۷- شکست طرح خاورمیانه بزرگ

چالش­های فرا روی آمریکا در خاورمیانه به‌خصوص مشکلات حادث شده برای این کشور از زمان اشغال عراق در شرایط فعلی به سمتی سوق پیدا کرده که بسیاری از کارشناسان و محققان آمریکایی این چالش­ها را آغاز افول هژمونی مورد ادعای کاخ سفید و شکست طرح خاورمیانه‌ی بزرگ تفسیر می­کنند. کاخ سفید نیز می­کوشید با استفاده از فضای به وجود آمده پس از بحران عراق و اعمال فشار و تهدید نسبت به کشورهای عربی و اسلامی ضمن کاهش حجم کمک­ها به ملت فلسطین، هژمونی رژیم تل­آویو را بر منطقه محقق سازد و از این راه ضمن افزایش امنیت برای اسراییل، عمق راه‌بردی خود را نیز در منطقه تقویت کند و از انرژی به عنوان ابزاری برای کنترل و تحت فشار قرار دادن رقبای بین المللی بهره گیرد. به طور قطع یکی از اهداف کلان ایالات متحده در قالب طرح خاورمیانه‌ی بزرگ حاکمیت و سلطه‌ی اسراییل بر منطقه بوده و هست.

طرح خاورمیانه‌ی بزرگ زمینه­های حضور نظامی و سیاسی بیش‌تر آمریکا را در این منطقه فراهم کرده و تلاش می­کند زمینه­ساز پیش‌برد رژیم اسراییل و تضمین­کننده‌ی بقای این رژیم باشد. به هر صورت مهندسی جدید خاورمیانه که از سوی آمریکا دنبال می­شود با مشکلاتی که پیش روی خود دارد نه تنها اهداف اولیه و ثانویه‌ی خود را محقق نساخته بلکه با مشکلات حادتری از جمله در عراق و مخالفت­های رو به افزایش داخلی و خارجی روبه­رو شده است. شکست راه‌برد آمریکا در عراق به طور قطع نه­تنها آغاز تدریجی خروج نیروهای نظامی آمریکا را از این کشور تسریع خواهد کرد، بلکه هژمونی مورد نظر ایالات متحده را نیز شکننده­تر از گذشته نمایان خواهد ساخت.[۱۵]


۸- شکست استراتژی نظامی و حمله‌ی پیش‏دستانه

یکی از پایه­های اصلی واشنگتن برای تغییر و دگرگونی خاورمیانه، استراتژی نظامی و حمله‌ی پیش­دستانه بود. تجربه‌ی جنگ در افغانستان و عراق نشان داد که این استراتژی در جنگ نامتقارن کارآیی چندانی ندارد. بر همین اساس از نظر مقام‌ها و استراتژیست­های آمریکایی، استراتژی نظامی برای تغییر و تحول منطقه‌ی خاورمیانه و حمله‌ی پیش­دستانه شکست خورده و تکیه بر ابزار نظامی را یک اشتباه استراتژیک تلقی کردند. به عنوان مثال «ریچارد هاوس» گفت: «همان­طور که آمریکا با صرف هزینه­های سنگین در عراق و اسراییل در لبنان آموخته؛ نیروهای نظامی، نوش داروی مطمئنی نیست، این گزینه در برابر شبه نظامیان، سلاحی کُند و غیر مؤثر است.»[۱۶]

استعفا و کناره­گیری «رامسفلد» وزیر جنگ آمریکا و یکی از طراحان استراتژی حمله‌ی پیش‌دستانه حاصل شکست استراتژی نظامی در منطقه بود. این امر موجب شد تا به تدریج این اندیشه در میان نظامیان و استراتژیست­های آمریکایی به وجود آید که بر حسب شرایط جدید جهانی و شکل و نوع تهدیدها به ویژه با توجه به شکست و ناکامی این کشور در عراق، افغانستان و لبنان، ساختار نظامی خود را متحول سازد.