او دنيا را وسيله‏ى آخرت قرار داد، و زهد را چنين معنى مى‏كرد:
«الزّهد كلّه بين كلمتين من القرآن، قال اللّه سبحانه: لِكَيلا تأسَوا على ما فاتَكم و لا تَفرَحوا بِما آتاكُم» «1»
«تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است، خداوند مى‏فرمايد: بر آنچه از دست داده‏ايد تأسف نخوريد و نسبت به آنچه به شما داده شده شاد و دلبند نباشيد!»

او با نشان دادن اين ضابطه به ما آموخت كه مرزها را بشناسيم و بين دلبستگى به دنيا كه خلاف زهد است با دنيادارى صحيح كه هيچگونه تضادى با زهد ندارد فرق بگذاريم.
عدم شناخت ضابطه‏ها، گاهى باعث مى‏شد كه بعضى از زاهدنماها به امام معصوم ايراد مى‏گرفتند و تهمت دنياپرستى به امام مى‏زدند.

محمدبن منكدر مى‏گويد: در يكى از روزهاى گرم تابستان از مدينه خارج شدم. در مزرعه‏اى امام باقر عليه السلام را ديدم، كه با تلاش خستگى ناپذير مشغول كار كشاورزى بود، با خود گفتم: سبحان‏الله! يكى از بزرگان قريش در اين ساعت گرم به طلب دنيا پرداخته است، بايد بروم و او را نصحيت كنم. نزد او رفتم و به او سلام كردم. او در حالى كه نفس‏نفس مى‏زد، جواب سلام مرا داد. ديدم از شدت كار، عرق از سر و صورتش مى‏ريزد. گفتم:

خدا وضع تو را سامان دهد، آيا درست است كه يكى از بزرگان قريش با اين حال در چنين ساعت گرم اين گونه به طلب دنيا اشتغال يابد؟ اگر در همين لحظه اجل فرا رسد و تو در اين حال باشى، چه مى‏كنى و جواب خدا را چه مى‏دهى؟
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 439