زهد و ترك دنيا

از ديدگاه اسلام زهد و پارسايى، صفت بسيار نيك و شايسته و ترك دنيا مذموم و ناپسند است.

اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:
«طوبى للزّاهدين فى الدّنيا، الرّاغِبين فى الآخرة» «1»
«خوشا به حال زاهدان در دنيا و مشتاقان به آخرت.»

از طرفى در فرهنگ اسلام، ترك دنيا و پشت‏پازدن به امور دنيا، نه تنها صفت نيك نيست بلكه ناشايست است.
عثمان بن مظعون از اصحاب برجسته‏ى رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. روزى همسر او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به عنوان شكايت از شوهر عرض كرد:
عثمان روزها روزه مى‏گيرد و شب‏ها را به عبادت به سر مى‏برد.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حالى كه آثار خشم در چهره‏اش ديده مى‏شد نزد عثمان رفت و او را در حال نماز ديد، به او فرمود:

«يا عثمان لم يُرسِلُنى اللّه بِالرُّهبانِيّة و لكن بَعَثنى بالحَنِيفيِّة السَّمحَة، اصُوم و اصلّى و المِس اهلى ....» «2»
«اى عثمان! خداوند مرا بر آيين رهبانيت نفرستاده بلكه مرا براى ترويج يكتاپرستى آسان (و طبيعى) فرستاده است. روزه مى‏گيرم، نماز مى‏خوانم، با همسرم آميزش مى‏كنم. پس كسى كه روش مرا دوست دارد حتماً چنين روشى را پيروى مى‏كند.»

بسيارند كسانى كه در تاريخ اسلام به عنوان پيمودن راه زهد، از دنيا و سياست و امور مادى چشم پوشيده و راه رهبانيت را برگزيده‏اند و با تحريف مفهوم واقعى زهد اسلامى، به راهى رفته‏اند كه مورد نهى و توبيخ پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفته است.

ترك دنيايى كه افرادى مانند ابراهيم ادهم و بايزيد بسطامى پيموده‏اند، زهد اسلامى نيست، زهد اسلامى را با تمام ابعادش بايد در سيماى اميرمؤمنان على عليه السلام يافت كه در عين آنكه زاهدترين افراد بود، در صحنه‏ى اجتماع و سياست، حضور داشت و يك كشاورز ورزيده و كامل به حساب مى‏آمد، پارساى شب و شير روز بود.
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 104
(2). وسائل الشيعه، ج 14 ص 74