير بر همه اسباب و وسايل ديگر برترى و بر كليه اعمال صالح رجحان دارد:
جهت اول
نهايت نتيجه اعمال ، نجات از آتش است ، در حالى كه ثمره وسايل حسينى برتر از آن است ، چون به واسطه آنها نجات ديگران نيز امكان پذير مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
جهت دوم
نهايت ثمره اعمال ورود به بهشت است ، اما ثمره وسايل حسينى برتر است ، چرا كه فايده آن وارد كردن به بهشت است .
جهت سوم
نهايت نتيجه اعمال اين است كه نوشيدن از كوثر رزق و روزى انسان شود و انسان از آن سيراب گردد، اما به واسطه آن وسايل ، امكان دارد شخص خودش ساقى كوثر بشود.
جهت چهارم
نهايت اعمال نيكو اين است كه بالا بروند و در كتاب حسنات نوشته شوند و آن كتاب به دست راست داده شود، اما به واسطه حسين عليه السلام اين امر حاصل مى شود كه در كتاب تو از اعمال بهترين بندگان خدا - يعنى از اعمال پيامبر و افضل مخلوقات - ثبت شود.
جهت پنجم
نهايت ثمره كارها اين است كه در روز قيامت ميان تو و محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ، حايلى نباشد و تو به واسطه آن حضرت از درگاه الهى طلب شفاعت كنى اما به واسطه حسين عليه السلام اين امر امكان مى پذيرد كه پيامبر احوال تو را جويا مى شود و تو را مى طلبد و دستت را مى گيرد و تو را از سختى هاى روز قيامت نجات مى دهد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
جهت ششم
نهايت نتايج اعمال ، بهشت و حورالعين است . در حالى كه در بعضى از روايات مربوط به حسين عليه السلام و گريه بر آن حضرت آمده است كه زائران و گريه كنندگان بر حسين تحت در پاى صحبت حسين عليه السلام مى نشينند، آنگاه حوريان بهشتى در پى آنها مى فرستند كه ما مشتاق ديدار شما هستيم ، اما آنها از رفتن خوددارى مى كنند و صحبت با آن حضرت را بر بهشت ترجيح مى دهند.
جهت هفتم
نهايت ارتقاى درجات اين است كه درجه و مقام شخص نسبت به برخى از مؤ منان برتر شود، اما وسايل حسينى از اينها برتر است ؛ زيرا به واسطه آنها شخص در ركاب افضل پيامبران و اميرالمؤ منين خواهد بود و بر سفره آنها خواهد نشست .
جهت هشتم
نهايت اعمال صالح ، دستيابى به رضوان خداوندى است كه آن عظيم تر و برتر از بهشت است . در حالى كه به واسطه حسين عليه السلام اين امكان براى شخص فراهم مى شود كه از زمره كسانى باشد كه با خدا در فوق عرش سخن مى گويد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
جهت نهم
نهايت كارى كه بعد از مرگ براى تو كنند اين است كه يكى از همسايگان نيكوكار، تو را غسل بدهد و تو را از مال حلالت كفن كنند و يكى از علما يا صلحايى كه داراى حسن ظاهر باشد، بر تو نماز بخواند؛ اما در اسباب و وسايل حسينى سرى وجود دارد كه موجب مى شود، روح الامين به همراه ملائكه مقرب بر جنازه تو نماز بخوانند و با كفن هاى بهشتى تو را كفن كنند و تو را با حنوطى از بهشت حنوط نمايند.
جهت دهم
نهايت آثار و اعمالى كه نتيجه آن به دنبال مى آيد و باقيات صالحاتى كه عمل به آن منقطع نمى شود، اين است كه تا مدت مديدى بعد از مرگ استمرار دارد و يك دهم ثواب اعمالى - آن هم در صورتى كه صحيح باشد - كه مردم پس از او به نيابت از او انجام مى دهند يا به وسيله او هدايت مى شوند، يا اينكه كسى از علم يا مركب يا آب ، يا مسكن يا پل او استفاده مى كند، يا داراى فرزند صالحى باشد كه استغفار كند، به او مى رسد و اينها طبق معمول ، بيش از صد هزار سال باقى نمى مانند؛ زيرا با گذشت زمان احوال آنها دچار تغيير و تحول مى شود؛ اما در اين وسايل امورى است كه به موجب آن ، نمايندگان تو بعد از مرگت ، ملائكه هستند و به نيابت از تو تا روز قيامت عمل مى كنند و يا ثواب اعمالشان را به تو اهداء مى كنند و همه ثواب آنها براى تو ثبت مى شود و با تغيير و تحول در اوضاع هم تغيير نمى كنند.
