[color=#000080]
آفتاب مدينه بالا آمده بود و چشمها به انتظار نشسته بود. مسلمانانى كه از قرار اين روز اطلاع داشتند جمع شده بودند و مسيحيان نجران چشم دوخته بودند كه پيامبر كى و چگونه خواهد آمد به يك باره ديدند كه پيامبر از خانه بيرون شد مانند هميشه ساده و با صفا و معنويت و در پيرامون او تنها مرد و زن جوانى به همراه دو فرزند خردسال اما چهره‏هايشان جذاب و گيرا، قدمهايشان استوار و دلهايشان در برابر پروردگار خاشع و بى اعتنا به دنيا و اهل دنيا به ميقات خويش مى‏روند.

هيئت خروج پيغمبر با وصى‏اش على‏عليه السلام و دخترش فاطمه زهرا س و دو فرزندش حسن و حسين عليهما السلام چندگونه نقل شده است.

دست على در دست پيامبر بود. حسن و حسين پيش روى آن حضرت مى‏رفتند و فاطمه پشت سر پدر حركت مى‏كرد. (1) على سمت راست پيامبر و حسن و حسين سمت چپ و فاطمه پشت سر پيامبر بود. (2) حسن طرف راست پيامبر و حسين در طرف چپ او و فاطمه پشت سر پيامبر و على پشت فاطمه بود . (3)

دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و على‏عليه السلام پيش روى او و فاطمه پشت سر پيامبر حركت مى‏كرد. (4) دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و فاطمه پشت سر آ[/color]ن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت (5) و رسول‏خدا بدانان فرمود كه چون من دعا كردم شما آمين بگوييد. (6) و در بسيارى منابع ديگر كيفيت خروج اين پنج تن به طور مطلق ذكر شده است (7) و براى هر محقق منصف كه اندكى تأملى در منابع تاريخ اسلام دارد اين نكته عيان گشته كه اصل ماجراى خروج رسول‏خدا با على و فاطمه و حسنين مورد اتفاق فريقين است. بارى پيامبر خدا از مدينه بيرون شد (8) در حالى كه عباى موئين سياه رنگى بر دوش داشت آمد تا به نزديكى دو درخت رسيد. او فرمود كه ميان دو درخت را جاروب و مسطح كردند عباى خود را روى آن دو درخت پهن كرد و همراهان خود را در زير آن جاى داد و خود در پيش ايستاد و دوش چپ خود را در زير عبا داخل كرد و بر كمانى كه در دست داشت تكيه داد و دست راست خود را براى مباهله به سوى آسمان بلند كرد و مردم از دور نظر مى‏كردند كه چه خواهد كرد.

سيد و عاقب كه اين حال را ديدند رنگ رخسارهايشان زرد شد و پاهايشان لرزيد و نزديك بود كه مدهوش شوند. يكى از آنها به ديگرى گفت آيا با او مباهله مى‏كنيم؟ آن ديگرى گفت مگر نمى‏دانى كه هر گروه كه با پيغمبر خود مباهله كردند بزرگ و كوچك ايشان هلاك شدند ديگرى گفت رهبانيت برطرف شد. زود درياب اين مرد را كه اگر لب او به يك كلمه نفرين بجنبد ما به اهل و مال خود برنخواهيم گشت. پس به خدمت حضرت شتافتند و گفتند تو با اين جماعت آمده‏اى كه با ما مباهله كنى؟ حضرت فرمود بلى بعد از من اينها مقرب‏ترين خلق نزد خدا هستند. پس لرزه بر بدن آنها افتاد و

-------------- ******************* -----------------------
1/ شناخت‏نامه على‏عليه السلام، گردآورى فريد پور مصطفى، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1379ش (مقاله على‏عليه السلام نفس رسول‏خداصلى الله عليه وآله وسلم از عابدين مؤمنى).

2ـ خصائص اميرالمؤمنين على‏بن ابى‏طالب، احمدبن شعيب النسائى، تحقيق السيد جعفر الحسينى، الطبعة الاولى، دارالثقلين، قم 1419 ق.

3ـ لسان العرب، ابن منظور، الطبعة الاولى، دار احياء التراث العربى، مؤسسة التاريخ الاسلامى، بيروت، .1416

4ـ الميزان فى تفسير القرآن، العلامة السيد محمد حسين الطباطبائى، منشورات جماعة المدرسين فى الحوزة العلمية فى قم المقدسة.

5ـ فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين، ابراهيم‏بن محمد الجوينى الخراسانى، تحقيق شيخ محمد باقر محمودى الطبعة الاولى، مؤسسة المحمودى، بيروت، 1400 ه .

6ـ المستدرك على الصحيحين، محمدبن عبدالله الحاكم النيشابورى، تحقيق مصطفى عبدالقادر عطا، دارالكتب العلمية، بيروت.

7ـ الجامع الصحيح (سنن الترمذى)، محمدبن عيسى‏بن سورة، تحقيق احمد محمد شاكر، دار عمران، بيروت.

8ـ صحيح مسلم، ابوالحسين مسلم‏بن الحجاج النيشابورى، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقى الطبيعة الثانيه، دار احياء التراث العربى، بيروت، .1972