(آيه 199)- باز در ادامه همين معنى مىفرمايد: «سپس از آنجا كه مردم كوچ مىكنند (از مشعر الحرام به سوى سرزمين منى) كوچ كنيد» (ثُمَّ أَفِيضُوا مِن حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ).
در روايات آمده است كه قبيله قريش در جاهليت امتيازات نادرستى براى خود قائل بودند از جمله اين كه مىگفتند: ما نبايد در مراسم حجّ به عرفات برويم زيرا عرفات از حرم مكه بيرون است. قرآن در آيه فوق خط بطلان بر اين اوهام كشيد و به مسلمانان دستور داد همه با هم در عرفات وقوف كنند و از آنجا همگى به سوى مشعر الحرام و از آنجا به سوى منى كوچ كنند.
و در پايان دستور به استغفار و توبه مىدهد مىفرمايد: «از خدا طلب آمرزش كنيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
و طلب آمرزش كنيد از آن افكار و خيالات جاهلى كه مخالف روح مساوات و برابرى حجّ است.
در اين بخش از آيات به سه موقف حجّ اشاره شده، عرفات كه محلى در 20 كيلومترى مكه است سپس وقوف در مشعر الحرام- يا مزدلفه- و سوم سرزمين منى كه محل قربانى و رمى جمرات و پايان داده به احرام و انجام مراسم عيد است.
نكتهها:
1- نخستين موقف حجّ-
زائران خانه خدا بعد از انجام مراسم عمره راهى مراسم حجّ مىشوند و نخستين مرحله همان وقوف در عرفات است- در نامگذارى سرزمين عرفات به اين نام ممكن است اشاره به اين حقيقت باشد كه اين سرزمين محيط بسيار آمادهاى براى معرفت پروردگار و شناسايى ذات پاك اوست و به راستى آن جذبه معنوى و روحانى كه انسان به هنگام ورود در عرفات پيدا مىكند با هيچ بيان و سخنى قابل توصيف نيست تنها بايد رفت و مشاهده كرد- همه يكنواخت، همه بيابان نشين، همه از هياهوى دنياى مادى و زرق و برقش فرار كرده در زير آن آسمان نيلى و در آن هواى پاك از آلودگى گناه، در آنجا كه از لابلاى نسيمش صداى زمزمه جبرئيل و آهنگ مردانه ابراهيم خليل و طنين حياتبخش صداى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله شنيده مىشود در اين سرزمين خاطرهانگيز كه گويا دريچهاى به جهان ماوراى طبيعت در آن گشوده شده انسان نه تنها از نشئه عرفان پروردگار سرمست مىشود و لحظهاى با زمزمه تسبيح عمومى خلقت هماهنگ مىگردد بلكه در درون وجود خود، خودش را هم كه عمرى است گم كرده و به دنبالش مىگردد پيدا مىكند و به حال خويشتن نيز عارف مىگردد. آرى! اين سرزمين را «عرفات» مىنامند چه اسم جالب و مناسبى!
2- مشعر الحرام: دوّمين موقف حجّ-
«مشعر» از ماده «شعور» است در آن شب تاريخى (شب دهم ذى الحجه) كه زائران خانه خدا پس از طى دوران تربيت خود در عرفات به آنجا كوچ مىكنند و شبى را تا به صبح روى ماسههاى نرم در زير آسمان پرستاره در سرزمينى كه نمونه كوچكى از محشر كبرى و پردهاى از رستاخيز بزرگ قيامت است. آرى! در چنان محيط بىآلايش و با صفا و تكان دهنده در درون جامه معصومانه احرام و روى آن ماسههاى نرم انسان جوشش چشمههاى تازهاى از انديشه و فكر و شعور در درون خود احساس مىكند و صداى ريزش آن را در اعماق قلب خود به روشنى مىشنود آنجا را «مشعر» مىنامند!