جهت يازدهم
نهايت درجه كمال و ترقى تو آن است كه از بندگان صالح خدا بشوى . در حالى كه در وسايل حسينى چيزى است كه شخص را از ملائكه مقرب خداوند مى گرداند، بلكه بالاتر از اين - اگر موجب تعجب نشود - بايد بگويم كه شخص از كروبيان - كه سادات ملائكه مقرب هستند - مى شود.
*****
35- انسان ، آيه 29
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
***عنوان ششم - خصوصيات مربوط به خشوع هنگام ذكر حسين عليه السلام و رقت ، گريه و برپا داشتن ماتم و عزا براى آن حضرت
مقدمه
خداوند تعالى فرموده است : الم ياءن للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق .(36) آيا وقت آن فرا نرسيده كه مؤ منان قلب هاشان به ياد خدا و آنچه از حق نازل شده است ، خاشع گردد.
يعنى بعد از آنكه به شما عقل و تدبير دادم و بعد از مشاهده آيات در آفاق و انفس و آسمان ها و زمين و در هر ذره و برگه ، و بعد از ديدن سرگذشت عبرت آموز غافلان ، بعد از آنكه آيات بر شما تلاوت شد و بعد از آنكه عمرى از شما گذشت و هيچ متذكر نشديد و بعد از آنكه عمرى را در اسلام گذرانديد و ادعاى مسلمانى كرديد و آن را پذيرفتيد، آيا وقت آن براى مؤ منان فرا نرسيده كه دل هاى شان به ياد خدا خاشع شود. اگر به ياد خدا باشيد و متذكر شويد، از جمله مؤ منانى هستيد كه چون ياد خدا شود، دل هاشان ترسان و لرزان شود. پس به اين خاطر از گناهان شما مى گذرد.
آيا براى مؤ منان و آنان كه عظمت پروردگارشان را درك كرده اند، وقت آن نرسيده كه آنگاه كه در پيشگاه خداوند متعال مى ايستند و او را مخاطب قرار مى دهند، دل هاشان به ياد خدا خاشع شود تا از جمله مؤ منانى باشند كه در نمازهايشان خاشع اند. عمرى سپرى شد، اما تو دو ركعت نماز براى خشوع به درگاه خداوند نخوانده اى . پس تنها يك نماز براى خدا به جا آور، شايد كه نماز آخر تو باشد.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
آيا وقت آن براى مؤ منان و كسانى كه دريافته اند جز خدا هيچ ملجاء و ياورى نيست فرا نرسيده كه دل هايشان به ياد خدا خاشع شود تا هيچ فكر و ذكرى جز خدا نداشته باشند تا از كسانى بشوند كه چيزى نمى بينند، مگر اينكه بعد از آن خدا را مى بينند يا از كسانى باشند كه چيزى را نمى بينند مگر اينكه خدا را با آن يا قبل از آن مى بينند.
آيا وقت آن براى مؤ منانى كه چه بسا عمر خود را در دورى از خدا فنا كرده و حتى يك روز يا يك ساعت او را ياد نكرده اند، فرا نرسيده كه با غلبه خوف و اضطراب بر آنها، يك آن دل هاشان به ياد خدا خاشع شود تا شايد پس از انقطاع از خدا، به سوى او توبه و بازگشت نمايند و بعد از دورى و بريدن از خدا، به درگاه الهى وصل شوند و محجوب از خدا نميرند.
آيا وقت آن براى مؤ منان به خدا و آنانى كه خداوند معرفت اوليايش را نصيب شان كرده ، فرا نرسيده كه دل هايشان به ياد حسين عليه السلام خاشع شود و بر او گريه كنند، كه گريه بر او از خشوع دل به ياد خدا ناشى مى شود.
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
كما اينكه هر كس حسين عليه السلام را يارى كند خدا را يارى كرده و هر كس با او دشمنى كند با خدا دشمنى كرده و هر كس او را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر كس به او متوسل شود به خدا متوسل شده و هر كس او را زيارت كند، خدا را زيارت كرده و هر كس دلش به ياد او خاشع شود، دلش به ياد خدا خاشع شده است .
