«به همين سادگي» ذره بيني است براي بزرگ نمايي جزئيات هنرمندي بانوي ايراني، براي نمايش همه كارهايي كه او از يك صبح زود تا نيمه هاي شب دنبال مي كند، ولي ديده نمي شود؛ نمايشي متفاوت از دغدغه ها و دلخستگي هاي يك مادر و همسر. به ياد بياوريد جزئيات هنرمندانه اي كه در فيلم روي آنها تأكيد شده است؛ از جمع كردن لباس هاي چرك و بو كردن جوراب ها- كاري كه همه مادران ما قبل از ريختن لباس ها به ماشين لباسشويي انجام مي دهند- تا امتحان كردن چايي كه براي همسايه درست شده با خالي كردن دوباره آن از استكان به داخل قوري و يا وقتي كه گريه امان طاهره را بريده است اما او پودر لباسشويي را با دقت در محفظه ماشين لباسشويي صاف مي كند و يا تزئين منحصر به فرد غذاي دوباره آماده شده علي در بشقاب و همچنين جايي كه طاهره منتظر رسيدن برادرش است اما با دلسوزي ناخودآگاهانه لكه غبار روي شمعداني را پاك مي كند!

با اين همه فيلم ميركريمي اگر در همين جزئيات مي ماند، شايد مي شد گفت كه يك دردنامه ديگر از وضعيت زن در ايران است كه اتفاقاً جشنواره هاي خارجي برايش سر و دست مي شكنند. اما برگ برنده فيلم، حضور اجتماعي طاهره است؛ او مركز ثقل مجتمع آپارتماني است، چه آنكه بهجت- همسايه بالايي- او را محور تصميم گيري ها و مشورت هايش قرار مي دهد با وجوديكه بيش از يك دهه از طاهره بزرگتر است و قرار است دخترش را به خانه بخت بفرستد، و چه آنكه ركسانا- همسايه روبرويي و تازه وارد- با وجود تفاوت فاحش فرهنگي و اجتماعي كه با طاهره دارد او را امين و مورد اعتماد مي پندارد و به او رجوع مي كند. از سوي ديگر طاهره به خاطر شخصيتي كه دارد- او نسل دوم انقلاب است و جنگ را لمس كرده، اگر انقلاب را به خوبي حس نكرده باشد- اعتقاداتش آن هم در دل كلان شهر پرزرق و برق تهران عوض نشده و رنگ نباخته است.