RE: فصل چهارم: شناخت مرزهاىگناه
زهد و ترك دنيا
از ديدگاه اسلام زهد و پارسايى، صفت بسيار نيك و شايسته و ترك دنيا مذموم و ناپسند است.
اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«طوبى للزّاهدين فى الدّنيا، الرّاغِبين فى الآخرة» «1»
«خوشا به حال زاهدان در دنيا و مشتاقان به آخرت.»
از طرفى در فرهنگ اسلام، ترك دنيا و پشتپازدن به امور دنيا، نه تنها صفت نيك نيست بلكه ناشايست است.
عثمان بن مظعون از اصحاب برجستهى رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. روزى همسر او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به عنوان شكايت از شوهر عرض كرد:
عثمان روزها روزه مىگيرد و شبها را به عبادت به سر مىبرد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حالى كه آثار خشم در چهرهاش ديده مىشد نزد عثمان رفت و او را در حال نماز ديد، به او فرمود:
«يا عثمان لم يُرسِلُنى اللّه بِالرُّهبانِيّة و لكن بَعَثنى بالحَنِيفيِّة السَّمحَة، اصُوم و اصلّى و المِس اهلى ....» «2»
«اى عثمان! خداوند مرا بر آيين رهبانيت نفرستاده بلكه مرا براى ترويج يكتاپرستى آسان (و طبيعى) فرستاده است. روزه مىگيرم، نماز مىخوانم، با همسرم آميزش مىكنم. پس كسى كه روش مرا دوست دارد حتماً چنين روشى را پيروى مىكند.»
بسيارند كسانى كه در تاريخ اسلام به عنوان پيمودن راه زهد، از دنيا و سياست و امور مادى چشم پوشيده و راه رهبانيت را برگزيدهاند و با تحريف مفهوم واقعى زهد اسلامى، به راهى رفتهاند كه مورد نهى و توبيخ پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفته است.
ترك دنيايى كه افرادى مانند ابراهيم ادهم و بايزيد بسطامى پيمودهاند، زهد اسلامى نيست، زهد اسلامى را با تمام ابعادش بايد در سيماى اميرمؤمنان على عليه السلام يافت كه در عين آنكه زاهدترين افراد بود، در صحنهى اجتماع و سياست، حضور داشت و يك كشاورز ورزيده و كامل به حساب مىآمد، پارساى شب و شير روز بود.
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، حكمت 104
(2). وسائل الشيعه، ج 14 ص 74