آيا نمى بينى كه وقتى محرم فرا مى رسد و عاشورا مى شود، صداى گريه و ناله مردم قلب ها را مى فشارد. پس اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اين زمان ، وقت خشوع قلب به ياد حسين عليه السلام است كه به ياد خدا باز مى گردد، پس با ياد حسين عليه السلام خدا را بسيار ياد كنيد و با گريه بر آن حضرت و برپا داشتن عزاى ايشان ، قلب هايتان را خاشع كنيد، آنچنان كه اين خشوع به خشوع قلب به ياد خدا باز گردد.
بنابراين هر گريه اى بر حسين عليه السلام از خشوع قلب به ياد خدا مى باشد كه نماز را باطل نمى كند، در حالى كه آنچه كه فقط براى رقت بشرى باشد در آن اشكال وجود دارد، پس تاءمل كن . بيان اين مطلب شريف نياز به شرح و تفصيل دارد كه ما ضمن مقاصدى به تبيين اقسام خشوع قلب براى حسين عليه السلام و موارد مربوط به رثاى آن حضرت مى پردازيم .
*****
36- حديد، آيه 16
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
1-مقصد اول - درباره منشاء اقسام خشوع و گريه است
منشاء گريه گاهى سبب ملحوظ است و گاهى غيرملحوظ؛ پس گريه دو نوع است :
نوع اول ، يعنى گريه اى كه به لحاظ سببى باشد، و گريه به واسطه سبب ملحوظ 8 قسم است :
1 - داشتن علقه و رابطه اى با صاحب عزا: بالاترين رابطه ها و علقه ها، رابطه پدر و فرزندى است ؛ از اين رو خداوند حق والدين را با توحيد ارتباط داده و فرموده است : و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا.(37) و پروردگار تو چنين امر كرد كه تنها او را بپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.
علت اين كار آن است كه آنها علت صورى و معنوى به وجود آمدن تو هستند. پس اگر حق علت ايجاد صورى به اين مرتبه باشد، علت ايجاد صورى و معنوى از آن بالاتر است . در حالى كه پدر حقيقى و (معنوى ما) پيامبر و وصى ايشان - سلام الله عليهما - است . بنابراين خداوند چنين حكم فرموده كه به آنها احسان كنيم . بدون شك برپا نمودن عزا و گريه بر حسين عليه السلام احسان به پيامبر، على و زهراء سلام الله عليهم است . حتى در بعضى از رواياتى كه در تفسير اين فرمايش خداوند كه ((بالوالدين احسانا)) آمده است ، منظور از والدين را حسن و حسين عليهما السلام ذكر كرده اند. بنابراين گريه بر آن حضرت احسان به پدر است .
علت اينكه گريه يك نوع احسان است ، به اين خاطر مى باشد كه احسان ، سود و نفع رساندن است و عمده نفع ، عزيز شمردن و احترام كردن است ، و گريه كردن ، نوعى عزيز شمردن كشته شدگان و مادران است .
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
از اين رو ابراهيم عليه السلام از پروردگارش تقاضا كرد تا دخترش بعد از مرگش بر او گريه كند. همچنين وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله شنيد كه زنان انصار براى كشته شدگان گريه و زارى مى كنند، فرمود: حمزه گريه كننده ندارد، آنگاه به زنان انصار دستور داد براى حمزه عزادارى كنند و وقتى باخبر شد كه اين كار را انجام داده اند، براى آنان دعا كرد.
نكته :
تمام آنچه كه براى ميت بايد انجام شود، از جمله ، كفن ، اقامه نماز بر او، دفن و تشييع و غيره براى حمزه به عمل آمد، جز اينكه گريه كننده نداشت ، كه اين مساءله براى پيامبر خدا سنگين بود. اما امام حسين عليه السلام جز نوحه سرا، چيز ديگرى نداشت . زنان براى آن حضرت نوحه سر دادند و خواهرش در نوحه ، پيامبر خدا را خطاب قرار داد كه شاهد اين نوحه سرايى باشد، اما دشمن ، زنان حرم را از اين كار و حتى گريه و ريختن اشك منع كرد، پس بيا بر آن حضرت اگر از دوستداران واقعى آن حضرت هستيم ، واقعا گريه كنيم ، زيرا اگر كسى چنين گريه نكند، عاق و قاطع رحم است .
2 - رقت و گريه به خاطر علقه و رابطه يكى شدن و به هم پيوستن ؛ كه اين نوع علقه ، نزديكترين و بالاترين قرابت است . مانند عضوى از پيكر انسان كه اگر دچار درد و يا مرضى شود، تمام اعضا دچار درد مى شوند. گريه حورالعين و خود را مضروب نمودن به خاطر امام حسين عليه السلام از همين رو بود.