RE: فصل چهارم: شناخت مرزهاىگناه
او دنيا را وسيلهى آخرت قرار داد، و زهد را چنين معنى مىكرد:
«الزّهد كلّه بين كلمتين من القرآن، قال اللّه سبحانه: لِكَيلا تأسَوا على ما فاتَكم و لا تَفرَحوا بِما آتاكُم» «1»
«تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است، خداوند مىفرمايد: بر آنچه از دست دادهايد تأسف نخوريد و نسبت به آنچه به شما داده شده شاد و دلبند نباشيد!»
او با نشان دادن اين ضابطه به ما آموخت كه مرزها را بشناسيم و بين دلبستگى به دنيا كه خلاف زهد است با دنيادارى صحيح كه هيچگونه تضادى با زهد ندارد فرق بگذاريم.
عدم شناخت ضابطهها، گاهى باعث مىشد كه بعضى از زاهدنماها به امام معصوم ايراد مىگرفتند و تهمت دنياپرستى به امام مىزدند.
محمدبن منكدر مىگويد: در يكى از روزهاى گرم تابستان از مدينه خارج شدم. در مزرعهاى امام باقر عليه السلام را ديدم، كه با تلاش خستگى ناپذير مشغول كار كشاورزى بود، با خود گفتم: سبحانالله! يكى از بزرگان قريش در اين ساعت گرم به طلب دنيا پرداخته است، بايد بروم و او را نصحيت كنم. نزد او رفتم و به او سلام كردم. او در حالى كه نفسنفس مىزد، جواب سلام مرا داد. ديدم از شدت كار، عرق از سر و صورتش مىريزد. گفتم:
خدا وضع تو را سامان دهد، آيا درست است كه يكى از بزرگان قريش با اين حال در چنين ساعت گرم اين گونه به طلب دنيا اشتغال يابد؟ اگر در همين لحظه اجل فرا رسد و تو در اين حال باشى، چه مىكنى و جواب خدا را چه مىدهى؟
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 439